صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: مجلس روضه‌خوانی در مسجد جامع

تاریخ سند: 12 شهریور 1347


موضوع: مجلس روضه‌خوانی در مسجد جامع


متن سند:

به: 20ه‍ 3 شماره: 622 /20 و از: 20 و از ساعت 19 روز 11 /6 /47 عده‌ای در حدود 200 نفر از افراد متفرقه در مسجد جامع شبستان چهل‌ستون حضور یافتند پس از خواندن نماز شیخ علی‌اصغر مروارید واعظ به منبر رفت و ضمن سخنان خود گفت مردم بیایید کمی فکر کنید و به خود آیید، آزاد‌مرد باشید و از قرآن و علمای اسلام که حافظ قرآن هستند پشتیبانی نمایید، جلو این بی‌بند و باری‌ها را بگیرید و نگذارید این همه جنایت انجام شود، اجازه ندهید زن‌های لخت با این وضع زننده در معابر عمومی ظاهر شوند.
1 آقایان زمامداران از غضب خدا بترسید و این زلزله‌ها2 و بلیات آسمانی اعلام خطر است بیش از این نگذارید دین در معرض خطر قرار گیرد.
درب این سینماها و کاباره‌ها و سایر مراکز فساد را ببندید و اجازه ندهید پول جوانان این مملکت اسلامی در راه حرام خرج شود.
اجازه ندهید زن‌های لخت با وضع زننده ظاهر شوند و عفت عمومی را لکه‌دار کنند در غیر این صورت باید منتظر زلزله ویران‌کننده‌ای در تهران باشیم.
آقای صالحی اطلاعیه جهت شهربانی کل کشور تهیه شود.
16 /6 نگهبان

توضیحات سند:

