صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

بازجویی از مهدی شاه آبادی فرزند محمدعلی

بازجویی از مهدی شاه آبادی فرزند محمدعلی


متن سند:

س ـ هویت شما محرز است مشروح اطلاعات و فعالیتهای کامل خود را پس از ترخیص از زندان و چگونگی ارتباط و فعالیت ضدامنیتی خود را با ذکر اقداماتی که انجام داده اید بنویسید ضمنا هرگونه تماس و ارتباط با افراد داشته اید دقیقا روشن نمائید.
ج ـ اینجانب خدا را شاهد می دانم جز وابستگی که از ناحیه همشیره زاده خود محمود احمدی و یکی دو نفر از منسوبین دورم که کمتر تماس داشته ام هیچگونه وابستگی و ارتباط با سازمانی که فعالیت ضدامنیتی داشته باشد ندارم و اصولاً به مناسبت انزوا از محیط اجتماعیم در اثر کسالت ممتد چندین ساله با هیچ کس مأنوس نیستم حتی چند نفر از رفقای دیرینه تحصیل را چندین سال است که شاید در سال یک بار نمی بینم و از تمام کارهای اجتماعی تنها مدت یک سال است که به عنوان اقامه جماعت در مسجد رستم آباد فقط شبها نماز می خوانم و چون فاصله با منزل زیاد است توقف کوتاهی دارم و حتی چندین ماه است که بعد از نماز هیچ گونه صحبت یا گفتن مسائل را ندارم زیرا عملاً قادر به ضبط مسائل نیستم و سابقا که چند ماه مسئله می گفتم از نوشته و یادداشت می خواندم بنابراین هیچ گونه فعالیتی نداشتم و نخواهم داشت امید است با عنایت بر زندگی من صحت گفتارم روشن گشته و موجبات رفع سوءتفاهم فراهم آید مهدی شاه آبادی س ـ شخصی به نام محمدعلی فقیه دزفولی که از اعضای متواری گروه به اصطلاح مجاهدین خلق ایران بوده و پس از دادن اطلاعات خود اظهار داشته که یک بار برای اتصال به گروه مذکور که تماسش قطع بوده به شما مراجعه شما به او قول مساعد داده اید و پس از مدتی مجددا شما را ملاقات به او گفته اید به مسئول گفته ام گفته فعلاً بماند و این امر نشان دهنده ارتباط شما با سازمان به اصطلاح مجاهدین می باشد کلیه اطلاعات خود را در این زمینه بنویسید.
ج ـ آنچه از شناسایی شخص مذکور آن است که پس از دستگیری و انتقال به زندان قصر شخصی را به نام خلیل یا جلیل دزفولی دیدم که شاید همان وقت شناخته باشم و معلوم شد که ایشان و برادرش که متواری است در جلسه ای که در منزل یکی از منسوبین من به نام حسین و برادرش محمد پورقاضی که از نوادگان عمویم می باشند با من آشنا شده اند و من فقط به خاطر حسین و برادرش و مخصوصا مادرش که پس از فوت پدرش چون در قم دفن شده بود و به قم می آمد و منزل ما می آمدند پس از آمدن به طهران و درخواست مکرر آنها یک شب به اتفاق اخوی خود که جلسه آنها را اداره می کردند به آنجا رفتم و یک هفته بعد اخوی از من خواستند که جلسه را اداره کنم و هیچ یاد ندارم که در جلسه حاضر شده باشم و چنانچه ایشان به من مراجعه کرده باشد هیچ یاد ندارم و هرگز قول مساعد نداده ام البته ممکن است به خاطر آشنایی من با مسائل آن روز که تقریبا مستقیما با آن آشنا بودم و حتی خود نیز برای ارتباط خواهرم با مراجع قم و تهران تماس برقرار نمودم و از این طریق و این گونه آشنایی نظر ایشان به من جلب شده باشد و مطمئن هستم که چون هیچگونه ارتباط نداشتم به ایشان قول مساعد نداده ام ممکن است روی ناراحتی روحیم ایشان احساس قول مساعد کرده باشد و بالاتر این که برخورد مجدد را نه تنها نداشته ام بلکه هرگز چنین گفتاری نداشته و نخواهم داشت زیرا می دانم که در این زمینه نمی توانستم برای ایشان کاری کنم البته من در هیچ امری دیگری را تکذیب نمی کنم زیرا هیچ مساله ای را که در گذشته اتفاق افتاده باشد نمی توانم کنترل کنم و همواره خطا و اشتباه را از ناحیه خود دانسته ام و تا آن جا که توانسته ام خسارت و جریمه آن را در زندگیم داده ام بنابراین من هیچ گونه ملاقات و سخن گفته شده آقای دزفولی را به یاد ندارم فقط می دانم ارتباط نداشته و ندارم و من به فرض که ایشان را ملاقات کرده باشم آیا شناخته ام قاعدتا با چند بار ملاقات کمتر اتفاق می افتد که فردی را تطبیق کنم و امید است چنانچه در این مورد سوءتفاهمی پیش آمده باشد هر چه زودتر روشن گشته و رفع سوءتفاهم بگردد مهدی شاه آبادی س ـ شما کتاب دفاعیات معدومین گروه به اصطلاح مجاهدین خلق ایران را به افرادی داده اید که عینا در این زمینه اعتراف نموده اند لازم است دقیقا چگونگی بدست آوردن نشریات گروه مذکور را بنویسید.
