تاریخ سند: آبان 1357
موضوع دکتر على امینى
متن سند:
گزارش خبر
به: 312 شماره گزارش: 26674 /20 ﻫ 12
از: 20 ﻫ 12 تاریخ گزارش: 11 /8 /57
موضوع دکتر على امینى
1ـ مورخه 9 /8 /57 سناتور محمدعلى مسعودى1 با امینى تماس گرفت و به وى اظهار داشت جریان منتظرى2 و طالقانى (روحانیون آزاد شده) را به چیز گفتم (منظور آقاى شریف امامى) و ایشان تلفن زدند به سپهبد مقدم که آقا من پرونده اینها را خواسته بودم چرا نفرستادید و الان فورى بفرستید و بعد گفتند همین بعدازظهر به عرض مىرسانم و آزادشان مىکنم سپس مسعودى افزود دکتر کار نفت را که متوقف کرده بودند این کار دست این تودهایهاى بىشرف است و ادامه دارد در این پانزده سال اصلاً به شبکههاى تودهاى توجه نداشتهاند و امینى گفت برعکس تشویق هم کردهاند بعد مسعودى اشاره کرد من فکر مىکنم توى سازمان امنیت هم تودهاى رخنه کرده و امینى هم در جواب گفت حتماً و تردید نیست. سپس مسعودى اظهار داشت یک اعلام جرمى دیروز کردهاند به دادستان تهران و بنده هم یک نسخه از آن را مىفرستم خدمتتان با امضأ سید نورالدین تهامى سر دفتر اسناد رسمى که در انتخابات میآمد حضورتان او پسر سید عبداله و از ارادتمندان شماست و قبلاً در لباس روحانى بود ولى حالا مکلا شده است و راجع به جنایات نصیرى و دزدیهایش و نیز راجع به شرکتهایش و هم کارهاى خلاف قانون به نام سازمان امنیت در خارج از محدوده جواز ساختمان خواسته که مربوط به سازمان امنیت بوده و فتوکپى همه نامههایش را دادهاند که مال اشخاص بوده و اجازه ساختمان مىگرفته بعد باج مىخواسته و نامهها را به سازمان گسترش شهر در دو مورد نوشته است که مربوط به سازمان امنیت است و بعد از یکدیگر خداحافظى نمودند.
2ـ عبداله انتظام با امینى تماس و پس از احوالپرسى گفت على دیروز (ملاقات با اعلیحضرت) چکار کردى. امینى اظهار داشت دو ساعت و نیم صحبت کردیم و صحبت توهم بود و انتظام اظهار داشت ساعت 00 15 مرا احضار کردند مىخواستم به بینم تو میتوانى زمینهاى به من بدهى امینى در جواب گفت من مفصل و به طور مشورت صحبت کردم و تو هم دنبالش را بگیر بعد انتظام گفت من هم روى همین مشورت میرم جلو و امینى بیان داشت حال تو را هم پرسیدند (منظور شاهنشاه) و گفتم براى مشورت فوقالعاده قابل استفاده است و توجه داشته باش که در مورد عدم دخالت و فلان و فلان یک قدرى صریحتر صحبت کن.
3ـ دکتر شاهین فاطمى از دوستان دکتر معینزاده با امینى تماس حاصل و امینى به وى اظهار داشت حدود دو ساعت و نیم صحبت کردیم (منظور شرفیابى به حضور شاهنشاه آریا مهر) و نتیجه بسیار خوب بود بعد از فاطمى سئوال کرد که از آنها (منظور سنجابى و دکتر شاپور بختیار) خبرى ندارید و فاطمى اظهار داشت من با آنها تماس داشتم و گویا آنها ضمن تماس با خمینى به این مسأله پى بردهاند که باید راه خود را جدا کنند و فاطمى درباره مصاحبه اعلیحضرت و امینى و سنجابى در تلویزیون آمریکا صحبت کرد و افزود آنجائى که مخبر سیاهپوست از سنجابى سئوال کرده که شاه باید استعفا بدهد یا نه، سنجابى در جواب او گفته این تصمیمى است که خود اعلیحضرت تنها مىتواند بگیرد و امینى با خرسندى گفت جواب بسیار خوبى سنجابى داده و قرار شد فاطمى به اتفاق معینزاده صبح چهارشنبه (10 /8 /57) به ملاقات امینى بروند.
