تاریخ سند: 26 اسفند 1351
موضوع: اظهارات دکتر على امینى
متن سند:
گزارش خبر
به: 20ﻫ 21 شماره گزارش: 2409 /20ج
از: 20ج تاریخ گزارش: 26 /12 /51
موضوع: اظهارات دکتر على امینى
ساعت 9:30 مورخه 24 /12 /51 دکتر على امینى در منزل خود با حاج سید جوادى محمدى کارمند وزارت دارائى و کوتوال چنین صحبت مىکرد. یک روز رئیس شهربانى آن وقت به ملاقات من آمد و مقدارى از گزارشهاى مأمورین شهربانى را نشان داد آنها را مطالعه کردم معلوم شد این گزارشات نه مبداء دارد و نه مأخذ ولى آخر گزارش نوشته بودند در فلان قهوهخانه به دولت ناسزا گفتهاند. اسم گزارش دهنده و نام آن کسی که مخالف دولت بوده مشاهده نشد. پاکروان1 را خواستم کلیه گزارشات را به وى نشان دادم آن هم به دقت مطالعه کرد و گفت این قبیل گزارشات ناقص و غیرقابل قبول است و ارزشى هم ندارد. دکتر اضافه کرد و گفت عدهاى از مأمورین شهربانى با دستگاههاى انتظامى در جلسات مذهبى و ادبى به نام مستمع آزاد شرکت مىکنند تا بتوانند بهرهبردارى کنند همانطوری که پاکروان گفت مأمور قبل از تهیه گزارش باید خدا و وجدان خودش را در نظر بگیرد و براى دریافت 200 تومان پول گفتههاى ناطق را شاخ و برگ نداده و از خودشان جملهاى اضافه ننماید. باید بگویم براى مأمورین بىنظر مردم احترام قائل میشوند ولى مأمورى که نه خدا را مىشناسد و نه وجدان دارد مورد تنفر مردم بوده و خودبهخود رسوا خواهد شد. سید جوادى مقالهنویس در روزنامه کیهان گفت دستگاه انتظامى کتابهاى احمد قاسمى را جمعآورى کرده معهذا به طور محرمانه چاپ و روزانه حدود 3 هزار جلد آن را دانشجویانمىخرند. سید جوادى همچنین گفت یکى دو جلد از کتابهاى او را سابق خوانده بودم مطالبى که به نفع مردم و مملکت داشته باشد نداشت. کوتوال اظهار داشت آقاى سید جوادى من معتقدم که همه نوع کتاب چاپ شود و در دسترس مردم قرار گیرد موقعى که مطالعه مىکنند مطالب سودمند آن را در ذهن خودشان بسپارند و آنهائى که بر خلاف مصالح کشور مىباشد دور بیندازند.
سید جوادى جواب داد دولت هرگونه مقاله یا کتاب مضرهاى که باشد جمعآورى میکند نمونه آن را الان به عرض دکتر رسانیدم در مجله نگین2 مقالهاى نوشته بود هنوز از چاپ خارج نشده بود که مأمورین جمعآورى کردند وى همچنین اظهار داشت دکتر کیا بنده را براى سخنرانى به دانشگاه دعوت کرد رفتم سخنرانى جالب توجهى براى دانشجویان کردم روز بعد از سخنرانى دانشجویان اعتصاب کرده سر و صدا راه انداختند پس از چندى مجدداً دکتر کیا براى سخنرانى از من دعوت کرد معذرت خواستم آنگاه دکتر امینى درباره جمعآورى کتابهاى مضره و مقالههاى تحریککننده که در جراید نوشته میشود گفت مأمورین انتظامى شب و روز براى مملکت ما خدمت مىکنند و به قدرى در کار خودشان واردند که کوچکترین لغزشى در مقاله یا کتابها مشاهده کنند قبل از چاپ آنها را جمعآورى مىنمایند. واقعاً این قبیل مأمورین با وجدان که خدمتگذار مملکت هستند قابل ستایشند. علت انحراف دانشجویان مملکت ما در اثر خواندن کتابهاى مضره است که باید از بین برود. این گفتگو ساعت10:30 خاتمه یافت.
نظریه شنبه ـ دکتر على امینى نسبت به دستگاه انتظامى مملکت خوشبین است وى امروز حالش نسبت به هفته گذشته بهتر بود.
نظریه یکشنبه ـ صحت گزارش شنبه و نظریه او تأیید میشود.
نظریه 20ج ـ نظریه یکشنبه تأیید میگردد.
توضیحات سند:
1ـ سرلشکر حسن پاکروان در سال 1290 شمسى در تهران متولد شد. پدرش فتح اللّه پاکروان، از دولتمردان عصر رضاخان بود. در قضیه قتل عام مسجد گوهرشاد، استاندارى خراسان را به عهده داشت. حسن پاکروان تحصیلات نظامى خود را در فرانسه به پایان رسانید و در سال 1312 به ایران بازگشت. مدتها مربى دانشکده افسرى بود. در سالهاى 1322ـ1320 افسر ستاد ارتش، و در سالهاى 1324 ـ 1323 فرمانده پادگان بوشهر، و در سال 1327 ـ 1325، افسر رکن دوم ستاد ارتش گردید. سال 1329 ـ 1328 به عنوان وابسته نظامى به پاکستان رفت. پس از بازگشت، مدتها ریاست رکن دوم ارتش را به عهده داشت. پس از کودتاى 28 مرداد 1332 به عنوان وابسته نظامى راهى هند شد. با تأسیس ساواک در اسفند 1325، معاونت ساواک و در سال 1339، ریاست ساواک را عهدهدار شد. این ریاست تا سال 1343 دوام یافت و سپس نصیرى به عنوان ریاست ساواک تعیین گردید و پاکروان از سال 1345 تا 1348 سفیر ایران در پاکستان شد. و سپس تا سال 1352، سفیر ایران در فرانسه بود. در بازگشت در کنار فردوست، در بازرسى شاهنشاهى مشغول گردید و در مهر 1356 مشاور و سرپرست امور مالى وزارت دربار گردید. سرلشگر پاکروان پس از پیروزى انقلاب دستگیر و پس از محاکمه، در تاریخ 22 /1 /1358 اعدام گردید.
وقایع اتفاقیه و شرح احوال رجال / ص 114.
2ـ مجله نگین:
صاحب امتیاز و سردبیر: محمود عنایت
مدیر داخلى: ابوالقاسم کریمپور، محمدعلى تحویلى، مسعود یکرنگى، غلامرضا همراز
فاصله انتشار: 1359ـ1344
نوع: اجتماعى، ادبى، علمى، هنرى
ر.ک: راهنماى مجلههاى ایران ـ کتابخانه ملى ایران (68 ـ1347)
منبع:
کتاب
علی امینی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 160

