صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

بمناسبت هفتمین روز شهادت شهداء جانگذار عالیقدر اسلام

بمناسبت هفتمین روز شهادت شهداء جانگذار عالیقدر اسلام


متن سند:

بهشت جاودان پایان زندگی شادروانان «طیب حاج رضائی» و «حاج اسمعیل رضائی» و رو سیاهی دنیا و جهنم و عذاب ابدی نصیب جنایتکاران و ستمگرانست یکبار دیگر دیو خونخوار استعمار سیاه در راه تامین منافع شوم خود که انهدام هستی و اساس استقلال ملت مسلمان ایران و محو آثار مقدس شعائر دین خداست چنگال از آستین جنایت بدر آورد و ریشه حیات دو فرزند شجاع و از جان گذشته ملت حقیقی ایران را قطع نمود و با آغاز محاکمه قلابی و فرمایشی، پادگان عشرت آباد و تشدید فشار و مضیقه بر شیخصیتهای عالیقدر مذهبی و سیاسی آخرین پرده های تزویر و ریا را از چهره منحوس خود برداشته و ماهیت شیطانی خویش را نمایان ساخت.
سیاستهای خانمان بر باد ده و استقلال شکن و ضد دین بیگانه تصور میکنند با تقویت نوکران سر سپرده خود و جدال با عقاید و مقدسات و منافع و آزادی ما میتوانند ملتی را که در راه بدست آوردن آزادی و تامین استقلال سیاسی خود قیام نموده است سرکوب کنند و با قتل عام و زندان و شکنجه و تیر باران و تشکیل محاکم فرمایشی و تسلط اجامر و اوباش سازمان امنیت بر جان و مال و ناموس و سرنوشت او بر نقشه های پلید خویش جامعه عمل بپوشاند.
سالها است که بیاری خدا برزگ و قهار و بهمت والای فرزندان شجاع اسلام تمام این نقشه ها در کشورهای اسلامی خصوصا ایران بر ملاء گردیده و برای طراحان و مجریانش حاصلی جز شکست و رو سیاهی و ناکامی نداشته است.
بگذار عمال بیگانه بخاطر ارعاب مردم محروم و ستمدیده سینه های فرزندان شجاع و دلیر ما را سوراخ سوراخ نموده و مغز آنانرا متلاشی کنند.
بگذار مردان آزاده ای نظیر حجت الاسلام طالقانی و مهندس بازرگان و دکتر سحابی استادان محترم و ارزنده دانشگاه و دوستانرا در محیط ترور و وحشت و در زیر سایه سر نیزه بدست نظامیان بی اراده ایکه باعتراف خودشان مجری فرمانند محاکمه و محکوم شوند.
بگذار پیشوای عظیم الشان اسلام و رهبر شجاع و توانای ملت مسلمان ایران حضرت آیت الله العظمی آقای خمینی و دیگر پیشوایان بزرگوار و غیور اسلام در زیر فشار نیروی اهریمنی و خونخوار از آزادی محروم و تحت نفرت انگیزترین روشهای پلیسی قرار گیرند.
بگذار گودالهای بیابانهای اطراف شهر از اجساد فرزندان گرسنه و ستمدیده ولی دلیر و قهرمان این ملت پر شود، مشعل فروزان عدالت و آزادی استوار گردد.
در سحر گاه شنبه دو تن از دلیرترین فرزندان ایران، «طیب حاج رضائی» و «حاج اسمعیل رضائی» که با تحمل سخت ترین شکنجه های طاقت فرسا و غیر انسانی حاضر نشده بودند نسبت های خلاف حقیقت سازمان امنیت را بروحانیت بپذیرند بجرم علاقه به دین، زیر رگبار گلوله نوکران خون آشام اجانب جان سپردند، اما نامشان زینت بخش صفحات تاریخ مبارزات ضد بیگانه گردید.
در این هفته موج نفرت عظیمی همراه تاریخی ترین اندوهای عمومی از کشور ایران برخاست و متعاقب آن حوزه علمیه قم درس خود را تعطیل و برای شادی روح آن پاک مردان مجلس تذکیر ترتیب داد.
اما در تهران حکومت دیکتاتوری با تمام ادعای ثبات سیاسیش از ترس خشم و نفرت مردم از بر قراری مجالس یادبود آندو شهید راه انسانیت جلوگیری و بیش از پیش قلوب مردم را جریحه دار ساخت.
مردم مسلمان ایران با قلبی داغدار ببازماندگان این دو شهید تسلیت گفته و بخون پاکشان قسم یاد میکنند که در دفاع از حریم مقدس قرآن و قطع دست عمال بیگانه از پای ننشینند و مانند ایندو مرد فداکار هرگز تسلیم اجانب و عمال او نگردند.
خدای بزرگ و توجهات ولی عصر (ع) پشتیبان ما هستند.
هیئت های مؤتلفه اسلامی1