4ـ امینى با شخص نا شناس ( احتمالاً هاشمى از وکلاى دادگسترى) تماس حاصل و اظهار داشت ما در باره آقایان منتظرى و طالقانى ریش گرو گذاشتهایم و به آنها بگوئید زیاد سر و صدا راه نیندازند و بیایند
اینجا ما آنها را ببینیم و با هم صحبت کنیم و اگر این سرو صداها ادامه پیدا کند مملکت از بین مىرود و تماس آن دو قطع گردید.
5 ـ شخص ناشناسى با امینى تماس و در مورد مطالب مطروحه از طرف سران جبهه ملى و اینکه با خمینى به توافق نرسیدهاند صحبت و اظهار داشت از طرف سنجابى و بختیار آن موضوع تکذیب شده است (موارد 6 مادهاى خمینى در لوموند3) و در پى صحبت خود گفت شریف امامى در مجلس خصوصى سنا به سجادى و دیگران اظهار داشته در وضع بخصوصى گرفتار شدهام و هیچ کس همکارى نمىکند، این وضع روزنامههاست و هر جا دست مىزنم انگشت کمونیستها را مىبینم در کارها وضع دشوارى دارم ناشناس افزود فقط محمدعلى مسعودى بلند شد و گفت من در اختیار هستم و هر کارى بفرمائید انجام مىدهم و بعد شریف امامى گفته کسانی که با من همکارى میکنند فقط نظامىها هستند.
ناشناس اظهار داشت پایدار (وزیر مشاور) هم معتاد است و از یکدیگر خدا حافظى نمودند.
6ـ بعدازظهر روز 9 /8 /57 بنىاحمد از منزل منتصرى با امینى تماس و شرح داد که منزل آقاى طالقانى بودم واز آنجا که بیرون آمدم حدود چهارراه یوسفآباد یک تاکسى بار که حدود 13،14 نفر در آن بودند جلوى ماشین ما را گرفتند و گفتند آقاى بنىاحمد هر کس وطنپرست و شاهدوست است، چماق به دست است و من گفتم مگر شما چماق هم دارید یکى گفت بله ما چماق و ساطور هم داریم و اینها آمدید پائین و در این موقع راننده زرنگى کرد و فوراً سر ماشین را از این کوچه بان کوچه رد کرد و دیگر فرصتى براى آنها نبود و بعد آمدم منزل دیدم دکتر (منتصرى) ناراحت است و امینى گفت به حمداله بخیر گذشته است.
7ـ شخصى به نام داود آلیان با امینى تماس و اظهار داشت لرد....(نامفهوم) از انگلستان آمده و مایلند شما را زیارت کنند و در هتل کنتینانتال اتاق 1000 و امینى ساعت 18:00 روز 9 /8 /57 را در منزلش وعده کرد. ضمناً در ساعت 10:00 روز 9 /8 /57 سناتورها به اتفاق احمد نامدار به ملاقات امینى رفتهاند.
نظریه یکشنبه: 1ـ در مورد آزادى منتظرى و طالقانى، امینى قبلاً موضوع را با دکتر آزمون و نیز شخص شریف امامى و بعد با محمدعلى مسعودى سناتور مطرح نموده است.
2ـ در چند روز اخیر شایعاتى در مورد مجروح شدن شعبان جعفرى به دست مخالفین و نیز ترور احمد بنىاحمد وجود داشته و در روز 9 /8 /57 این شایعات سبب ناراحتى امینى و اطرافیان وى شده بود که در حدود ساعت 18:00 روز 9 /8 /57 بنىاحمد شخصاً با امینى تماس و مطالب مندرج در متن گزارش خبر را مطرح نمود.
نظریه سهشنبه: نظریه یکشنبه مورد تأیید است. ضمناً نسخه اول گزارش به حضور تیمسار ریاست ساواک تقدیم گردیده است.
نظریه چهارشنبه: در مرخصى است.
