صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

تاریخ سند: 19 شهریور 1345


متن سند:

به : 721 از : 211 شماره : 3518 /211 عطف / پیرو : 3493 /211 ـ 13 /6 /45 روز گذشته (16 /6 /45) آقای دجیلی سفیر عراق در تهران در وزارت خارجه با کاردار سفارت ملاقات و ضمن اظهار تأسف از اینکه با تمام تلاشی که به عمل آورده موفق به جلب موافقت مقامات عراقی با ابقای آقای نوین سرکنسول شاهنشاهی در کربلا نشده گفته است بهتر نیست که مأموریت ایشان در کربلا یک مأموریت موقت تلقی شده و به بغداد مراجعت و به کار سابق خود مشغول شود و مسئله به این ترتیب خاتمه یابد هرچند مقامات امنیتی عراق توقعات شدیدتری داشته و به نحو دیگری صحبت می کنند که وزارت خارجه در برابر آنها مقاومت کرده است.
آقای کاردار بطور خصوصی از دجیلی علت اقدام عراقیها را می پرسد جواب می دهد طبق نظر سازمان امنیت نامبرده از دولت عراق در مجالس مختلف انتقاد و حتی در زمان حیات عبدالسلام عارف به او ناسزا گفته است.
کاردار به ایشان اعلام نموده که آقای نوین قریبا برای استفاده از مرخصی عازم ایران خواهد شد.
نظریه نمایندگی : 1) مقامات عراقی در مورد آقای نوین که قبل از وصول روانامه رسما بکار پرداخته به نکته حساسی متوسل شده اند و با اعلام اینکه با روانامه او موافقت ندارند احضار وی را از کربلا خواستار گردیده اند با اعلام اینکه مورد مشابهی برای معامله متقابله وجود ندارد مصلحت در آنست پس از عزیمت وی به ایران مقامات وزارت خارجه از اعزام مجدد وی به عراق خودداری نمایند زیرا به ترتیبی که ملاحظه می گردد و از قرائن استنباط می گردد احتمال اخراج ایشان از عراق قوی است و این مراتب را آقای کاردار نیز تأیید می نماید.
روی سابقه ضمیمه شود 20 /6 /45 1100 /20 /6 /45 313

توضیحات سند:

* ـ در تاریخ 17 /5 /45 کمیته ای با شرکت سرلشگر فیصل انصاری و کریم قرنی استاندار سلیمانیه، سرهنگ بازنشسته عبدالقادر بابیلی و یک سرهنگ بازنشسته دیگر در شمال عراق تشکیل گردید که یکی از اهداف آنها عبارت است از وادار کردن اکراد ایرانی به سرپیچی، ضمنا اعمال و تصمیمات همین کمیته به اسم : «خطه عزیزیه» نام گذاری شده است.
» پرونده ش 142613،ج 10، ص 260 * ـ ساواک در تاریخ 30 /6 /45 طی گزارشی در مورد روابط ایران و عراق نوشت : «...
دولت جدید عراق در برنامه کار خود ظاهرا از سیاست حسن همجواری با همسایگان من جمله دولت ایران و بسط روابط معنوی با این کشور دم زده است بخصوص آن که شخص نخست وزیر خود شیعه است و مآلاً می بایستی با دولت ایران روابط بهتری بوجود آورد ولی متأسفانه نه به برنامه کار نخست وزیری می توان اطمینان نمود و نه به شیعه بودن وی، زیرا ناجی طالب مردی است متمایل به ناصر که میل دارد سیاست خارجی عراق را با سیاست مصر منطبق سازد.
به علاوه نامبرده تجربه چندانی در امور سیاسی نداشته و به اصول و مقررات بین المللی اعتنای زیادی ندارد.
در بین وزاری کابینه نیز کسانی که تجربه ای در این موارد داشته باشند کمتر دیده می شوند به علاوه ناجی طالب شخصا به این موضوع توجه دارد که یکی از علل برکناری [عبدالرحمن] بزاز نرمشی بود که نامبرده ظاهرا در روابط با ایران از خود نشان داد بنابراین چنین فردی با خصوصیات فوق الذکر نمی تواند سیاستی را دنبال کند که سبب سقوط کابینه قبلی شده است و به فرض آنکه بخواهد اقدامی در راه حل مشکلات موجود بین ایران و عراق بنماید وزرای ناصری کابینه و نفوذ روزافزون عوامل ناصری در دستگاههای دولتی مانع این امر خواهند بود.
همان، ص 244 و 245.
* سفیر ایران در بغداد در مورخه 22 /8 /45 گزارش داد که : «عوامل مصری در صددند عده ای را بطور قاچاق به مرز ایران مخصوصا در نزدیکی های خانقین بفرستند تا در آنجا به عنوان اینکه از ایران می خواسته اند به عراق اسلحه قاچاق کنند از طرف مقامات عراقی دستگیر شوند و به این ترتیب وسیله ای برای تیره کردن روابط عراق و ایران بوجود آورند.
» پرونده ش : 132111، ج یک ص 13

منبع:

کتاب روابط ایران و عراق به روایت اسناد ساواک صفحه 210

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.