صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: جلسه سخنرانی جمعیت مجاهدین و مدافعین قانون اساسی

تاریخ سند: 9 دی 1340


موضوع: جلسه سخنرانی جمعیت مجاهدین و مدافعین قانون اساسی


متن سند:

شماره: 5928 ط س ت از ساعت 0900 روز جمعه 8 /10 /40 به تدریج عده ای از طبقات مختلف مردم به منزل آقای رشیدیان وارد شدند تا اینکه در حوالی ساعت 1000 تعداد تقریبی جمعیت به 300 نفر رسیده بود.
ساعت 1015 اعلامیه شماره 11 جمعیت قرائت شد و سپس اعلام شد که آقای اعتصامی صحبت کند.
در ساعت 1030 آقای اعتصامی پشت میکروفون قرار گرفت و در ضمن سخنان خود با استناد به سخنان نخست وزیر در کانون جمعیت مترقی1 که متن آن در روز چهارشنبه 6 /10 /40 در روزنامه کیهان منتشر شده بود شدیدا به آقای دکتر امینی حمله کرد و چون آقای امینی گفته بودند که اکثریت مردم ایران مجلس نمی خواهند و مجلس همیشه سد راه اصلاحات بوده است تشخیص این موضوع را از صلاحیت نخست وزیر خارج دانست.
در ساعت 1045 آقای فرود پشت میکروفون قرار گرفت و گفت من افتخار می کنم که عضو جمعیت شما هستم و باز هم افتخار می کنم که برای دفاع از آزادی و حقوق شما به زندان رفتم ولی من آرزو داشتم تا پایان حکومت دکتر امینی در زندان باشم.
آقای دکتر امینی در ضمن سخنان خود گفته اند که محیط برای انتخابات مساعد نیست.
باید بگویم که محیط اکنون از همه وقت مساعدتر است برای اینکه با توجهی که ما به ملت به امر انتخابات دادیم هرگز نمی توانند انتخابات تقلبی انجام دهند.
دکتر امینی خود و فامیل و دوستانش آلوده و فاسد هستند و نمی تواند ادعا کند که با فساد مبارزه می کند.
در تمام ادارات هنوز برای کوچکترین کار باید رشوه داد.
ایشان تمام کسانی که با دزدها مبارزه کرده اند به زندان انداخته اند.
من جلوی 44 میلیون تومان سوءاستفاده برای خریداران سردخانه شهرداری تهران را گرفتم و این موضوع را در حضور اعلیحضرت همایونی هم عرض کردم.
پرونده آن هم در تمام مراجع رسمی موجود است ولی کسی که این سوءاستفاده را می خواست بکند اکنون وزیر کابینه امینی است.
دکتر امینی برای خود دستگاه استبدادی درست کرده.
دادگستری را تبدیل به فراموشخانه زمان استبداد نموده.
در دادگستری هر قراری که بخواهند صادر کنند و هر مدتی بخواهند برای کسی محکومیت زندان معلوم سازند از دکتر امینی کسب تکلیف می کنند.
