متن سند:
به قرار اطلاع روز شنبه (16 /6 /42) سپهبد نصیری رئیس شهربانی کل کشور و فرماندار
نظامی تهران و حومه مصطفی خمینی فرزند آیت الله خمینی را به دفتر کار خود احضار و
خطاب به نامبرده اظهار داشته اخبار و اطلاعاتی می رسد مبنی بر این که وی دارای فعالیت های
مشکوکی است و با برخی از روحانیون مخالف تماس هایی دارد و به همین جهت اخطار می کند
چنانچه مشارالیه در رویه خویش تجدید نظری به عمل نیاورد و تماس و مراوده خود را با
روحانیون مزبور و افراد ناراحت قطع نکند با عکس العمل شدیدی از طرف مقامات و مراجع
مربوطه روبرو خواهد شد.
سپهبد نصیری سپس در پاسخ سؤال مصطفی خمینی که چگونگی
سرانجام کار پدر خود را استفسار نموده اظهار داشته وی باید به پدرش تفهیم نماید که برای
همیشه از بازگشت به قم صرف نظر و محل دیگری را برای زندگی انتخاب نماید.
توضیح اینکه
مصطفی خمینی پس از این ملاقات در یک صحبت خصوصی اظهار داشته مصلحت نیست فعلاً
موضوع محل اقامت پدرش به وی گفته شود زیرا ممکن است این امر تولید عصبانیت و
ناراحتی های تازه ای در او نماید ولی در هر حال این جریان را متدرجا به مشارالیه تفهیم خواهد
کرد.
1
محترما در صورت تصویب این اطلاعیه به دفتر ویژه اطلاعات ارسال گردد.
ارسال شود.
20 /6 /42
در پرونده آیت الله خمینی بایگانی شود.
شهابی
در اجرای امر اقدام گردید.
21 /6 /42
توضیحات سند:
1ـ شهید مصطفی خمینی توسط سپهبد نصیری احضار می شود ولی ایشان از رفتن امتناع می کند.
سروان عصاری فرمانده
مأمورین مراقبت محل اقامت امام اصرار می کند و شهید مصطفی خمینی با کسب نظر از حضرت امام (ره) قبول می کند.
عصاری درخواست می کند که با ماشین شخصی او به دفتر نصیری بروند اما ایشان نمی پذیرد و می گوید باید ماشین رسمی
شهربانی بیاید.
در بین راه عصاری می پرسد چرا حاضر نشدید با ماشین شخصی بیایید ایشان در پاسخ اظهار می دارد: اگر با
ماشین شخصی می آمدم حکایت از این بود که ما با هم توافق و تفاهم داریم اما وقتی که ماشین شهربانی باشد روشن
می شود که من با میل خود نیامده ام بلکه از روی اجبار بوده است و در حقیقت مرا دستگیر کرده اند.
(مجله پیام انقلاب، سال اول، ش 18، ص 34)
منبع:
کتاب
شهید آیتالله حاج سید مصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک صفحه 8