1.
غرب‌گرایی و بی‌حجابی: یکی از پیامدهای بسیار آشکار غرب‌گرایی، از بین رفتن حجاب زنان بوده است.
عوامل غرب، بیشترین تلاش را در جهت رفع حجاب به کار بردند.
رادیو، تلویزیون، سینما، مجله، کتاب، تئاتر، شعر، هنر، پیکرتراشی، همه و همه به استخدام نیروهای مرموز درآمدند تا زنان مشرق‌ زمین را علیه حجاب اسلامی، بسیج نموده، الگوهای غربی لباس را میان ایشان رواج دهند.
دولت‌های خودکامۀ وابسته به خارج، روشنفکران دلبسته یا وابسته به غرب و احزاب و گروه‌های سیاسی و فرهنگی متمایل به غرب، در این جهت از هیچ کوششی فروگذار نکردند.
در این میان لیبرالیست‌ها و کمونیست‌ها نیز نیروهای خود را برای برداشتن «حجاب اسلامی» بسیج کردند که از مجموع این حرکت‌ها می‌توان به یکی دیگر از وجوه اشتراک رضاخان و خاندان پهلوی، کسروی، تقی‌زاده و ارانی، در موضع‌گیری‌های سیاسی‌ ـ فرهنگی پی‌برد.
این تلاش همگانی وابستگان به خارج نمایانگر آن است که مسأله تنها به برداشتن یک روسری ختم نمی‌شده، بلکه ابعاد توطئه بسیار وسیع و دامنه‌دار بوده است و اینان می‌دانستند که برداشتن یک «چادر» یا «روسری» در ظاهر چیز ساده‌ای است ولی در واقع می‌تواند «شاه‌کلید» رخنۀ استعمار غرب و شرق به کشورهای اسلامی باشد و بخش قابل توجهی از جامعه یعنی پنجاه درصد کل آن را از نیم دیگر جدا کند و به استخدام استعمار شرق و غرب در آورد.
توطئه رفع حجاب و مبارزه گسترده با آن بسیار دامنه‌دار بود؛ چرا که می‌توان ثابت نمود همین برداشتن «روسری» و «چادر» که مسألۀ ساده‌ای به نظر می‌رسد، پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی عظیمی داشته است...
.
(جامعه‌شناسی غرب‌گرایی، دکتر علی محمدنقوی، جلد دوم صفحه 67 به بعد، انتشارات امیرکبیر، چاپ اول، سال 1363 همچنین رک: تغییر لباس و کشف حجاب به روایت اسناد، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول سال 1378) 2.
زلزله خراسان: اشاره آقای مروراید به زلزله خراسان است.
در تاریخ 9 شهریور 1347 زلزله شدیدی با قدرت 7 /8 ریشتر به مدت سه ثانیه، شرق خراسان را ویران کرده و هزاران کشته و مجروح بر جای گذارد، روزنامه‌ها نوشتند: «بر اثر زلزله که در ساعت 2 و 20 دقیقه بعدازظهر روز نهم شهریور ماه روی داد محوطه‌ای به وسعت دو هزار کیلومتر مربع به شدت لرزید و شیر و خورشید سرخ اعلام کرد که فاجعه 10 هزار کشته بر جای نهاده است، در حالی که خبرگزاری‌های بزرگ جهان تعداد تلفات را تا 20 هزار نفر گزارش دادند.
آمار مجروحین به 100 هزار نفر سر زد و خسارات حدود 115 میلیون تومان تخمین زده شد.
قدرت زلزله خراسان که دیاری را در اشک و خون و ماتم غرق کرد، 20 مگاتن یعنی 1000 برابر قوی‌تر از بمب اتمی بود که در هیروشیما منفجر شد.
بر اثر این نیروی مخرب افسار گسیخته پوسته زمین به طول 70 کیلومتر از چرمه (از بخش‌های خراسان) تا صحرای شرقی، ترک برداشت.
مرکز زلزله دهکده کاخک در 24 کیلومتری جنوب گناباد بود.
مدت زلزله حدود 3 ثانیه و شدت آن 7 /8 بود.
خبرنگار روزنامه دیلی اکسپرس: از 8 هزار جمعیت آن دهکده حدود 7 هزار نفر به هلاکت رسیدند.
شعاع زلزله تا شهرها و دهکده‌های فردوس، کاشمر، طبس، گناباد، بیرجند، تربت، نیشابور، فیض‌آباد، بشرویه، سرخس، بجستان، باخزر، چرمه، نوبهار، گودرز، کالک، دشتی و شقری کشیده شد.
در تاریخ 12 /6 /47 شیر و خورشید اعلام کرد: 500 شهر و دهکده و کلاته در اثر زلزله خراسان آسیب دیده‌اند.
در تاریخ 14 /10 /47 مجدداً در خراسان زلزله روی داد و سیصد خانه را ویران کرد، پنج نفر را کشت و سی نفر را مجروح ساخت» (ر.ک: اکثر روزنامه‌ها در تاریخ مذکور) پس از وقوع زلزله، روحانیون در اکثر شهرها و روستاهای ایران دست به کار شده و مردم را برای کمک به زلزله‌زدگان بسیج کردند و مساجد نیز به عنوان پایگاه‌های جمع‌آوری کمک‌های مردم بیش از گذشته فعال شد.
قبوض اعانه که در مسجد جلیلی تهیه شده بود به مساجد مهم از جمله مسجد هدایت برده شد تا همه به اندازه توان خود کمک نمایند.
در سندی به تاریخ 17 /6 /47 ساواک گزارش می‌دهد: «...
.
در پایان جلسه [مسجد هدایت] محمدرضا توانا مقداری قبوض اعانه که از طرف مسجد جلیلی چاپ و به معرض فروش گذارده بودند در مسجد هدایت آورد و به کمک خلیل شالچی، محمد صادق قاضی طباطبایی، محمد مهدی اندوهی مقداری از آن‌ها را به فروش رسانید و حاضرین از قبوض مذکور که جهت کمک به زلزله‌زدگان تهیه شده خریداری نمودند...
.
.