ج ـ من هرگز چنین کتابی نداشته ام بنابراین چگونه می تواند به کسی نشان داده شده باشد و اگر کسی چنین ادعایی را داشته باشد کذب محض می باشد مهدی شاه آبادی س ـ افرادی که این اعترافات را نموده اند خصومتی با شما نداشته اند پس چه دلیلی دارد که حرف دروغ زده باشند ج ـ من در تمام عمرم گونه ای زندگی نموده ام که با هیچ کس خصومت نداشته بلکه با همه با نهایت عاطفه بوده ام و یقین دارم که کسی با من خصومت ندارد ولی نمی توانم بفهمم که چگونه اشتباهی در مسأله پیش آمده است از خداوند متعال می خواهم که مسأله را روشن کرده و رفع اشتباه بشود مهدی شاه آبادی س ـ یکی از متهمین که یک ماشین پلی کپی از دبیرستان سرقت نموده به منظور تکثیر اعلامیه و جزوات مضره اظهار داشته که آن را به شما داده است دقیقا چگونگی موضوع را روشن نمائید.
ج ـ آنچه از موضوع ماشین پلی کپی به یاد دارم آن است که شخصی را که می شناختم و وابسته به یک خانواده ای بود که من چند بار در مجلس خانوادگی آنها شرکت می کردم یک وقت به درب منزل من آمد و ماشینی را که در دست داشت خواست که در منزل من بگذارد و پس از این که آن را به جلوی ایوان راهنمایی نمودم و در آنجا رها کرد من آن را با فاصله مدتی که نمی دانم چقدر است آن را با سُر دادن به کنار ایوان کشاندم و بعد برادرش آمد و آن را برد و من نمی دانم چه وقت دانستم که آن ماشین پلی کپی می باشد و فکر می کنم که پس از مراجعه اخوی ایشان فهمیده باشم مهدی شاه آبادی س ـ چرا به برادرش نداده بود از طرفی شما که به زندان رفته بودید و می دانستید نگهداری این قبیل وسایل دردسر تولید می کند و نیز این مسئله مؤید ارتباط شما با افرادی که افکار مضره دارند می باشد اصلح است کلیه اطلاعات خود را بنویسید.
ج ـ به هیچ وجه نمی دانم چرا به برادرش نداده بود و دیگر نمی دانم که چه وقت این ماشین را به منزل من آورده است آیا من تا آن روز زندان رفته بودم یا خیر ضمنا چنانچه گروه های زندانی و حتی زندانبانان می دانند که در تمام طول مدت چهار ماه که زندان بودم جز به انزوا و اشتغال به کارهای شخصی و نماز و دعا در همان محیط عمومی معاشرتی نمی نمودم و علاوه معلوم نیست که من در موقع آوردن ماشین دانسته باشم که ماشین است تا چه رسد که فکر سوء از قبیل سرقت یا غیره به نظرم رسیده باشد البته اگر در موقع دریافت چیزی فهمیده باشم که بسته امانت چیست برای من امری عادی بود که شخصی را که می شناسم بسته ای را در منزل من امانت بگذارد با این که می دانم با من دشمنی ندارد تا بسته مشکوکی را به من بدهد مهدی شاه آبادی س ـ با توجه به این که شواهد و اعترافات حاکی از فعالیت مضره سرکار می نماید اصلح است کلیه اطلاعات خود را در این زمینه در اختیار بگذارید و مطمئن باشید که به شما کمک خواهد شد در غیر این صورت هیچ گونه کمکی به سرکار نخواهد شد.
ج ـ اینجانب هیچ گونه فعالیت مضره نداشته و ندارم و با توجه به سابقه روحانیم که حدود سی و سه سال است و نیز با توجه به مطالعات مذهبی و رشته خاص فقه و اصول می توانم حکم به مخالفت بسیاری از قوانین مملکتی با موازین شرعی نموده و با اتکاء به معتقدات مذهبی با تمام آنها که مخالف قوانین اسلام است مخالف می باشم ولی البته به قول سقراط قانون تا روی کار است و اجرا می شود محترم است البته این ایده اسلامی به هیچ وجه نیست ولی عملاً روحانیت سعی می نمود که قوانین کشور تماما مطابق اسلامی پیاده شود و آنجا که سخن او پذیرفته نشود و خیرخواهی او مفید نیفتد چاره ای جز انزوا نداشته و ندارد و علاوه منی که از چندین سال قبل در اثر کسالت از جمع کنار بودم و حتی در تمام دوران گفتگوهای روحانیت با این که در مرکز قم بسر می بردم چون واجد شرایط تبلیغ نبودم هیچ گونه اظهاری نداشته و جز به رسیدگی به کارهای شخصی و ظاهری از تحصیل نداشتم و تنها مسائل جدید و وابستگی و عاطفه شدید من فقط نسبت به خواهر و خواهرزاده ام می تواند چنین سوءتفاهمی را بوجود آورده باشد که آن هم با خواست خدای بزرگ مرتفع خواهد شد مهدی شاه آبادی

منبع:

کتاب شهید حجت‌الاسلام و المسلمین مهدی شاه آبادی به روایت اسناد ساواک صفحه 172



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.