دکتر امینی کسی را که ارز مملکت ما را به فلاکت کشاند با گذرنامه سیاسی (منظور دکتر اقبال1) فراری داد و محاکمه مفتضح شیلات را برای 14 هزار تومان برای عوام فریبی بپا کرد.
وضع اقتصادی مردم روزبروز بدتر می شود.
همه ناراضی هستند ولی دکتر امینی به رویه ای که قرون 17 و 18 حکومت های استبدادی در پیش گرفته بودند پرداخته است.
سپس در ساعت 1130 آقای رشیدیان پشت میکروفون قرار گرفت و اظهار داشت که من مطالب بسیار مهمی دارم که در هفته آینده (گویا روز سه شنبه) چون مصاحبه مطبوعاتی خواهیم داشت در حضور خبرنگاران داخلی و خارجی بیان می کنم.
البته آقای نخست وزیر در کرسی آزاد روزنامه اطلاعات مطالبی گفته بودند که ما هم به ایشان جواب دادیم ولی جواب ما را چون دولت خیلی طرفدار آزادی است نگذاشت کامل چاپ کنند.
آقای نخست وزیر در ضمن سخنان خود وقتی اشاره به جمعیت ما می کرده اند گفته اند شخصی که اصولاً شغلش معلوم نیست و در شهر و شمیران خانه دارد و بساطی به راه انداخته و موجب مزاحمت شده است.
اولاً چون آقای دکتر امینی نمی توانند ببینند که شخص دیگری غیر از خودشان یک خانه در این شهر داشته باشد ایشان بگویند که من از کدام شغل دولتی، از کدام مقام دولتی خانه خریده ام و چه وقت از بیت المال مردم دزدی کرده و کدام قرارداد نفت را بسته ام و حق و حساب گرفته ام؟ ثانیا من در یکی از سخنرانیهای خود اعلام کردم که حاضرم تمام هستی خود را بدهم و آقای دکتر امینی فقط درآمد یک سال یکی از دهات خود را در کشت نشا در عوض به من بدهند.
ثالثا ایشان در سخنرانی خود گفته اند که اکثریت ملت انتخابات نمی خواهند.
ما می پرسیم شما این حرف را با چه دلیل و منطقی می گویید شما کی رفراندم کردید که فهمیدید اکثریت مردم انتخابات نمی خواهند و برای پاسخ به این ادعای پوچ ما به نمایندگی از طرف جمعیت نامه ای به دولت می نویسیم و تقاضا می کنیم اجازه دهند روز جمعه آینده هرکس با شروع انتخابات موافق است در میدان جلالیه حاضر شود تا ایشان بدانند که چقدر از مردم ایران موافق شروع انتخابات هستند و ادعای بیخود می نمایند.
ضمنا همان طور هم که گفته شد روز سه شنبه ما مصاحبه مطبوعاتی خواهیم داشت و هفته گذشته هم نامه ای به وزیر دارایی نوشته ایم که اگر شما مفاصا حساب به کنسرسیوم نفت نداده اید رسما بنویسید ولی ایشان ننوشته اند و ننوشتن آنها هم دلیل این است که مفاصا حساب داده اند.
جلسه مزبور در ساعت 1200 پایان یافت.
گیرندگان: اداره کل سوم تعداد نسخه: 5

