تاریخ سند: 11 اردیبهشت 1357
نامه کمیته اجرائی جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر به پیشگاه اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر
متن سند:
از طرف کمیته اجرائی جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر نامه ای با تاریخ
"11 /2 /1357" به پیشگاه اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر تقدیم شده
است.
نامه مذکور در تاریخ 26 /2 /37 در اختیار نمایندگان خبرگزاریهای
خارجی در تهران قرار داده شده که متن آن بشرح زیر میباشد :
پیشگاه اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی.
یقینا اعلیحضرت از جریان بمب گذاری در خانه سه نفر از موسسین این جمعیت،
بعنوان "اولین هشدار سازمان زیرزمینی انتقام" و ربودن و به بیابان بردن و زدن یک
عضو دیگر و همچنین از تلفنهای تهدید و دشنام مکرر و تعرضات دیگر که از
طرف همان "سازمان" بخانواده ها و افراد زیادی از اعضای این جمعیت و به
آزادیخواهان مخالف قانون شکنیهای دولت بعمل میآید و اخیرا نیز درباره چند
تن از وکلای دادگستری مدافع حق و آزادی اعمال شده است، استحضار کامل
دارند.
جمعیت ایرانی طرفدار آزادی و حقوق بشر که هدف آن تأمین آزادیهای مصرح در
قوانین اساسی ایران و اعلامیه جهانی حقوق بشر بر طبق اصول عالیه اسلام برای
هموطنان است، اخطار و ارعاب و آزارهای فوق را متوجه خود دانسته بعنوان
جواب اظهارنظرهای مستدل و اعتراضات قانونی مسالمت آمیزی تلقی میکند که
از تاریخ تأسیس (آبانماه 1356) تا بحال برای دولت فرستاده و پاسخی دریافت
نکرده است و نیز استنباطی است که همانند مردم ایران و دنیا از معانی "فضای آزاد
سیاسی" "حکومت دموکراسی" و "حق انتقاد آزاد" در مکتب رستاخیزی و در
منطق دیکتاتوری می نماید.
در هر حال وظیفه الهی و وجدانی و قانونی خود میدانیم مطالب ذیل را مستقیما
باستحضار اعلیحضرت که کلیه اختیارها و انتصابها و فرمانها را بر خلاف صریح
قانون اساسی و بدیهی ترین اصول آزادی سیاسی در قدرت انحصاری خود قرار
داده اند و بنابراین منطقا یگانه مسئول جریانهای مملکت و عملیات دولت
میباشند، برسانیم.
1ـ قضاوت عمومی و دلالت منطقی شواهد آشکار بر این است که عملیات فوق
تماما از ناحیه دستگاه حاکم و صرفا متوجه کسانی است که خواسته اند علیه مظالم
و مفاسد مشهود اعتراض نمایند.
2ـ اعلیحضرت چه نامی روی این اقدامات میگذارند و چه عنوانی به حمله بیش
از 200 نفر چترباز چماق و زنجیر بدست برای شکستن دست و پا، بدره انداختن و
بزندان بردن دختران و پسران دانشجو میدهند که روز جمعه اول اردیبهشت ماه
برای گردش به ارتفاعات شمال تهران رفته بودند؟ یا هجوم کماندوهای مأمور
دانشگاه تهران بشاگردان نشسته در سر کلاسها یا ایستاده به نماز دانشکده ها و
مضروب و مصدوم ساختن بیرحمانه آنها تا سرحد مرگ چه معنی و منظور میتواند
داشته باشد؟
اینان مگر فرزندان دلبند ایران نیستند و ایرانی آیا در نظام حاضر باید از
کوچکترین حقوق بشری محروم باشد؟
3ـ آیا اعلیحضرت شخصا شاهد تحولات سریعی که بعد از 28 مرداد 32 در افکار
عمومی و احساسات مردم نسبت بدولت و مقام سلطنت در اثر تشدید روزافزون
فشار و خشونت و خفقان بوجود آمده است، نیستند و فکر نمیکنند که سیاست
اتخاذی جدید بیش از پیش مردم را به عصیان عمومی و شورش سوق میدهد؟ اگر
در سالهای 1332 تا 1340 گاهگاه اعتراض و اعتصابهائی در احزاب و افراد
طرفدار جبهه ملی و در دانشگاه دیده میشد و در 1342 و پس از 1350 گرایش به
عصیان و انقلاب به عده زیادی از مردم متدین و آزاده و به قشرهای جوان داخل
و خارج کشور توسعه یافته بعضی از آنها دست به اسلحه و نارنجک بردند، حالا
موج نارضایتی و فریادهای ناله و نفرین سراسر طبقات اعم از دانشجو و
دانش آموز و بازاری در مرکز و شهرستان، حتی طلاب حوزه های دینی تا مدرسین
و مراجع طراز اول را فرا گرفته است و همه بشهادت مطبوعات معتبر جهان یکدل و
یکزبان شده اند.
