تاریخ سند: 9 بهمن 1351
موضوع : سخنرانی محلاتی
متن سند:
از : 20 ه 12
به : 312 شماره : 18473 /20 ه 12
در ساعت 1000 روز 25 /10 /51 مصادف با عید قربان مجلس سخنرانی
در باغ حاجی توسلی محل انجمن کاوشهای علمی و دینی دماوند منعقد گردیده
که در این جلسه ابتدا علی مردانی یکی از همراهان محلاتی آیاتی چند از سوره
حج و ترجمه آن را قرائت نمود و سپس محلاتی سخنرانی خود را با خواندن چند
آیه از سوره حج آغاز نموده و گفت هر اجتماعی برای خود حزبی دارد که به قول
قرآن مجید نام حزب اسلام حزب اللّه است که رهبر آن خداوند متعال و لیدر
حزب ابراهیم خلیل الرحمن می باشد رهبر حزب برنامه می دهد و لیدر حزب
باید قبلاً خود به برنامه عمل نموده و بعد مرام نامه حزبی را تبلیغ نماید نامبرده
ضمن بحث در زمینه توحید ابراهیم و مبارزات او با مردم بت پرست خورشید و
ماه پرست و بت شکنی او و محاکمه وی به جرم شکستن بتها و خوشوقتی ابراهیم
از اینکه در حضور اجتماع بزرگی محاکمه می شود و می تواند مردم را بیدار نماید
و بالاخره اینکه هر کس مردم را بیدار نماید برای او نیز خطراتی ایجاد می شود و
او را محاکمه و محکوم می کنند بیان داشت مسلمانی که به مکه می رود یعنی در
راه خداوند از همه چیز خویش گذشته و علاقه به مال و زن و فرزند ندارد و حتی
حاضر است خون خود و فرزندانش را در راه خدا و بقای حزب اله بریزد و افزود
فرار از اجتماع فاسد به سوی اجتماعی سالم که در آن امنیت ناموسی و فکری
وجود دارد و زن و مرد در
کنار هم با یک لباس و یک ذکر بدون اعتناء به یکدیگر هستند مردم مسلمان از
اجتماعی که مرتب فیلمهای جنسی و سکسی دامنگیر خانواده ها شده به سوی
اجتماعی عظیم فرار می کنند مشارالیه ضمن صحبت در خصوص به جای آوردن
مراسم حج افزود هر فردی از خانواده که به سفر حج می رود وقتی برمی گردد باید
برنامه این کنگره عظیم و یکرنگی و عدم تجاوز و زورگوئیها و امنیت ناموسی را
در فامیل خود پیاده نماید و مردم را به زندگی با این قانون خدائی آشنا سازد.
در
این مجلس اصغر نوروزی، روح اله میرزائی، محمد سفری، معیر، هادی رهنما،
اولادیان، محمدابراهیم نمازی، حسین واسعی، اصغر دهقانی، و دو نفر از
مأمورین شهربانی و دانش آموزان دبیرستانی و عده ای از اهالی که جمعا 130 نفر
بودند شرکت داشتند.
این جلسه در ساعت 1200 همان روز پایان یافت.
نظریه یکشنبه : مفاد گزارش خبر به نظر صحیح می رسد.
بنفشه
نظریه سه شنبه 20 ه 12 : محلاتی ذکر شده به نظر می رسد فضل اله مهدیزاده
محلاتی بوده که در حال حاضر بازداشت می باشد.
سپاهی
1ـ آقای وثوقی در گزارش روزانه درج گردد.
2ـ آقای مجتبوی با توجه به اهمیت موضوع
دستور مراقبتی شدید داده شود ضمنا عده ای از متعصبین مذهبی و روحانیون بطوری که یکی از
متهمین به نام جواد منصوری1 در اعترافات خود ذکر کرده بود مبادرت به تشکیل حزبی به نام
حزب اللّه 2 نموده بودند چگونگی به ساواک تهران منعکس و تحقیقات بیشتری در این زمینه
معمول گردد.
12 /11.
در پرونده 33422 بایگانی شود.
23 /11 /51
توضیحات سند:
1ـ جواد منصوری، فرزند
ماشاءاللّه در سال 1324 ش در
شهر کاشان متولد شد.
محیط
مذهبی خانواده در تکوین
شخصیت وی سهم بسزایی
داشت.
او در سنین کودکی به
همراه خانواده به تهران آمد
تحصیلات ابتدایی خود را در
مدرسه نوشیروان به پایان
رساند.
پس از آن به کار در
بازار پرداخت و شبها در مسجد
محمدی به فراگیری برخی
دروس ابتدایی حوزه مبادرت
کرد پس از یک سال وقفه در
تحصیل برای طی دوره
دبیرستان به مدرسه علوی رفت
وی در کنار تحصیل فعالیتهایی
را در انجمن اسلامی
دانش آموزان آغاز کرد و مدت
کوتاهی به انجمن حجتیه پیوست
در آنجا با آقای میرمحمد
صادقی آشنا و به حزب ملل
اسلامی جذب شد.
