تاریخ سند: 24 دی 1343
موضوع: سخنرانی در مسجد جامع
متن سند:
شماره: 22740 /20 الف
از اول ماه رمضان در سمت جنوبی مسجد جامع جنب حیاط حوضخانه که پیشنماز آن آقای جعفری میباشد یکی از شاگردان خمینی به نام ربانی (شیخ) هر روز از ساعت 13 الی 14 بعد از نماز جماعت به منبر میرود و چون صحبتهای وی مورد پسند افراد بازاری میباشد و همه روزه به دستگاه حمله نموده و از آن انتقاد مینماید.
افراد جبهه ملی1 ـ حزب ملت ایران2 ـ نهضت آزادی ـ حزب زحمتکشان3 و دکتر بقایی4 ـ طرفداران علماء ـ افراد هیئتهای مذهبی ـ قائمیه ـ اتفاقیون ـ بنیفاطمه ـ بنیزهرا ـ نیز برای سخنرانی وی به مسجد جامع میروند و پیش از رفتن نامبرده به منبر به او پیشنهاد میکنند که درباره چه موضوعی صحبت کند.
افراد شناخته شده عبارتند از:
سیدحسین امیرحسینی ـ سیدحسین حسینی ـ فتوگرافی از حزب زحمتکشان ـ غضنفر ساکفروش ـ اعظمی آئینهچی ـ مهدی داینی ـ علی خلیلیان قمی ـ سیدقلی کارگر کفاش ـ مهدی دینی ـ عباس شمس ـ حاج حسین شالچی ـ علی آقا آجرفروش ـ قاسم تربتی ـ عبداله تربتی ـ سیدجلال ـ ابوالفضل سیروس کبیری ـ مهدی درویش ـ داود عبدالهی ـ حسن نیکو ـ عباس فدایی ـ سیدمهدی اصغریان ـ حاج محمود لباف ـ شیخزادگان ـ حاجی بابا ـ ابراهیم کریمی ـ عباس محمدی ـ محمد رازی ـ حسین معتمد ـ حسین محمدی و پس از ختم مجلس زنجیروار صفی تشکیل میدهند و ربانی را مشایعت مینمایند تا به دست مأمورین نیفتد.
ضمناً پیشنماز مسجد نامبرده دیگر صحبت نمینماید و در بین مردم شایع شده است سازمان امنیت از او تعهد گرفته است که دیگر صحبت ننماید.
عیناً جهت اقدام به اداره 321 ارسال میگردد شماره 24 /10 به شهربانی اطلاع دهید.
چون وسیله شهربانی دستگیر گردیده لزومی ندارد که مجدداً به شهربانی اطلاع داده شود.
فعلاً اصل در پرونده نامبرده و رونوشت در پرونده سایرین بایگانی شود.
صابری 28 /10
بخش 321 ـ کمیته 1 روحانیون
چنانچه در نسخه یکم مراتب به شهربانی اطلاع داده نشده مراتب به شهربانی کل کشور منعکس گردد.
26 /10 /43
یک نسخه به کمیته احزاب و 311 و 312 تحویل شد.
28 /10
گیرندگان: اداره کل سوم (321) دو نسخه
تعداد نسخه: 5
توضیحات سند:
1.
جبهه ملی: در تاریخ 18 مهر 1328 عدهای از مدیران و نمایندگان مطبوعات به منظور اعتراض به انتخابات فرمایشی دورۀ 16 مجلس شورای ملی، در منزل دکتر مصدق جمع شدند و جهت لغو انتخابات مزبور، تصمیم به مبارزه گرفتند.
دکتر مصدق که در دورۀ 16 نتوانسته بود به مجلس راه یابد، عملاً رهبری معترضین به انتخابات را به عهده گرفت و در اول آبان 1328 طی جلسهای به اتفاق افرادی چون مشار اعظم، دکتر شایگان، نریمان، امیرعلایی، دکتر سنجابی و...
جبهۀ ملی را با هدف ایجاد حکومت ملی برای تأمین آزادی انتخابات و آزادی افکار تشکیل داد.
به دنبال کودتای ضد مردمی 28 مرداد 1332 که توسط امپریالیسم تازه به دوران رسیدۀ آمریکا برای جلوگیری از رشد حرکت اسلامی در ایران انجام گرفت، فعالیت جبهۀ ملی متوقف شد و مصدق و دیگر ملّیون دوباره دور هم جمع شده و دکان جبهۀ ملی را که در اوج خفقان و استبداد مسدود بود، به نام «جبهه ملی دوم» مفتوح کردند.
از همان آغاز دو جریان موافق یکدیگر قرار گرفتند و در سال 1341 کنگرهای با حضور 170 نماینده متشکل از حزب ایران، حزب مردم ایران، حزب ملت ایران، جمعیت آزادی مردم ایران (جاما) و...
برای تعیین خط مشی جبهۀ ملی تشکیل شد.