فجایع قم و تبریز و یزد که بعضی از مقامات و مصادر انتظامی و دولتی بوجود
آوردند و مردم از فرط استیصال و تشنگی عدالت بی پروا باستقبال گلوله میرفتند
رساترین هشدار برای شهدای تبریز را که برای اعلیحضرت بود.
پس از آن تعطیل
عمومی بازارهای تهران و سراسر شهرهای ایران در اربعین همدردی و اعتراض
انجام گرفت و در تاریخ ایران بی سابقه بود آیا نمیبایستی بعنوان رفراندم طبیعی
ملی علیه نظام تحمیلی تلقی فرمایند؟
آخر این چه مملکت، چه دولت و چه سلطنت است که در سایه آن نه دانشجو در
مدرسه و خیابان و کوهستان از امنیت برخوردار است نه آزادیخواهان و مسلمانان
در خانه و دفتر و مسجد مصون از حملات وحشتناک مامورین مخفی و علنی
هستند و نه کسی حق حرف و حیات دارد؟
آیا حکومتی که پادشاه آزادیها را هر وقت لازم تشخیص داده به ملت نوید میدهند
و هر وقت خواست بگیرد (مستفاد از مصاحبه با روزنامه نگاران آلمانی)
مشروطیت حساب میشود؟
انقلاب سفید، دموکراسی رستاخیزی و تمدن بزرگی که اعلیحضرت دائما نوید
میدهند و محصولش خفقان و آزار و زندان و شکنجه و کشتار از یکطرف و
نابسامانیها و تنگناهای کمرشکن و از بین رفتن تولیدات ملی از طرف دیگر است،
چه ارزشی برای ملت ستمدیده ایران دارد؟
آیا موقع آن نرسیده است که اعلیحضرت قدری بیندیشند؟...
ارزیابی خبر :
توزیع نامه صحت داشته و مطالب بالا در آن درج شده است.
اقدامات انجام شده :
مراتب به نخست وزیری اعلام گردیده است.
توضیحات سند:
* همزمان با ارسال این نامه به
محمدرضا پهلوی،بنیان گذاران
جمعیت ایرانی دفاع از آزادی
و حقوق بشر و عده ای که در
خانه و محل کارشان
انفجارهایی صورت گرفته
بود به دادگستری شکایت
کردند.
تاریخ دقیق این
شکایت روشن نیست ولی
خبر آن را روزنامه رستاخیز
در شماره 902 خود که با
دوازدهم اردی بهشت
مصادف بود درج کرد که
احتمالاً مربوط به امروز
(11 /2 /57) است.
«دکتر
کریم سنجابی، مهندس مهدی
بازرگان، مهندس رحمت اللّه
مقدم، منوچهر مسعودی،
هدایت اللّه متین دفتری و
عبدالکریم لاهیجی علیه
«کمیته اقدام» و «سازمان
زیرزمینی انتقام» به
دادگستری شکایت کردند.
در
شکواییه این عده گفته شده
است که در پی بمب گذاری در
خانه های آنان و مضروب
کردن لاهیجی در خیابان،
عاملین این حوادث باید
تعقیب و چگونگی ماجرا
روشن شود.
» رستاخیز در
همین شماره خود اضافه کرده
است : «طرفداران داریوش
فروهر، طی اعلامیه ای «کمیته
اقدام» و «سازمان زیرزمینی
انتقام» را مسوول انفجار بمب
در خانه فروهر معرفی کردند
(خبر کار گذاشتن بمب در
خانه داریوش فروهر چندی
پیش در جراید انتشار یافت).
در اطلاعیه طرفداران فروهر
گفته شده است خانه ای که
آقای داریوش فروهر مستأجر
طبقه دوم آن است و با همسر و
دو فرزند خود در آن زندگی
می کند، در این اقدام وحشیانه
به شدت آسیب دیده و
شیشه های کلیه ساختمان
مجاور در هم شکسته است.
»
همچنین روزنامه اطلاعات
خبر داد که دکتر هدایت اللّه
متین دفتری وکیل دادگستری
علیه مسببین انفجار در خانه
خود که کمیته انتقام آن را به
عهده گرفته شکایتی تسلیم
دادستان تهران کرده است.
روزنامه اطلاعات متن این
شکایت نامه را چاپ کرد.
(اطلاعات / ش 15599 / ص
25)
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک - کتاب 05 صفحه 162