صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

تاریخ سند: 8 خرداد 1347


متن سند:

بازجوئی از غلامرضا سورکی س ـ هویت کامل خود را بیان بفرمائید ج ـ اسم غلامرضا شهرت سورکی فرزند بمانعلی متولد 1316 شاهرود (شناسنامه شماره 35 صادره شاهرود شغل کاسب ساکن تهران سه راه زندان خیابان بیستون کوچه نظری کاشی شماره 30 میزان تحصیلات ـ سیکل اول متوسطه.
متأهل.
مسلمان (شیعه) ـ تابعیت ایران پیشینه کیفری، ندارم (محل کار ـ بازارسرای حاج حسن جنب بانک ملی ایران سرای قیام شماره 14 تلفن 28838 س ـ آیا تاکنون از طرف مقامات انتظامی و قضائی بازداشت و یا احضار شده اید.
ج ـ نه خیر س ـ آیا تاکنون در فعالیت های سیاسی و شرکت از احزاب و دستجات مختلف عضویت و یا فعالیت نموده اید.
ج ـ نه خیر س ـ آیا خودرو شماره 22 ط ـ 8767 متعلق به شما می باشد یا خیر و در صورت مثبت معلوم نمائید که پول آن را از کجا آوردی و چه مدت این خودرو را خریداری کرده اید و چرا در بعضی مواقع کسان دیگری از جمله برادر شما (عباس سورکی) استفاده می نموده است.
ج ـ ماشین را برای برادرم خریدم به مبلغ 000 /000 /13 ریال و وجه آن را برادرم داد ولی در معامله من شرکت کردم و برادرم نبود.
این ماشین در دست من بود و فقط برای تعلیم رانندگی گاهی با برادرم می رفتم تمرین و گاهی هم چون من وقت نداشتم برادرم وسیله یک آموزشگاه تعلیم می دید و چون این ماشین تصادف کرد برادرم ماشین را به من داد و من آن را تعمیر کردم و برای خود نگاه داشتم در ضمن این ماشین را در تاریخ فروردین ماه 1346 به وسیله فروشگاه علی آقا در خیابان مجلس خریده ام و چون من هر ماه یک بار برای مسافرت جهت کار خود به شمال می روم از این لحاظ ماشین را در اختیار برادرم می گذاشتم که او تمرین راهنمائی بکند.
س ـ در حال حاضر سند ماهیت ماشین بنام شما می باشد یا برادرتان.
ج ـ بنام اینجانب می باشد.
س ـ علت اینکه شما از برادرتان پول گرفتید و ماشین خریدید چیست؟ ج ـ من زیاد به برادرم می گفتم که زن بگیرد و تشکیل خانواده بدهد.
او می گفت که زن که اومد در منزل باید وسیله راحتی داشته باشد و منزل و ماشین باید داشته باشم از این لحاظ با اصرار من ماشین را گرفتم و جهت تشکیل خانواده او را آماده کنم.
س ـ آیا افراد دیگری بغیر از برادر شما از ماشین مذکور استفاده می کردند یا خیر؟ ج ـ نه خیر س ـ برادر شما گواهی رانندگی دارد یا خیر ج ـ خیر س ـ با توجه به اینکه برادر شما گواهینامه [ندارد] شما به چه مجوزی ماشین در اختیار ایشان می گذاشتید.
ج ـ اکثر اوقات ماشین در اختیار من بود و بعضی اوقات که تمرین می خواست بکند ماشین را در اختیار او می گذاشتم.
س ـ گفته های خود را قبول دارید و بچه نحو گواهی می کند ج ـ بله قبول دارم.
امضاء می کنم.

منبع:

کتاب چپ در ایران - چریک‌های فدایی خلق به روایت اسناد ساواک صفحه 362


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.