توضیحات سند:

1ـ کانون مترقی به رهبری حسنعلی منصور، محسن خواجه نوری، منوچهر شاهقلی، فتح اللّه ستوده و امیر عباس هویدا در سال 1340 تشکیل شد.
منصور پس از سقوط کابینه دکتر اقبال به فکر زمامداری افتاد و با جلب نظر سفارت امریکا مشغول فعالیت شد و جمعیتی به نام کانون مترقی بنیاد نهاد.
وظیفه این کانون تهیه برنامه های اقتصادی و صنعتی برای کشور بود، اعضای این کانون متجاوز از چهل نفر بودند که بیشتر تحصیلکرده های آمریکا عضویت آن را داشتند.
«منصور» تا اسفند ماه 1342 در مجلس شورای ملی بود، او روی شالوده «کانون مترقی» حزب ایران نوین را تأسیس کرد.
خود منصور دبیر کل حزب و رهبر فراکسیون حزب ایران نوین در مجلس بود و روزنامه «ندای ایران نوین» نیز به عنوان ارگان حزب منتشر می شد.
1ـ دکتر منوچهر اقبال فرزند حاج مقبل السلطنه در هفتم مهرماه سال 1288 شمسی برابر با 1327 هجری قمری در خراسان متولد گردید.
پدرش معروف به «اقبال التولیه» در آذرماه 1304 نماینده مجلس مؤسسانی شد که انتقال سلطنت از قاجار به رضاخان را تسجیل نمود.
هر چند مقبل السلطنه چهره درجه اولی نبود که به حسب رعایت ظواهر، حضور او در مجلس ضروری باشد ولی انتخاب او شاهدی بر پیوندهایش با دستگاه رضاخان بود و بدین ترتیب خانواده اقبال در ردیف 40 خاندان برجسته ایران قرار گرفته بود.
منوچهر اقبال در سال 1305 با هزینه شخصی عازم اروپا شد و در سال 1312 به عنوان متخصص امراض عفونی از دانشکده پزشکی پاریس فارغ التحصیل گردید و در همان سال با یک دختر فرانسوی ازدواج کرد.
پس از بازگشت به ایران در مهرماه 1312 به خدمت سربازی رفت و در بیمارستان لشکر 8 شرق (خراسان) به کار پرداخت.
در سال 1313، رضاشاه در سفری به خراسان دچار زنبور گزیدگی شد و اقبال درد او را التیام بخشید و مورد محبت شاه قرار گرفت.
پس از پایان سربازی، در سال 1314 رئیس بهداری شهرداری مشهد شد و مدتی بعد به تهران آمد و در شهریور 1315 ریاست بخش بیماری های عفونی بیمارستان رازی را به دست گرفت.
وی در سال 1318 دانشیار دانشکده پزشکی دانشگاه تهران و سپس استاد کرسی بیماری های عفونی در این دانشکده شد.
ورود اقبال به صحنه سیاست با شهریور 1320 و سقوط دیکتاتوری رضاخان مقارن بود.
او در آغاز در زمره اطرافیان احمد قوام قرار گرفت.
در دولت اول قوام (مرداد ـ بهمن 1321) به معاونت وزارت بهداری رسید و این سرآغاز مشاغل دور و دراز دولتی او بود.
در شهریور 1323 در کابینه محمد ساعد کفیل وزارت بهداری شد و در دولت قوام (بهمن 1324 ـ آذر 1326) به وزارت بهداری و وزارت پست و تلگراف رسید.
در زمان ورود وزرای توده ای به کابینه قوام (ایرج اسکندری، دکتر فریدون کشاورز و دکتر مرتضی یزدی)، به منظور ایجاد توازن در قبال آنان، اقبال در نقش «جناح راست» کابینه ظاهر شد و به همراه سپهبد احمد امیراحمدی (وزیر جنگ)، ذکاءالدوله (سهام الدین) و غفاری (وزیر پست و تلگراف) به اتخاذ مواضع تند علیه حزب توده و دولت خود مختار پیشه وری در آذربایجان دست زد.
در این سناریو، قوام می بایست نقش «میانه رو» ایفاء می نمود.
منوچهر اقبال در دولت عبدالحسین هژیر (تیر ـ آبان 1327)، علیرغم رقابت هائی که با وی برای تصاحب پست نخست وزیری داشت، وزیر فرهنگ شد و به عنوان رئیس «سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی» نفوذ خود را گسترده ساخت.
اقبال در سمت وزیر فرهنگ دولت هژیر به اقداماتی دست زد که برای وی شهرت گسترده ای به عنوان یک «چهره مرتجع» به ارمغان آورد.
مهم ترین این اقدامات، پیگری تز سیاست را از بین فرهنگ جدا کنید.
به منظور سیاست ردایی مدارس و دانشگاهها و مصویه ضد مطبوعات شهریور 1327 بود.
طبق این مصوبه دولت هژیر با اعتراضات شدید مطبوعات مواجه شد که به توقیف تعدادی از آنها انجامید.