توضیحات سند:
1ـ محمدعلى مسعودى درسال 1292 هجرى شمسى در تهران متولد شد. پدرش حسن مسعودى بود. محمدعلى، دبستان و دبیرستان را در تهران تمام کرد و وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد و از آنجا لیسانس گرفت. روزنامه اطلاعات مربوط به عمویش عباس مسعودى بود. محمدعلى از زمان دانشجوئى در آنجا کار مىکرد او در سالهاى 1316 لغایت 1320 سر دبیر روزنامه اطلاعات شد، در آن سالهاى سردبیرى روزنامه، زحمت زیادى نداشت و اخبار از منابع مىرسید و همگى حاکى از پیشرفت آبادانى، ارزانى و فراوانى بود چون کسى از ترس دیکتاتورى رضا خان حرفى از کمبودها، گرانى و سختىها و مشکلات مردم در صفحات روزنامهها منعکس نمىکرد. بعد از شهریور 1320 با رواج آزادى قلم و بیان روزنامه اطلاعات رقیبهائى پیدا کرد. عباس مسعودى کار برادرزادهاش را کم کرد و مقامش را بالاتر برد و او را قائم مقام خود کرد. بنابراین در سال 1331 محمدعلى مسعودى روزنامه اطلاعات را ترک کرد. او بعد از دو سال فراغت روزنامه پست تهران را در سال 1332 منتشر کرد.
بعد از 28 مرداد 32 روزنامههاى اطلاعات و کیهان به دستور زاهدى متوقف شدند. محمدعلى مسعودى از این وضع استفاده کرده پست تهران را به صورت یک روزنامه خبرى در آورد. این روزنامه بود که از دربار در مقابل مصدق حمایت مىکرد.
به این ترتیب روزنامه پست تهران به روزنامهاى پر تیراژ تبدیل گردید. محمدعلى مسعودى در دورههاى 15 و 16 از تهران و دماوند وکیل شد اما در دوره هفدهم که انتخابات مجلس در زمان دکتر مصدق انجام گرفت نتوانست به وکالت انتخاب شود. از 28 مرداد سال 32 تا6 بهمن ماه 41 حدود ده سال کار مهم مسعودى ساختن صندوقهاى انتخاباتى و بیرون آوردن وکلاى موردنظر دولت از این صندوها بود. او در سال 1336 وارد حزب ملیون شد و باز کار تقلب در انتخابات را انجام داد. مجدداً در دورههاى هجدهم و نوزدهم و بیستم به نمایندگى مجلس شوراى ملى رسید.
پس از سال 1341و با تأسیس حزب ایران نوین او دیگر کنار گذاشته شد تا اینکه در اواخر حکومت پهلوى، شاه او را سناتور انتصاب کرد
محمد على مسعودى بعد از پیروزى انقلاب اسلامى از ایران فرار کرد و به آلمان رفت و پس از چندى در اثر تصادف با اتومبیل، جان سپرد.
شبه خاطرات ـ على بهزادى ـ ص 573
2ـ آیتالله حسینعلى منتظرى:
حسینعلى منتظرى در سال 1301 ﻫ .ش در نجفآباد اصفهان متولد شد. وى تحصیلات حوزهاى خود را در اصفهان و سپس در قم گذراند و به درجات عالى علوم دینى رسید. ایشان در دهه چهل به علت همراهى با نهضت امام خمینى (ره) تحت تعقیب ساواک قرار گرفت و در طول زندان شکنجهها دید. پس از پیروزى انقلاب اسلامى و بعد از وفات آیتاله طالقانى، به امامت جمعه تهران منصوب شد و در سال 1364 مجلس خبرگان ایشان را به عنوان قائم مقام رهبرى تعیین کرد. ولى این حکم در سال 1368 به علت نفوذ عناصر قدرت طلب در دفتر وى و انتقال واژگونه اخبار و حوادث روز به ایشان و اتخاذ مواضع علیه حرکت طبیعى انقلاب اسلامى، پس گرفته شد.
ر.ک: وقایع اتفاقیه و شرح احوال رجال صفحه 542
3ـ پیرامون مصاحبه لوموند با امام خمینى(ره) رجوع شود به: صحیفه نور، جلد اول
منبع:
کتاب
علی امینی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 541