توضیحات سند:

1ـ هیئت مؤتلفه اسلامی: شهید حاج مهدی عراقی در کتاب ناگفته ها.
چگونگی تشکیل هیئتهای مؤتلفه راچنین بیان کرده است: از بدو حرکتی که روحانیت راجع به انجمنهای ایالتی و ولایتی شروع می کنند در تهران سه گروهی بودند که با همدیگر همکاری می کردند و با روحانیت در تماس بودند.
خود من در یکی از این شاخه ها بودم، مرحوم آقای صادق امانی و حاج هاشم امانی هم در یکی از این شاخه ها بودند.
یک گروهش هم مال شهرستان بودند به خصوص بیشتر مال اصفهان بودند که به نام بچه های اصفهانی معروف بودند توی بازار.
این سه گروه وقتی با هم دیگر توافق کردند آمدیم خدمت حاج آقا (امام خمینی ره) جریان را برای ایشان گفتیم، ایشان هم تأیید فرمودند.
وقتی این سازمان مقدماتش فراهم شد یک اساسنامه برای خودشان نوشتند و یک آیین نامه بعد هم تقسیم بندی کردن کارهایشان را.
گروهی به نام گروه اجراییات، گروهی به نام گروه بررسی مسایل سیاسی، گروهی به نام مسایل ایدئولوژی و گروه به نام مسایل اقتصادی.
مسأله ایدئولوژی را واگذار گروهی به نام گروه روحانیت کرده بودیم مؤتلفه در بعد از فروردین سال 1342 به وجود آمد حرکات اصلیش در مرحله اول اجرای نظریات روحانیت بود به خصوص حاج آقا (حضرت امام خمینی ره) بعد هم اگر خودش نظریاتی داشت می آمد نظریاتش را در اختیار حاج آقا می گذاشت و اگر ایشان تأیید می کرد که عمل می کرد.
حجت الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی خود درباره هیئتهای مؤتلفه چنین می گوید: «چندین هیأت مذهبی که جلسات مذهبی و هیأت های سینه زنی داشتند در جریان مبارزه آمدند خدمت امام و آمادگی خود را برای همکاری اعلام کردند و تصمیم گرفتند که با ائتلافی از چندین هیأت تشکّل ایجاد کنند.
امام هم موافقت کردند و چند روحانی مورد اعتماد خودشان را برای نظارت بر کار اینها و پاسخگویی سؤالات و تغذیه فکرشان انتخاب کردند از آن جمله آقایان مطهری ـ بهشتی ـ انواری.
کتاب انسان و سرنوشت آقای مطهری محصول درسهائی است که ایشان برای همین جمعیت و جلسات دیگری از این قبیل آماده کرده بودند.
من در جریان مبارزه از وجود چنین تشکیلاتی اطلاع پیدا کردم بعد از تبعید امام که ما آمدیم تهران کم کم از تشکیلات آنها اطلاعات بیشتری پیدا کردیم.
پس از تجدید حیاتشان - در پی ضربه خوردن در جریان 15 خرداد- همکاری من با آنها بیشتر شد.
البته من مسئولیت تشکیلاتی نداشتم بیشتر مورد مشورت قرار می گرفتم.
» (ر.ک: هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه ج 1 ص 198)

منبع:

کتاب قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک - جلد 4 صفحه 215

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.