منوچهر اقبال در دولت دوم محمد ساعد ابتدا وزیر راه شد و مدت کوتاهی وزیر بهداری و سرپرست وزارت کشور گردید و در 21 اسفند به وزارت کشور گردید و در 21 اسفند وزارت کشور رسید.
دکتر اقبال در جریان انتخابات این زمان با وساطت دکتر هادی طاهری مبلغ 500 هزار تومان رشوه دریافت داشت.
در این دوران اقبال به عنوان یک چهره سیاسی وابسته به استعمار بریتانیا و دربار شهرت یافت و اوچ آن و زمانی بود که وی به بهانه ترور نافرجام شاه در 15 بهمن 1327 اجرای یک سلسله اقدامات سرکوبگرایانه از جمله توقیف جرائد را به مجلس پانزدهم اعلام داشت او در دولت رجبعلی منصور نیز وزیر راه بود.
با صعود رزم آرا به صدارت، اقبال به علت شهرت سوئی که پیدا کرده بود، به کابینه راه نیافت و توسط شاه به عنوان استاندار آذربایجان راهی این خطه شد.
در مرداد 1329 با اعلام لیست کارمندان مشمول «بند ج» توسط دکتر محمد سجادی، رئیس هیئت تصفیه، نام اقبال در این لیست به چشم می خورد.
مشمولین این لیست صلاحیت خدمت در دستگاه دولتی را نداشته و باید اخراج می شدند.
اقبال در آذربایجان ریاست دانشگاه تبریز را نیز به عهده داشت.
در دوران دولت مصدق، اقبال متصدی شغلی نبود و تنها در دانشگاه تدریس می کرد.
او مدتی بعد، در سال 1331، عازم اروپا شد و در فرانسه به عضویت فراماسونری درآمد.
در سالهای بعد، وی در رأس لژهای تابع تشکیلات فراماسونری فرانسه قرار داشت.
پس از کودتای 28 مرداد 1332، منوچهر اقبال به تهران بازگشت و به دستور شاه سناتور شد و در 18 دیماه 1333 ریاست دانشگاه تهران و ریاست دانشکده پزشکی را به دست گرفت و در 12 خرداد 1335 وزیر دربار گردید.
اوج موفقیت اقبال از همان زمان آغاز گردید و رقابت شدید و کینه توزانه ای میان او و اسداللّه علم آشکار شد.
اقبال در این دوران عالیترین روابط را با محمدرضا و اشرف پهلوی داشت و می کوشید تا از خود یک چهره کاملاً خاضع و تابع نشان دهد.
دختر بزرگ اقبال، مریم اقبال، پس از جدائی از محمودرضا پهلوی، عروس اشرف (همسر شهریار شفیق) شد و در نتیجه این روابط بود که وی در شمار دوستان نزدیک اشرف درآمد و در 15 فروردین 1336 به نخست وزیری رسید.
دولت اقبال به سرعت به عنوان یک دولت مطیع شاه و وابسته به بریتانیا شهرت یافت و بتدریج نارضائی مقامات آمریکایی از آن مشاهده شد و این عدم رضایت در نیمه دوم سال 1336 به اوج خود رسید.
دولت وی پس از 3 سال و 4 ماه مقابله با دشوارترین تنش های سیاسی در شهریور 1339 سقوط کرد و مدت کوتاهی بعد، در 6 اسفند 1339، دکتر منوچهر اقبال ـ رئیس دانشگاه تهران، رهبر حزب ملیون و نماینده مجلس بیستم ـ در ساختمان دانشکده پزشکی دانشگاه تهران مورد حمله و توهین «دانشجویان» قرار گرفت و اتومبیل وی به آتش کشیده شد.
منوچهر اقبال در آبان ماه سال 1342 توسط شاه به عنوان مدیرعامل «شرکت ملی نفت ایران» منصوب شد و در خردادماه 1343 نام وی در زمره مؤسسین لژ «خورشید تابان» و رئیس هیئت مدیره این لژ قرار گرفت.
او تا آخر عمر در سمت مدیرعامل شرکت نفت باقی ماند، اما عملاً در سیاست جاری کشور نقشی نداشت و حتی در امور سیاسی مربوط به نفت و اوپک هم که جمشید آموزگار تحت نظر مستقیم شاه آن را اداره می کرد، مورد مشورت قرار نمی گرفت.
در واپسین دوران زندگی اقبال، تحقیر مداوم و توطئه های آشکار و نهان علم علیه او تداوم یافت و مقابله ها و ابراز حسادت های اقبال، وی را در موضعی مطرود و حقیر در نزد شاه قرار داد.
دکتر منوچهر اقبال در 4 آذرماه سال 1356 درگذشت.

منبع:

کتاب رشیدیان‌ها به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 198


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.