تاریخ سند: 26 خرداد 1342
موضوع: تلاش حاج آقا روح اله کمالوند و تهیه تلگرافات علیه دولت
متن سند:
فرستنده: ساواک لرستان
گیرنده: مدیریت کل اداره کل سوم شماره: 1495
امروز تلگراف اهانت آمیز به امضاء سی و دو نفر از عوامل حاج آقا روح اله کمالوند که چند نفر از آنان طلاب مقیم خرم آباد و بقیه از عناصر ماجراجو و قاچاقچی هستند، به دستور روحانیون نامبرده به عنوان جناب آقای نخست وزیر مبنی بر استخلاص حاج آقا روح اله خمینی و رفع توقیف علماء و جبران توهین از آنان جهت مخابره به تلگرافخانه خرم آباد داده شده، چون در این روزها تلگرافات زیادی از طبقات و دسته1 های مختلف در مورد پشتیبانی از دولت و ابراز تنفر از ماجراجویان و مسببین واقعه 15 خرداد2 به مرکز مخابره می گردد و از طرفی تلگراف معروضه بالا هم فقط به عنوان جناب آقای نخست وزیر بدون رونوشت به مقامات یا اشخاص دیگر جهت مخابره داده شده است، از لحاظ اجتناب از به دست دادن بهانه به ماجراجویان مصلحت دانسته شد که مخابره گردد.
علیهذا رونوشت تلگراف مزبور را به اسامی امضا کنندگان جهت استحضار به پیوست ارسال می دارد.
رئیس ساواک لرستان .
م .
قلقسه
توضیحات سند:
1ـ اصل: رسته
2ـ واقعه 15 خرداد: به دنبال ادامۀ مبارزه و ایراد سخنان کوبندۀ عصر عاشورا از سوی حضرت امام خمینی(سلامالله علیه)، شب 12 محرم 1383 مطابق با 15 خرداد 1342 حمله وحشیانۀ رژیم شاه به سنگر روحانیت آغاز گردید.
بسیاری از روحانیون دزدیده شدند و جمعی هم تحت تعقیب قرار گرفتند.
در ساعت 3 بعد از نیمه شب 15 خرداد سربازان گارد به منزل امام یورش بردند و پس از دستگیری ایشان به سوی تهران روانه شدند.
حاج آقا مصطفی، فرزند امام که شاهد عینی این جریان بود، با تمام نیرو فریاد سر داد که "خمینی را بردند" و مردم قم سراسیمه از خانهها بیرون ریختند و اطراف خانه امام اجتماع نمودند.
همزمان با دستگیری قائد بزرگ، حضرت آیتالله قمی از مشهد و آیتالله محلاّتی از شیراز دستگیر گردیده و به تهران گسیل شدند.
روز 15 خرداد فریاد «یا مرگ یا خمینیِ» مردم قم، شهر را به لرزه در آورد.
زنان که در صف مقدم تظاهر کنندگان حرکت میکردند، قبل از دیگران هدف گلوله واقع شدند.
مردم که طالب آزادی بی قید و شرط قائد خویش بودند، بی مهابا پیش میرفتند و با رگبار مسلسل دژخیمان چون برگ درخت بر روی زمین میریختند.
اجساد و مجروحین را با کامیون به سوی مقصد نامعلومی حرکت دادند و ماشینهای آتش نشانی سراسر خیابانها و کوچهها را شسته و از خون پاک کردند! خبر دستگیری قائد بزرگ به مقامات برجستۀ روحانی، ملّی و سیاسی پایتخت رسید و ساعتی بعد، این خبر در سراسر تهران مثل بمب صدا کرد.
بازاریها مغازهها را تعطیل کردند و به تظاهرات پرداختند.
مردم از خانهها و دانشگاهها بیرون ریختند و فریاد اعتراض سر دادند و همگی به سوی کاخ شاه به راه افتادند.
تانکها و توپها از کشتهها پشته ساخت و خیابانهایی که به کاخ منتهی میشد، به صورت کشتار گاه مخوفی در آمد.
فجیعترین این کشتارها سرپل "باقرآباد" اتفاق افتاد که صدها دهقان کفن پوش ورامین با فریاد « یا مرگ یا خمینی» به نظامیان یورش بردند.
امّا رگبار مسلسل، آنان را قتل عام کرد و چرخ سنگین تانکها، گوشت و استخوانشان را در هم کوبید و جمجمه های آنان را خرد کرد; به طوری که شناخت اجساد آنان حتّی برای بستگان نزدیکشان دشوار بود.
جهت سرکوبی جنبش و خاموش ساختن آتش انقلابی که میرفت تهران را شعله ور سازد، از ساعت 8 بعد از ظهر حکومت نظامی اعلام شد و تهران در سکوتی وحشت زا فرو رفت.
در همان شب بسیاری از شخصیتهای ملّی و سیاسی و افراد سرشناس بازار و دانشجویان دستگیر شدند.
امّا علیرغم این تدابیر امنیتی با طلوع صبح، هزاران تن از مردم مسلمان و از جان گذشته به پشتیبانی از قائد زندانی خویش به خیابانها آمده و با فریاد "یا مرگ یا خمینی" ، به طرف کاخ شاه به حرکت در آمدند.
شاه فرمان «آتش به قصد کشت!» داد و در روز 16 خرداد تهران به کشتارگاه مخوف و حمام خون بدل گشت.
همزمان با کشت و کشتار فجیع در تهران و قم، شهرهای بزرگ بویژه شیراز و بسیاری از شهرستانها زیر آتش توپ و مسلسل قرار گرفت.
طبق آمار تخمینی، شمار شهیدان آن روز به 15 هزار نفر میرسید.
ر.ک: بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، سید حمید روحانی، صص 494 ـ 468
منبع:
کتاب
آیتالله روحالله کمالوند به روایت اسناد ساواک صفحه 79