آقای
منصوری قبل از اینکه
تحصیلات متوسطه را به پایان
برساند همراه برادرش احمد و
سایر اعضای حزب در مهرماه
سال 44 دستگیر و به 6 سال
زندان محکوم شد.
پس از
تخفیف محکومیت در اسفند
سال 47 از زندان آزاد گشت.
منصوری در این دوره از زندان
و زندانهای بعد خود، از هر
امکانی برای سازندگی و
پرورش خود استفاده کرد.
او
توانست به همراه برادرش احمد
دیپلم خود را در زندان بگیرد.
منصوری در سال 48 به حوزه
مرکزی گروه حزب اللّه وارد شد
ولی پس از ادغام این گروه با
سازمان مجاهدین خلق در نیمه
دوم سال 1350 از آن کناره
گرفت او توانست محدودیتهای
ساواک را در هم شکسته و
در سال 1348 وارد دانشگاه تهران شده و لیسانس خود را در رشته علوم اقتصادی اخذ کند.
منصوری در خرداد سال 1351 توسط ساواک دستگیر و به شدت مورد شکنجه قرار گرفت و توانست مقاومت قهرمانانه ای از خود نجات دهد و مامورین ساواک را از خود مایوس کند و در طول این دوره از زندان با مطالعات وسیع خود به عنوان یک نظریه پرداز به مخالفت به مارکسیست ها پرداخت.
او در فروردین سال 1353 در زندان توسط فردی به نام محمود مجاز از تاحیه سر و کمر با یک دمبل مورد سوء قصد قرار گرفت.
خوشبختانه پس از مداوا از این حادثه شوم نجات یافت.
علت و انگیزه این حمله به آقای منصوری مشخص نیست.
آنچه که مسلم است محمود مجاز به خاطر شکنجه های فراوان ساواک دچار اختلالات روحی و روانی بود.
منصوری به خاطر حفظ روند انقلابی خود جاهای مختلف از جمله کرمانشاه و مشهد تبعید شد.
و سر انجام در آذر ماه 1357 از زندان مشهد آزاد شد مسئولیت های منصوری عبارتند از اولین فرمانده سپاه پاسداران، معاون فرهنگی وزارت امور خارجه، سفیر ایران در پاکستان معاون فرهنگی وزارت امور خارجه، سفیر ایران در پاکستان، معاون فرهنگی دانشگاه آزاد اسلامی و...
او در سال 1360 توسط سازمان منافقین ترور شد که با وجود اصابت سیزده گلوله به وی خوشبختانه نجات یافت.
او اکنون مشاور پژوهشی و تحقیقی وزارت امور خارجه است.
از وی تاکنون آثاری چون «استقلال، فرهنگ و توسعه» «سیر تکوینی انقلاب اسلامی» و «قیام پانزدهدخرداد 1342» به چاپ رسیده است.
ر.ک : خاطرات احمد احمد، دفتر
ادبیات انقلاب اسلامی، چاپ
اول، 1379 ش، ص 134.
2ـ گروه حزب اللّه :
از اواسط سال 1348 چند تن از
مبارزان مسلمان که در گذشته
عضو «حزب ملل اسلامی» بودند
و از زندان آزاد شده بودند طی
جلساتی که پس از تماسهای
پراکنده ای برگزار کردند بانی
حرکت جدیدی شدند که در اواخر
همان سال، شکل تشکیلاتی
گرفت.
این تشکیلات که حزب اللّه
نام گرفت توسط افراد زیر
تشکیل شد که ضمنا شورای
مرکزی آن را تشکیل می دادند.
1ـ عباس آقا زمانی (ابوشریف)
2ـ جواد منصوری 3ـ احمد
منصوری 4ـ احمد احمد 5ـ
علیرضا سپاسی آشتیانی.
این
تشکیلات که متکی به تجربه
حزب ملل و به شکلی کاملاً
زیرزمینی پا گرفت پس از
صحبتهای اولیه، دارای «اساس
نامه» و «مرام نامه ای» شد که
مبنای کار قرار گرفت پس از
چندی پیشنهاد ادغام، حزب اللّه و
سازمان مجاهدین خلق (منافقین)
مطرح شد که در مجموع مورد
استقبال و پذیرش واقع گردید.
ر.
ک : خاطرات احمد احمد، دفتر
ادبیات انقلاب اسلامی، چاپ
اول، 1379 ش.
منبع:
کتاب
شهید حجتالاسلام فضلالله مهدیزاده محلاتی به روایت اسناد ساواک - کتاب دوم صفحه 256