کمیسیون سیاسی این کنگره متشکل از افرادی چون مهندس حق شناس، مهندس مهدی بازرگان، اصغر پاشا، دکتر سنجابی ، اردلان و...
چارچوب فعالیتهای جبهۀ ملی را بر اساس احیای حقوق و آزادی فردی و اجتماعی ملت ایران طبق قانون اساسی، استقرار حکومت ناشی از انتخابات عمومی و دفاع از اصول مشروطیت و اتخاذ سیاست خارجی مستقل ایرانی براساس حفظ مصالح کشور با توجه به اصول هدفهای منشور ملل متحد و دوستی با همۀ ملل جهانی و مبارزه با هرگونه سیاست استعماری را تصویب نمودند.
اما این سیاست نیز اعمال نشد و سازمان دانشجویان جبهۀ ملی با شعار «پایداری و مقاومت» به مقابله برخاست و سرانجام جبهۀ ملی دوم نیز بر اثر اختلاف اعضاء بر سر تعیین چارچوب فعالیتهای آن از هم پاشیده شد.
و بالاخره «جبهه ملی سوم» متشکل از ملی گراها و معدودی از افراد مذهبی و حتی نیروهای چپ به وجود آمد که پس از مدت کوتاهی به پایان کار خود رسید.
(ر.ک: مجلۀ پیام انقلاب، شمارۀ 61 ، مورخ 5 /4 /61 و شماره 63 ، مورخ 2 /5 /61)
جمعی از نیروهای مذهبی جبهۀ ملی در اردیبهشت سال 1340 فعالیت تشکلی را رسماً اعلام کردند و عنوان نهضت آزادی را بر آن نهادند.
این تشکل که با هماهنگی و اذن محمد مصدق شکل گرفت، خود را وفادار به قانون اساسی مشروطیت و پیرو راه مصدق معرفی کرد.
با اوجگیری نهضت روحانیت به رهبری حضرت امام خمینی (ره) نهضت آزادی با حفظ مواضع خود به آن پیوست.
در بازگشت تاریخی امام در بهمن ماه 57 مهندس بازرگان از مؤسسین این نهضت براساس قولی که در فرانسه مبنی بر پذیرش اصول انقلاب داده بود به فرمان امام به نخست وزیری دولت موقت منصوب شد.
اما دولت موقت مهندس بازرگان به دلیل گرایشهای سیاسیاش از اهداف رهبری انقلاب به مرور فاصله گرفته و اختلاف مبانی فکری خود را با اصول انقلاب آشکار ساخت و زمینه را برای بازگشت مجدد آمریکائیها مهیا کرد.
بروز این گرایش منجر به اشغال لانۀ جاسوسی آمریکا توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام شد، که دولت موقت را مجبور به استعفا کرد.
از آن پس نهضت آزادی نیز به مخالفین انقلاب پیوست و به یک اهرم فشار علیه ایران در دوران 8 ساله دفاع مقدس تبدیل شد.
2.
حزب ملت ایران: در شهریور 1326 بر پایه پانایرانیسم و ایدئولوژی ناسیونالیسی تشکیل شد.
محسن پزشکپور، حسنعلی صارم کلانی، علینقی عالیخانی، محمدرضا عاملی تهرانی، داریوش همایون و جواد تقیزاده از مؤسسان این حزب بودند.
در سال 1330 ش با تغییراتی که در کادر رهبری حزب صورت گرفت، داریوش فروهر، دانشجوی دانشکده حقوق دانشگاه تهران به عضویت کمیته مرکزی حزب انتخاب شد.
در دی ماه همان سال پزشکپور و عاملی تهرانی با انشعاب از حزب ملت ایران حزب پانایرانیست را تأسیس کردند، فروهر نیز به دبیرکلی حزب ملت ایران برگزیده شد و در کنگره 1340 حزب ملت ایران، «پان ایرانیسم» از برنامه این حزب حذف گردید.
در دوران نخستوزیری مصدق حزب ملت ایران از او پشتیبانی میکرد.
3.
حزب زحمتکشان ملت ایران: در 26 اردیبهشت 1330 دو هفته پس از نخست وزیری مصدق و مقارن کار مجلس شانزدهم از ائتلاف بقایی و خلیل ملکی به وجود آمد.
رهبری این حزب را دکتر مظفر بقایی کرمانی که پس از مصدق نماینده دوم تهران در مجلس بود، بهعهده داشت.
بقایی پیش از آن عضویت حزب دمکرات قوام را داشت و در دوره قبل ـ مجلس پانزدهم ـ از سوی این حزب از کرمان به نمایندگی رسیده بود ...
حزب زحمتکشان یکی از احزاب تشکیلدهنده جبهه ملی محسوب میشد.
این حزب که با هدف حمایت از نهضت ملی صنعت نفت و گرد آوردن نیروهای پراکنده مدافع نهضت و ایجاد تشکلی در برابر حزب توده به وجود آمد، از همان آغاز به دو جناح تقسیم شد که هر یک وظیفه و نقشی را در این حزب به عهده گرفتند.
