تاریخ سند: 18 خرداد 1342
موضوع : اشخاصی که در جریانات اخیر دست داشته اند
متن سند:
شماره : 162
1ـ شخصی به نام حشمت اله در سرای کاظمیه جنب پاساژ معطر سرایدار
می باشد در بلوای 15 خرداد اتومبیل یک یهودی را آتش زده و افراد را برای
خرابکاری تشویق می نموده است.
2ـ سید نوری آل علی ساکن سرچشمه جنب خواربارفروش در روز 15 خرداد
بازار رفته به بازاری ها گفته مادر من دیروز از نجف به ایران آمده آیت الله حکیم1
پیغام داده ایستادگی کنید تا از تلگراف و پشتیبانی ما مستحضر شوید.
3ـ صاحب دکان الکتریکی در ناصرخسرو به محضر تویسرکانی پرچم سیاه و
عکس خمینی را مجانا در اختیار اشخاص می گذارد و آنها را تشویق به
ایستادگی در مقابل مأمورین انتظامی می نماید.
4ـ اغذیه فروشی که نام اصلی او خلیل ماهر می باشد و خود را به مردم جلیل
معرفی کرده و دکان او واقع در خیابان وصال شیرازی نرسیده به تخت جمشید
دست راست سه مغازه مانده به تخت جمشید شدیدا برعلیه مأمورین انتظامی
فعالیت می نماید و آنها را به ایستادگی تشویق می نماید.
5 ـ چند نفر واعظ شدیدا از خمینی بدگویی و حتی فحاشی می نمایند و می گویند
این ناسید باعث شد که صاحبان جلسات روضه خوانی با این پیش آمدی که کرده
حق منبر ما را نپردازند و اگر اقدامات حاد این سید نبود دولت حکومت نظامی
اعلام نمی کرد و ما به منبرهای خود ادامه داده هزینه سالیانه خود را تأمین
می کردیم.
6ـ حاجی محمدتقی دیبائی و فومنی رشتی با عراق تماس و مخصوصا فومنی
رشتی با علمای رشت رابطه نزدیک داشته و آنها را تحریک می کند محل حاجی
دیبائی ـ سرای حاجی حسن می باشد.
بایگانی شود به ساواک تهران اعلام شود بعد از این هر اقدامی را به ساواک تهران رونوشت
بفرستیم یک نسخه روی کاغذ مارک دار یک نسخه روی کاغذ بی مارک 20 /3 /42
بخش مذهبی
طبق دستور عمل شود در آینده نیز مراتب را در نظر بگیرید.
21 /3
توضیحات سند:
1ـ سید محسن حکیم یکی از
فقها و مراجع نامدار شیعه در
سال 1306 ه ق در یک خاندان
علم و تقوا در بیت جلیل در لبنان
متولد شد.
پدرش علامه سید
مهدی حکیم (متوفی 1312) و
مادرش نواده آیت الله آقا شیخ
عبدالنبی کاظمی، صاحب کتاب
«تکمله الرجال» می باشد.
خاندان حکیم یکی از
خاندان های اصیل و عرب در
عراق می باشد که شخصیت های
علمی و اجتماعی بزرگی از آن
برخاسته اند.
آیت الله حکیم از
محضر علما بزرگی چون حاج
سیدمحمد کاظم یزدی، حاج شیخ
محمدکاظم خراسانی، میرزای
نائینی، آقا ضیاءالدین عراقی،
شیخ الشریعه اصفهانی و برخی
دیگر تلمذ نموده است.
مرحوم آیت الله حکیم بعد از
رحلت آیت الله العظمی
بروجردی، مرجعیت عامه شیعه
را به دست گرفت و در تنظیم
امور اداری حوزه های علمی و
تأسیس مدارس و تربیت مبلغین
سعی و کوشش بلیغ مبذول
داشت و در غنا بخشیدن به
فرهنگ اسلامی شاگردانی را
تربیت نمود.
ایشان یکی از
موفق ترین مراجع تقلید شیعه در
امر تألیف و تصنیف بود.
با وجود
آن همه مشاغل مرجعیت باز
دست از تألیف و تصنیف
برنمی داشت و آثار ارزشمندی
از خود به یادگار گذاشت، گفته
شده از آیت الله حکیم پرسیدند:
نظرش درباره سیاست و دخالت
علما در آن چیست؟ او با
صراحت فرمود: «اگر معنی
سیاست اصلاح امور مردم روی
اصول صحیح عقلانی و رفاه
حال و آسایش بندگان خدا باشد
(کما این که ظاهر امر
آن است که معنی صحیح سیاست
همین باشد) اسلام، تمامش
همین است و جز سیاست چیز
دیگری نیست و علما غیر از این
کار دیگری ندارند.
و اگر منظور
معنی دیگر می باشد اسلام از آن
بیگانه و دور است».
به همین
دلیل او در امور جاری سیاسی و
اجتماعی دخالت داشت از جمله :
1ـ شرکت در جهاد مردم عراق
علیه استعمار انگلستان
2ـ تکفیر حزب شیوعی و
اشتراکی
3ـ کمک به جنبشهای
آزادیبخش
4ـ شرکت در نهضت اسلامی
ایران
آیت الله حکیم برای اداره امور
مرجعیت خود نظم و سازمان
خاص ایجاد کرده بود و برای هر
قسمت مسؤول معینی انتخاب
نموده بود و از افراد مطلع در
اداره این تشکیلات کمک
می گرفت به همین دلیل
تشکیلات او با نظم خاصی و
آبرومندی اداره می شد و این
امر در نوع خود بی سابقه بود.
از آیت الله حکیم فرزندان
برومند عالم و لایق باقی مانده
است.
آنان در دوران زعامت
پدر بزرگوار خود از معاونت و
یاری او خودداری نکردند و
پس از رحلت آن بزرگوار اغلب
آنان به دست دژخیمان نظام
عفلقی به فیض شهادت نائل
آمدند و خاندان حکیم یکی از
کانون های مقاومت و شهادت در
عراق به شمار می آید.
این عالم بزرگوار پس از عمری
تلاش و کوشش در راه اسلام و
قرآن سرانجام در 27 ربیع الاول
1390 ه ق به ملکوت اعلی
پیوست.
مدفن آن مرحوم در
نجف در مقبره مخصوص
جنب کتابخانه خود می باشد.
(ر.ک : فقهای نامدار شیعه،
عقیقی بخشایشی).
منبع:
کتاب
قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک - جلد 8 صفحه 67