تاریخ سند: 6 بهمن 1343
گزارش
متن سند:
تاریخ: 6 /11 /43 1106
گزارش
محترما معروض مىدارد حسب الامر در مورخه شب 5 /11 /43 بیست و یکم ماه رمضان در مسجد حمام قلعه رفته ابتدا نماز توسط آقاى مدنى برگزار گردید ساعـت 2 /1 9 نماز تمام شد و مسجد شلوغتر از شبهاى قبل بود بعد آقاى مدنى جلو منبر ایستاده و گفت قبضهائى درست شده که برگى یک تومان به فروش مىرسد و پول این قبضها در نزد معتمدین جمعآورى مىشود اگر روزى یکى از برادران دینى احتیاج به پول داشت به او مىدهند بعد از چند ماه که پول را تهیه کرده از او پس مىگیرند یا اینکه یک نفر احتیاج به معالجه پیدا کرد هر چقدر احتیاج بود برایش خرج مىشود بعد که خوب شد از او مىگیرند هر کس قبض بخرد و در این سهم شریک شود اجر دنیا و آخرت دارد بعد چند نفر که دستههاى قبض در دستشان بود بین جمعیت گردش کردند و حاضرین هر کس مىخواست یک قبض یا بیشتر مىخرید و تا ساعت2 /1 12 هر کسى عبادت مىکرد بعد شخصى به نام آقاى محمود دیارى اشعارى در وصف حضرت على خواند ساعت یک آقاى مدنى بالاى منبر رفت و درباره حضرت على صحبت نمود و در بین صحبتش گفت معاویه با حضرت على مخالفت مىکرد و در آن زمان هیچکس جرأت نداشت اسم اولادش را على بگذارد ولى معاویه و امثال معاویهها نمىدانند که خداحافظ اسلام و قرآن است و این آرزو را به جهنم مىبرند در آخر که چراغ مسجد را خاموش کرده بودند گفت خدایا عزیز ما را به ما برگردان و در هر جا هست وجود او را از جمیع بلیات حفظکن بعد از چند دعا مجددا گفت خدایا نور چشم ما را به ما برگردان1 و با گریه گفت خدایا ما به که پناه ببریم و در دلمان را بکه بگوئیم و اضافه نمود خدایا کسانیکه بدین و قرآن دست درازى کردند دستشان را قطع کن ساعت2 /1 3 مجلس ختم شد مراتب گزارشا بهعرض مىرسد.
مأمور شماره 16
توضیحات سند:
1. مقصود از مسافر و نور چشمان، حضرت امام خمینى رضواناللّه تعالى علیه بود.
منبع:
کتاب
شهید آیتالله سید اسدالله مدنی به روایت اسناد ساواک صفحه 59
