صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: اظهارات شیخ حسین نوری

تاریخ سند: 21 بهمن 1342


موضوع: اظهارات شیخ حسین نوری


متن سند:

شماره: 749 /321 تاریخ: 21 /11 /1342
گزارش اطلاعات داخلی
موضوع: اظهارات شیخ حسین نوری

ساعت 1330 روز 20 /11 /42 درحالی که مسجد ارک مملو از جمعیت بوده، شیخ حسین نوری به منبر میرود و ضمن صحبت در اطراف مسائل دینی اظهار می‌دارد هر زمامداری باید برنامه کارش مانند حضرت علی[(ع)] باشد که در یکی از خطبه‌هایش به مردم کوفه و عراق گفته است روزی که از حجاز برای خلافت به کوفه آمدم سوار بر شتری بودم و روزی هم که از خلافت برکنار شوم با همان شتر به حجاز خواهم رفت و اگر در مدت خلافت ثروتی جمع‌آوری کردم و اختلاسی نمودم می‌‌توانید مرا محاکمه کنید و هرگونه شکنجه و آزارم بدهید. بعداً در مورد تعدد زوجات بیان می‌دارد روزنامه‌نویس‌ها وارد به امور دینی نیستند و نباید در این قبیل امور دخالت نمایند. مدتی است که مطبوعات درباره تعدد زوجات مقالاتی می‌‌نویسند و در یکی از روزنامه‌ها خواندم که ناپلئون1 گفته است پیغمبر اسلام تعدد زوجات را حرام کرده، در صورتی که اینطور نیست و پیغمبر تعدد زوجات را در دین اسلام گنجانده و چند آیه هم در این مورد در قرآن نوشته شده است.
سپس اضافه می‌‌نماید درحال حاضر تعداد زن‌ها در آمریکا و روسیه و فرانسه بیش از مردها می‌‌باشد و بعد از جنگ بین‌المللی در حدود پنج میلیون زن و دختر در آلمان بیوه شدند. پیغمبر اسلام تمام این امور را در نظر داشته و تعدد زوجات برای جلوگیری از فساد جامعه می‌‌باشد و این درد بزرگی است که بعضی سئوال‌ها از کسانی بشود که کوچکترین اطلاعی از آن ندارند. در مورد تعدد زوجات باید از روحانیون سئوال شود، نه از یک روزنامه‌نویس.
در خاتمه بیان می‌دارد مردان خدا همیشه خلفاء را امر به معروف و نهی از منکر می‌‌کردند و آنقدر در مقابل ظلم و ستم آنها پایداری می‌‌نمودند تا ظلم و جور آنان برملا شود و همچنین مردم را تشویق به خریدن کتاب سخنرانی‌های فلسفی واعظ می‌‌نماید. کمیته مذهبی 22 /11
بررسی شد. در پرونده شیخ حسین نوری بایگانی شود. صابری 23 /11

توضیحات سند:

1. ناپلئون بناپارت در سال 1769 م در «آژاکسیو» در «کورسیکا» چشم به جهان گشود و به خدمت ارتش درآمد. در محاصره سال 1793 م شهر «تولون» به عنوان ژنرال فرمانده توپخانه شرکت کرد و در سال 1796 م با «ژوزفین» پیمان زناشویى بست. «ناپلئون» به منظور تضعیف قدرت تجارى بریتانیا، مصر را فتح و در سال 1798 م «مالت» را تسخیر کرد، ولى متعاقب شکست ناوگان دریایى فرانسه از قواى «نلسون» در نبرد «نیل» به ناچار در سال 1799 م به فرانسه بازگشت. او طى کودتاى نهم نوامبر سال 1799 م به عنوان کنسول اول، قدرت را در دست گرفت و در سال 1804 م خود را امپراطور فرانسه خواند و جنگ با انگلستان را مجددا آغاز کرد. «ناپلئون» متعاقب کسب پیروزى‌هاى درخشان نظامى، قلمرو امپراطورى خود را از اسپانیا تا لهستان قرار داد و برادرش «ژوزف» را به عنوان پادشاه «ناپل» (1806 و 1808) و اسپانیا (از سال 1808 ـ 1813 م) و برادر کوچک‌ترش «لوئى» را به پادشاهى «هلند» (از سال 1806 تا 1810 م) تعیین کرد. او به واسطه قدرت برتر نیروى دریایى بریتانیا، از تصرف آن کشور ناامید شد و سرانجام یگان فرانسه در «ترافالگار» متحمل شکست سنگین شد.
ناپلئون در تهاجم سال 1812 م خود به روسیه با شکستى مصیبت‌بار مواجه شد و در سال 1814 م به جزیره «الب» تبعید شد. عدم محبوبیت «بوربن‌ها»، ناپلئون را به مراجعت به فرانسه تشویق کرد و او در سال 1815 م به کشورش بازگشت و قوایى جمع‌آورى کرد. به این ترتیب جنگ یکصد روزه آغاز شد، ولى ناپلئون در نبرد «واترلو» شکست خورد و به جزیره «سنت هلن» تبعید شد و در همان مکان جان سپرد.
دایرۀ‌المعارف مشاهیر جهان، سروش قربانى، تهران: چاپ هامون، چاپ اول، 1375، صص 1244 و 1245

منبع:

کتاب آیت‌الله العظمی حسین نوری همدانی به روایت اسناد ساواک صفحه 18

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.