موضوع: اظهارات سیدعبدالرضا حجازی واعظ پیرو: 1199/س ت 3 ـ 29/6/44
تاریخ سند: 30 شهریور 1344
موضوع: اظهارات سیدعبدالرضا حجازی واعظ پیرو: 1199/س ت 3 ـ 29/6/44
متن سند:
شماره: 1211/ س ت 3 از ساعت 19 روز 28 /6 /44 سیدعبدالرضا حجازی واعظ در شبستان گرمخانه مسجد جامع به منبر رفت و پس از ذکر مقدمه‌ای اظهار داشت: آقایان خوب می‌دانید که حضرت رسول در زمان خودش چه فداکاریهایی کرده و با آن که تمام اعراب با او دشمن بودند با نیرویی خداداد برتمام مشکلات فائق شد شما بدانید که هر چه ستمگران و ظالمان ظلم و تعدی خود را نسبت به بی‌گناهی افزایش دهند برعکس روز به روز مقام و درجه آن شخص مظلوم بالا می‌رود.نامبرده در این هنگام به حاضرین گفت: صلوات بفرستید و حضار با صدایی نارسا صلوات فرستادند حجازی عصبانی شد و با صدای بلند گفت مسلمانی دارد از بین می‌رود و ما باید ماست‌ها را کیسه کنیم چون شما برای فرستادن یک صلوات هم دریغ دارید.
وی به سخنان خود ادامه داد و گفت: علل شکست مسلمانان چند چیز است، در مرحله اول بی‌حالی ما مسلمین می‌باشد و سپس نفاق است که بین مسلمانان وجود دارد و چون ما مسلمانان اتحاد نداریم؛ هند ممکن است که در این جنگ، خون پاکستان را بمکد1 و سپس به ایران حمله کند.
آقایان همان طوری که بارها گفتم چنانچه ما مسلمانان متحد و هم‌آهنگ شویم هیچ نیرویی قادر نخواهد بود ما را از بین ببرد.
ما مسلمانان در حال حاضر بیچاره و ذلیل هستیم.
اقتصاد ما ذلیل استعمار است.
سیاست ما ذلیل استعمار است.
آبرو و شرف ما ذلیل استعمار است کمی به خود آیید و صفوف خود را فشرده‌تر سازید.
پشتکار و استقامت داشته باشید و به کوری چشم آن اشخاص که نه می‌توانند مسجد را ببینند نه آیت‌الله و نه روحانیت و مراجع تقلید؛ بیایید و دین خود را تقویت کنید.
نامبرده در خاتمه صحبت‌هایش ضمن دعا گفت: خدایا حضرت آیت‌الله خمینی را در پناه خود محافظت فرما، دست اجانب را از سر ما کوتاه کن، عزیز اسلام و مرجع عالی‌قدر ما را هرچه زودتر به ما برسان این مجلس که عده‌ای در حدود 200 نفر در آن شرکت داشتند در ساعت 4 /1 20 پایان یافت.
امور اجتماعی 30 /6 /44 گیرندگان : ریاست ساواک استان مرکزی (بخش امور اجتماعی دو نسخه) تعداد نسخه: 4
توضیحات سند:
1.جنگ هند و پاکستان: در سال 1344( 1965م ) آتش جنگ بین هند و پاکستان بر سر منطقه کشمیر برای چندمین بار شعله‌ور گردید و پاکستان در این جنگ شکست خورد و تظاهرات و شورش‌های مخالفت‌آمیز گسترده به سازمان‌دهی حزب مردم به رهبری ذوالفقار علی بوتو و حزب استقلال به رهبری عسکرخان به استعفای ژنرال ایوب منجر شد.