تاریخ سند: 26 مرداد 1346
موضوع: وزارت خارجه
متن سند:
گزارش
از: ۲۰ﻫ ۴ تاریخ: 26 /5 /46
به: ۳۲۲ شماره: 16672 /20 ﻫ 4
موضوع: وزارت خارجه منبع: ۹۶۰
در ساعت ۰۰:۱۲ روز 25 /5 /46 آقای علیقلی پسیان سردبیر روزنامه ایران نوین1 به یکی از دوستان خود اظهار میدارد آقای اردشیر زاهدی وزیر امورخارجه که بایستی سنبل [سمبل] اتیکت این کشور باشد، غالباً از حدود نزاکت خارج میشود و به طور مثال در مورد آقای احمد اقبال2 که اخیراً به سمت سفیر شاهنشاه آریامهر در افریقا تعیین گردیده و طی گزارشی تقاضا نموده است از اعزام ایشان به افریقا خودداری نموده و شخص دیگری را تعیین نمایند، آقای وزیر امورخارجه ذیل گزارش آقای احمد اقبال پینوشت مینمایند. افشار (آقای افشار معاون وزیر امورخارجه هستند) اگر این دیوث به محل مأموریت خود نمیرود یک دیوث دیگر را بفرستید.۳
ملاحظات. در مورد مطالب فوق مدارک مستندی وجود ندارد
توضیحات سند:
١- روزنامه ایران نوین: این روزنامه ارگان حزب ایران نوین بود که صبحها در تهران به سردبیری علیقلی پسیان به چاپ میرسید.
(کتاب چهره مطبوعات سیاسی معاصر)
۲- احمد اقبال: فرزند ابوتراب متولد ۱۲۹۷ دارای لیسانس زبان انگیسی از دانشکده ادبیات دانشگاه تهران در سال ۱۳۲۲ وارد وزارت خارجه شد.
مدتها سفیری ایران در کشورهای یوگسلاوی و بلغارستان و رومانی و نروژ را عهدهدار بوده و بعدها به سمت معاونت پارلمانی وزارت امورخارجه منصوب گردید. دارای نشانهای درجه ۳ تاج و درجه ۲ همایون بود. در پی مرگ منوچهر اقبال نصیری رئیس وقت ساواک برای برادرش تلگراف تسلیت ارسال داشته است. (پرونده انفرادی ساواک)
٣- اردشیر زاهدی طی نامهای که در سال ۱۳۳۴ به پدرش نوشت در آن از کلمات بسیار رکیک استفاده کرد که پدرش در پاسخ به وی چنین مینویسد: تو در نامهها فحش و ناسزا به مردم مینویسی و هیچ خجالت نمیکشی. کاغذ تو را پس فرستادم تا بخوانی و خجالت بکشی. تو به خودت حق دادی که هر مزخرف میخواهی به من و فحش به مردم بنویسی. چگونه در اروپا به عیش و عشرت نشستی و پدرت را در رنج و زحمت گذاشتی. اعصاب من تحمل این همه ناراحتی را ندارد. من از رفتار اخیر تو در بین مردم خجل شدهام رفتار تو نقل مجلس هر خیاط و دلاک و روزنامهنویس از بازار تا دربار شده است. ما که مملکت را نجات دادیم باید روی اعمال تو اسباب مسخره خاص و عام بشویم.
(رجوع شود به فصلنامه تاریخ معاصر شماره ۷)
منبع:
کتاب
اردشیر زاهدی به روایت اسناد ساواک صفحه 82