جناح بقایی به فعالیتهای سیاسی و پارلمانی مشغول شد و جناح ملکی به امور تشکیلات، آموزش و انتشارات حزب پرداخت.
سران حزب زحمتکشان ـ صرفنظر از جناح ملکی ـ عبارت بودند از بقایی، عیسی سپهبدی و علی زهری.
نشریه حزب زحمتکشان روزنامه شاهد بود که چند سال پیش از تشکیل حزب زحمتکشان، با امتیاز هوشنگ فرزاد و سردبیری سید اسماعیل زهری منتشر میشد و به هنگام پیدایش حزب، امتیاز و مدیریت آن به علی زهری تعلق داشت ...
این حزب در برخی شهرها نیز فعال بود، از جمله در دزفول که روزنامهای به نام فرید دزفولی به صاحب امتیازی دکترگوشهگیر منتشر میکرد.
جناح بقایی که در مثلث بقایی ـ زهری ـ سپهبدی شکل گرفته بود و در عمل در شخص بقایی خلاصه میشد، به تدریج به مخالفت با حکومت مصدق برخاست و اختلافات دو جناح که روز به روز شدت میگرفت، سرانجام پس از حدود یک سال و نیم در مهر 1331 به جدایی ملکی و یاران او از حزب زحمتکشان ملت ایران و تشکیل حزب زحمتکشان ملت ایران (نیروی سوم) انجامید.
حزب زحمتکشان بقایی در مجلس و خارج از آن به مخالفت با مصدق ادامه داد و در زمینه سازی کودتای 28 مرداد با سایر مخالفان مصدق هماهنگ شد.
پس از کودتای آمریکایی ـ انگلیسی 28 مرداد، حزب زحمتکشان در دورههای مختلف چند بار دیگر با همین نام یا با نام جمعیت پاسداران آزادی به فعالیت پرداخت.
4.
مظفر بقایی کرمانی: فرزند میرزا شهابالدوله در سال 1287ه ش در کرمان متولد شد.
نامبرده جزء اولین دسته محصلین بود که در زمان رضاشاه برای تحصیل به اروپا اعزام شد و در دانشگاه سوربن پاریس در رشتۀ فلسفه و آموزش و پرورش کودک تحصیل کرده و به ادعای خودش مدرک دکتری گرفت اما در کتاب «ایران و تاریخ» نوشته بهرام افراسیابی در صفحه 126 چنین ذکر شده است : «مظفر بقائی برای تحصیلات به فرانسه رفته بود و به علت عیاشی و ولگردی موفق به درس خواندن نگشته و بدون گرفتن عنوان از فرانسه باز میگردد.
اولین دغلکاری او این بود که برای خودش عنوان دکتری جعل کرده بود...
»
از سال 1324 وارد فعالیتهای سیاسی شد و در تشکیل حزب دمکرات ایران با قوامالسلطنه همکاری کرد و در دانشگاه تهران نیز کار میکرد.
برای اولین بار در سال 1336 به عنوان نماینده شهر کرمان به مجلس شورای ملی راه یافت.
بقایی در جنبش ملیگرایی ایران چهرهای شاخص بود و از طریق روزنامهاش (شاهد) خط مشی سیاسی خود را ادامه داد.
وی با تأسیس حزب زحمتکشان به عقاید سیاسی خود شکل بخشید وی از جمله سیاستمدارانی بود که با اعمال سیاستهای منافقانه خود آسیبهای فراوانی به کشور وارد کرد.
همدستی او ـ البته به طور مخفیانه و غیرمحسوس ـ با کودتاچیان 28 مرداد 32 و مخالفتهایش با دکتر مصدق از آن جمله است.
او در یک دادگاه نمایشی در محاکمات بدوی محکوم شد اما دادگاه تجدید نظر پس از همراهی او با رژیم، نامبرده را تبرئه کرد.
بقائی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ظاهراً ادعای طرفداری از انقلاب را داشت امّا انتشار وصیت نامه سیاسی او مطالب را به گونۀ دیگری نشان میداد.
وی در سال 1359 دستگیر شد و ضمن سپردن تعهد به این که از کشور خارج نشود آزاد گردید ولی در شهریور همان سال سفری به امریکا انجام داد...
بقایی در فروردین ماه سال 66 پس از بازگشت از امریکا، در کرمان دستگیر شد.
به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی در همان تاریخ در بازرسی از منزل وی مقادیر زیادی اسناد مربوط به حزب زحمتکشان و اشیاء و نشریات غیرمجاز، به دست آمد.
سرانجام بقایی در آبان ماه 1366 در بیمارستان مهر تهران درگذشت.
زندگی سیاسی دکتر بقائی سراسر در ابهام و پیچیدگی خاص بود که نیاز به تحقیق عمیق و دقیقتری دارد.
(زندگینامه سیاسی دکتر مظفر بقائی کرمانی، حسین آبادیان، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، سال1380)
منبع:
کتاب
پایگاههای انقلاب اسلامی، مسجد جامع بازار تهران به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 166