تاریخ سند: 30 فروردین 1346
موضوع: سیدعبدالرضا حجازی
متن سند:
به: 316 شماره: 1948 /20 /ه3
از: 20ه 3
نامبرده بالا در ساعت 1130 روز 27 /1 /46 در مسجد جامع (قسمت رفیعی قزوینی) به منبر رفته و درباره قوانین اسلام صحبت کرد و اظهار داشت عثمان ابن نعمان [بن عفان] پسری داشت که در کوفه هم فرماندار و هم امام بود این شخص میگساری میکرد و به ناموس مردم تجاوز میکرد مردم علیه او به عثمان نوشتند که پسرت چنین اعمالی مرتکب میشود.
عثمان ترتیب اثر نداد تا این که عثمان دانست مردم دارند علیه او کودتا میکنند و میخواهند سلطنت او را واژگون نمایند لذا پسرش را فراخواند ولی مردم قبول نکردند و میخواستند او را به جرم شرابخواری تازیانه بزنند عثمان قبول کرد و پسرش را در یک اتاق زندانی کرد و گفت هرکس خواست تو را تازیانه بزند به او بگو که من پسر خلیفه هستم و پدرم تو را زندانی میکند در نتیجه مردم میترسند و نمیزنند مثل حالا.
حضرت علی وارد شد و پسره آن حرفها را گفت ولی علی محکم شلاق را برگردهاش خواباند بالاخره 80 ضربه پی در پی زد و پسره ناله میکرد این بود قانون اسلام و قرآن و مردمان آن زمان.
سخنرانی نامبرده در ساعت 1150 خاتمه یافت.
کوهک
منبع:
کتاب
پایگاههای انقلاب اسلامی، مسجد جامع بازار تهران به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 17