روشنفکران اروپا دیده
متن سند:
روشنفکران اروپا دیده:
دسته اول نویسندگان و روشنفکرانایرانی هستند که اغلب، تحصیلات خود را در کشورهای اروپایی، به ویژه در فرانسه به انجام رسانیدهاند. نزدیکی فرانسه به شمال آفریقا و تکامل فرهنگی آن با کشورهایی چون مصر(از زمان تصرف آن به دست ناپلئون) و الجزایر(در زمان مستعمره بودنش) تأثیر به سزایی بر نگرش فرانسویان داشته است. اندیشمندان فرانسوی، اسلام را از دریچه شمال آفریقا مینگریستند، از این رو این گروه از روشنفکران ایرانی، از یک سو، مستقیم و یا غیرمستقیم، تحت تأثیر منابع اسلامی و نهضتهای اسلامی قرار میگرفتند که با منابع شیعی و نهضتهای شیعی همسو نبوده و در مواردی نیز در تضاد کامل قرار داشتند. از سوی دیگر توسط مستشرقین و استادان دانشگاهها نوعى التقاط و تسامح به تنها سرزمین شیعه تزریق میشد.
سیر مطالعاتی مهدی هاشمی که در این نوشته نیز بدان خواهیم پرداخت، از سال ۱۳۴۱ به بعد توسط آرا، اندیشهها و نهضتهای شمال آفریقا کانالیزه شده بود که همسویی فکری مهدی هاشمی و این نویسندگان را مشخص میسازد. او گمشده خود را در وجود نویسندگان و روشنفکران ایرانی تحصیلکرده در فرانسه یافت وی به نوعی خود را هم مشرب، همفکر و هماندیشه آنان در موضوعات سیاسی، اجتماعی و به ویژه مذهبیمیدید و بسیاری از اهداف و آرزوهای خود را در این راه جستجو میکرد. مهدی هاشمی در نوار شماره یک اعترافات خود، ضمن اقرار به مطلق پنداشتن اندیشههای یکی از نویسندگان این گروه، آن را سرآغاز سلسله لغزشها و انحرافات بعدی خود بر میشمارد:
«...این باعث شده بود که ما دیگه به عنوان یک الگو و یک منبع قوی و نیرومند کل افکار و دیدگاههای فکری و سیاسی و اجتماعی و حتی عقیدتیمان را از این کتابها بگیریم که خوب حالا وقتی که انسان این کتابها را مقداری با یک دیدگاه معتدلتر و اصولیتر بررسی میکند میبیند که اینها هرکدام یک سری نظریاتی و برداشتهایی داشتند از آیات و روایات، مقولههای اجتماعی و اسلامی که در حد خودش یک نظریه بوده، به عنوان یک نظریه محترم بوده و قابل طرح اما به عنوان اینکه سکوی اصلی، مبنای اصلی برای شکلگیری شخصیت انسان باشد، نباید تلقی بشود ما این را مطلق میکردیم از آن حالت تعادل خارج میکردیم و به عنوان یک منبع تغذیه و الهام فکری برای خودمان تلقی میکردیم و همین سرآغاز یک سلسله لغزشها و انحرافات بعدی شد.»1
گذشته از این وی به این نویسندگان به چشم خداوندگاران اندیشه سیاسی و اسلامی و نیز کلید فهم و سکوی درک بینش اسلامی مینگریست. از نظر روحی نیز به گونهای مجذوب و مسحور این اشخاص شده بود که درصدد برآمد در همه زمینهها به ویژه جذب نسل جوان، ردپای آنان را پی بگیرد. در این راه با تأسی به سخنرانیهای آنان و به کارگیری واژههای آهنگین و موزون، از آنان پیروی کرد و با این روش تا حدودی مقبول نسل جوان شد. یکسونگری به تشیع، باور به سکون روحانیت، تلاش برای بوجود آوردن پروتستانتیزم اسلامی و جوانگیری در حد افراط، از تأثیرات فکری این نویسندگان بر افکار واندیشههای مهدی هاشمی است که در این کتاب به اجمال بررسی خواهد شد.
توضیحات سند:
1. نوار شماره یک
منبع:
کتاب
بنبست - جلد اول / مهدی هاشمی ریشههای انحراف صفحه 32