در صدد کشف هویت امضاکنندگان تلگراف شکایتآمیز برآمده،
متن سند:
کشف تلگراف: امیر لشکر شرق شیروخورشید نمره اندیکاتور استخبارات 372
تاریخ اصل تلگراف 15 وزارت جنگ تاریخ کشف 16 برج میزان 132
مقام منیع وزارت جلیله جنگ و فرمانده کل قشون دامت عظمته
پس از زیارت حکم تلگرافى نمره 1273 در صدد کشف هویت امضاکنندگان تلگراف شکایتآمیز برآمده، پس از تحقیقات و عدم شناسایى به امضا و امهار آنها معلوم شد: اساسا شیخ احمد بهار1 متصدى صدور تلگراف و قیمت دهنده به تلگرافخانه بوده، لذا لزوم معرفى اشخاص امضا کننده و حضور آنها در اداره لشکرى براى ارائه حکم تلگرافى به مشارالیه اخطار شد. پس از دو روز معطلى، معدودى را معرفى و ضمنا اظهار نمود : امضاکنندگان از حضور در اداره لشکرى توّهم دارند. خوب است نماینده لشکرى در مسجد جامع حضور یافته، تلگراف را براى آنها قرائت کند. چون مقصود چاکر هم شناسایى امضاکنندگان براى اجراى امر مبارک بود، قبول کرده نماینده خود را عصر جمعه با عین احکام تلگرافى سابق و لاحق به مسجد فرستادم. پس از این که نماینده چاکر تلگرافات را قرائت کرد از طرف عامه حضار صداى زنده باد وزیر جنگ بلند [شد]. شیخ احمد بلافاصله روى منبر رفته هر قدر صاحبان امضا را دعوت مىکند، احدى خود را معرفى ننموده، بعد شروع به یک سلسله تنقیدات از دخالت نظامیان در امر انتخابات مىنماید و ضمنا مىگوید که اگر شما امضاکنندگان تلگراف، استنکاف از مخابره تلگراف شکایتآمیز دارید، من مىگویم شخصا تلگراف را امضا و اظهار عقیده نمودهام. دلیل آن هم شکایت حالیه ترشز در امر انتخابات است. آن وقت از طرف جمعیت اظهار مىشود: وکالت سردار انتصار را تقدیس مىکنیم. مُرده باد شیخ احمد. سپس که بر حضار معلوم مىشود، خود شیخ احمد مغرضانه این تلگراف را صادر و مخابره کرده است، حمله به مشارالیه نموده از منبر به زیرش مىکشند و با حال تنفر متفرق مىشوند. حالا هر نوع مقرر مىفرمایند. اطاعت شود. نمره 396
امیر لشکر شرق ـ (حسین خزاعى)
[مهر]: اداره ارکان حرب کل قشون ـ شعبه استخبارات 13
[حاشیه]: ضبط
توضیحات سند:
1. شیخ احمد بهار به سال 1268 خورشیدى، در شهر مشهد دیده به جهان گشود. پدرش حاج شیخ محمدکاظم تهرانیان با اینکه مردى عارف مسلک و سرایندهاى توانا بود، به کار تجارت مىپرداخت و ریاست اتحادیههاى بازرگانان خراسان را داشت. شیخ احمد بهار، تحصیلات خود را در شهر مشهد آغاز کرد و مقدمات عربى و فارسى را در خدمت استادانى همچون حاج میرزا محمدباقر مدرس و شیخ عبدالجواد ادیب نیشابورى فراگرفت و پس از تکمیل تحصیلات به کربلا و نجف رفت و فقه و اصول را آموخت و چون به ایران بازگشت روزنامه بهار را تأسیس کرد و به این مناسبت و هم به سبب خویشاوندى با ملکالشعراى بهار (که پسر عمهاش بود) عنوان خویش را از «شیخ احمد تهرانىزاده» به «شیخ احمد بهار» تغییر داد. وى در روزنامه خود برضد قرارداد معروف 1919 میلادى مقالات تندى مىنوشت و از سیاست انگلستان در ایران به شدت انتقاد مىکرد، و به همین جهت به دستور قوامالسلطنه، والى وقت خراسان، از ایران تبعید شد و به ناچار چندى در شهرهاى قفقاز و استانبول به سر آورد. در حوادث مسجد گوهرشاد، شیخ احمد بهار، چون با آیتاللّه میرزا محمد آقازاده روابط بسیار نزدیک و دوستانه داشت و چون از نزدیکان و معتمدان آیتاللّه حاج آقا حسین قمى به شمار مىرفت، مورد سوءظن واقع شد و به زندان افتاد، پس از بیست ماه زندان و تحمل مشقّات از زندان آزاد گردید. بعد از شهریور 1320 و سقوط حکومت رضاشاه، دگرباره روزنامه بهار را در تهران منتشر ساخت و به مبارزات سیاسى خود ادامه داد. وقتى که قوامالسلطنه به نخستوزیرى رسید از وى دعوت کرد که با دولت همکارى کند. شیخ احمد بهار، این دعوت را پذیرفت و در مقام ریاست اداره اطلاعات و مطبوعات نخستوزیرى شروع به کار کرد و پس از کوتاه مدتى به سمت منشى مخصوص نخستوزیر برگزیده شد. به هنگامى که دکتر محمد مصدق مأمور تشکیل کابینه گردید، شیخ احمد بهار، ریاست دفتر وى را عهدهدار بود و این آخرین سمت دولتى او بود. شیخ احمد بهار طبع شاعرى نیز داشت و در سال 1336 خورشیدى در شصتوهشت سالگى در تهران درگذشت. (رائین، سیما، واقعه گوهرشاد به روایت دیگر، از مجموعه اسناد چاپ نشده اسماعیل رائین، نشر رائین، پاییز 1379، صص 61، 62)
منبع:
کتاب
انتخابات مجلس پنجم به روایت اسناد (جلد اول) صفحه 345