مبالغ جمع‌آوری شده از حاصل فروش قبض‌های اعانه برای ساختن خانه برای زلزله‌زدگان که به نظارت خود اعضای مسجد جلیلی ساخته می‌شود، خواهد رسید و یا در صورت کمی پول در ا ختیار یکی از سازمان‌های مذهبی مانند حسینیه ارشاد و یا مراکز دینی دیگر قرار خواهد گرفت.
چون با تحویل وجه فوق به سازمان‌های دولتی این پول حیف و میل خواهد شد و به جیب آن‌ها خواهد رفت ...
(رک: شهید حجت‌الاسلام دکتر محمد جواد باهنر، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صفحه 215 و 216) در سند مهم دیگری به تاریخ 31 /6 /47 که حاکی از فعالیت جمعی روحانیون در امر کمک‌رسانی به زلزله‌زدگان و هراس وابستگان رژیم از این اقدامات است، آمده: سه روز بعد از زلزله‌ جنوب خراسان سید محمود قمی اجتماعی از چند نفر دوستانش منجمله‌ هاشمی‌نژاد، شیخ عباس طبسی، شیخ ابوالقاسم تلافی، خامنه‌ای، مقدس گلابگیر، جعفر طباطبایی قمی معروف به حائری و عده دیگر تشکیل پس از تهیه دو کامیون خواربار پوشاک و غیره به صوب محل‌های زلزله زده حرکت می‌نماید روز 22 /6 /47 که سید محمود قمی از منطقه زلزله‌زده به مشهد مراجعت می‌نماید اظهار می‌نماید.
پس از ورود به گناباد و عیادت از چند بیمار تصمیم گرفتم به فردوس برویم و پس از ورود به فردوس جلو فلکه چادری برافراشتیم و اجناس را در آن حصار کرده سپس در مقام تحقیق برآمدیم که دانش سخنور را پیدا نماییم و چون دانش سخنور در چهار فرسنگی فردوس بود تلافی و خامنه‌ای را دنبال وی فرستادم پس از این‌که وی آمد از این اقدام خوشحال شد که ما چنین تشکیلاتی را داده‌ایم و نامبرده حاضر شد به ما کمک نماید که به زلزله‌زدگان کمک برسانیم.
در این میان عده‌ای هم که از مشهد کمک آورده بودند به ما ملحق شدند با نظر دانش سخنور مرتباً به آسیب‌دیدگان کمک می‌رساندیم.
ضمن این‌که به زلزله‌زدگان کمک می‌کردیم یک سرهنگی که گویا سرپرستی تشکیلات شیر و خورشید را عهده‌دار بود به من مراجعه و گفت شما چکاره هستید گفتم از مشهد آمده و مشغول توزیع جنس به مردم می‌باشم اظهار نمود سرپرست اکیپ چه کسی است گفتم تلافی است تلافی را به فرمانداری بردند یک ساعت گذشت نیامد 5 نفر دیگر از دوستان را فرستادم آن‌ها هم نیامدند خودم می‌خواستم بروم در این بین دانش سخنور آمد و دید من فوق‌العاده عصبانی هستم، علت را جویا شد گفتم در این‌جا هم که مشغول خدمت مردم هستیم ما را ول نمی‌کنند.
گفت خودم می‌روم و دانش سخنور هم به دنبال آن‌ها رفت و چون نیامد خودم به فرمانداری رفتم و با خود گفتم یا باید کشته شوم یا این‌که تکلیف این اشخاص مزاحم را روشن کنم نزدیک فرمانداری که رسیدم دیدم دانش سخنور به اتفاق دوستان من می‌آیند و ساعتی گذشت آقای روحانی نماینده مجلس و فرماندار فردوس و چند نفر دیگر منجمله رئیس شهربانی و یک افسر ژاندارمری آمدند و عذرخواهی کردند که سوءتفاهم پیش آمده و گذشته است و من در کمال قدرت صحبت کرده گفتم این آقایان مصیبت و فاجعه و بیچارگی سرشان نمی‌شود و همه چیز را سیاست می‌دانند بالاخره روحانی پس از عذرخواهی گفت اگر کاری دارید بفرمایید تا برایتان انجام دهیم من هم از وی چادر خواستم فوری دو دستگاه چادر در اختیارمان قرار دادند و ما هم به نام پایگاه امدادی روحانیت چادرها را بپا کردیم و چون جلو راه بود در ظرف سه روز 12 کامیون که از راه رسید به ما ملحق گردیدند و ما هم مرتباً اجناس را بین زلزله‌زدگان تقسیم می‌کردیم تا این‌که من آمدم مشهد و در آن‌جا جعفر طباطبایی قمی و خامنه‌ای و هاشمی‌نژاد و بقیه دوستان مشغول فعالیت هستند.
سپس سید محمود قمی اظهار می‌دارد: اطلاع دادند آیت‌اله میلانی رفته است در فردوس چادری برپا کند و چون نگذارده‌اند لذا به ما ملحق شده من تصمیم دارم به فردوس برگردم ساعت 2300 روز 22 /6 /47 مجدداً محمود قمی به اتفاق‌ هاشمی‌نژاد و چند نفر دیگر به فردوس عزیمت می‌نماید و مقدار یک کامیون هم جنس همراه خود به منطقه زلزله‌زده می‌برند روز 24 /6 /47 سید محمود قمی از فردوس به مشهد مراجعت و سپس به تهران می‌رود.
(ر.ک: شهید حجت‌الاسلام و المسلمین سید عبدالکریم هاشمی‌ نژاد، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ‌صفحات 239 تا 241) در شهریور ماه جامعه روحانیت تهران اطلاعیه‌ای صادر نموده و مردم را برای بزرگداشت جان‌باختگان به مسجد ارک دعوت نمود.
این اطلاعیه به امضای تعدادی از روحانیون از جمله آیت‌الله عبدالله تهرانی (چهلستونی ) صادر گردید.
(اسناد انقلاب اسلامی، صفحه 221)

منبع:

کتاب پایگاه‌های انقلاب اسلامی، مسجد جامع بازار تهران به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 79

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.