تاریخ سند: 19 تیر 1357
گزارش
متن سند:
شماره : 52 /41 /6 /2 /3 تاریخ : 19 /4 /2537[] 0419
گزارش
ساعت 12 روز مورخه 18 /4 /37 آقای اکبر آیتاللهی فرزند جمال 39 سال شغل رئیس دبیرستان رضا پهلوی ساکن بخش یک کوچه مارکار انتهای کوچه منزل آیتاللهی تلفن 27494 با ارائه نامه شماره 1309- 18 /4 /37 به کلانتری مراجعه دادخواهی نموده ساعت 9 روز 14 /4 /37 به اتفاق معاون دبیرستان ساعت فوق در محل کار خود در دبیرستان مشغول کار شدم. جهت بررسی یکی از پرونده[ها]به طبقه دوم ساختمان رفته متوجه شدم شیشه اطاقی که ماشین تکثیر مدرسه پلیکپی در آن قرار دارد شکسته و ماشین مذکور سرقت شده مراتب را فوراً به آموزش پرورش و حفاظت اعلام و گزارش به دائره آگاهی ارسال شده مجدداً روز 17 /4 /37 ساعت 45 /8 توسط سرایدار و یکی از کارمندان اداره اطلاع حاصل شده قفل اطاق آمار و انبار در فاصله صبح باز شده که سرایدار روز بعد متوجه شده بود یک پسربچه ناقصالخلقه را در انبار مشغول جمعآوری بعضی اثاثیهها بوده و او را به دفتر مدرسه آورده از وی سئوال شده چگونه و چرا به طبقه دوم رفته اید. اظهار داشت جوانی مرا راهنمائی کرده که اگر در آن محل بروید کسی متوجه تو نمیشود. کودک مذکور توسط مأمور به کلانتری دلالت شده و گزارش به اداره آموزش پرورش ارسال شده سریدار رسمی دبیرستان به نام امیر شبان پور میباشد و از موقعی که دبیرستان و دبستان تعطیل شده دبیرستان مذکور محل ورزشی در آن دبیرستان اجتماع قرار گرفته و همه روزه شخصی به نام کاظمی پور با محصلین و افراد علاقمند به ورزش در آن دبیرستان اجتماع و صبح و بعدازظهر میباشند. پاسبان احمد عسکری جهت احضار سرایدار و تحقیقات محلی اعزام در مراجعت گزارش[داد] سرایدار دبیرستان در محل نبوده و اشخاص سارق و یا سارقین... در محل دیده نشد. به وسیله سرپاسبان باشی امیر شهرت شبان پور فرزند محمد 24 ساله شغل سرایدار دبیرستان رضا پهلوی اهل مهریز ساکن همان محل احضار به شرح برگ بازجوئی بیان میدارد روز چهارشنبه 14 /4 /37 با مراجعه به انبار طبقه دوم ساختمان مشاهده کردم پنجره انبار شکسته و به آقای آیتاللهی ریاست دبیرستان حضور داشت جریان را به ایشان گفتم و دیدن به اتفاق درب را باز کردیم که معلوم شد ماشین تکثیر و تحریر مورد بحث را بردهاند و متصدی دفتر احضار شده آقای رفیعی گفتن در انبار بوده معلوم شد سرقت شده ولی از سرقت آن اطلاع ندارم فقط روز شنبه 17 /4 /37 پسربچه افلیج در انبار دیگر مدرسه مشغول جمعآوری تمثال اعلیحضرت است و قصد ربودن آن را داشت و بیان نمود بچه دیگری ... آشنائی با وی ندارم و در موقع شکستن شیشه در دبیرستان بودم ولی متوجه نشدم شیشه شکسته شد و ماشین سرقت شده و به آیتاللهی اطلاع دادم به وسیله پاسبان محمدتقی دستان و سرایدار مدرسه به درب منزل سیدعلی حاجی بزرگ جهت احضار فرزندش مراجعه گزارش داده فرزند نامبرده به نام سیدعلی محمد از منزل بیرون آمد و اظهار داشت کسی که داخل دبیرستان رفته و ماشین را سرقت کرده میشناسم ولی اسم او را نمیدانم و او را معرفی نمیکنم. از سیدعلی محمد شهرت حاجی بزرگ فرزند سیدعلی 15 ساله ساکن خیابان پهلوی کوچه رضائی در حضور پدرش بازجوئی بیان میدارد جمعه حدود ساعت 10 دیدم عدهای مشغول بازی در مدرسه هستند. امشب پاسبان و سرایدار درب منزل آمدند برادرم سعید گریه کنان آمد منزل بیرون ... دیدم پلیس است ناراحت شدم از زبانم بیرون آمد این حرف را زدم ولی نمیدانم چه کسی بوده دروغ گفتم ... از برادرم اطلاع ندارم فقط شب روز شنبه شنیدم دبیرستان سرقت شده تحقیقات محلی را قبول دارم از برادر کوچک سعید حاجی بزرگ فرزند سیدعلی 9 ساله شغل دانشآموز کلاس سوم دبستان محمدرضاشاه در حضور پدرش بازجوئی بیان میدارد چند بار پسربچه افلیج به من گفته است اگر روزنامه لازم دارید در طبقه دوم دبیرستان میباشد ولی من نرفتم و اطلاع ندارم و او نسبت دروغ به من داده و تحقیقات محلی را قبول دارم اینک پرونده حاضر تا هر نحو دستور فرمائید اقدام شود.1ذ نگهبان . استوار حقیقی
پرونده متشکله حاوی 8 برگ پیوست با طرفین جهت تحقیقات بیشتر به دائره آگاهی ارسال میگردد.
سرپرست کلانتری بخش 2 ستوان یکم ...
توضیحات سند:
1. ساواک یزد، خبر این سرقت را طی شماره 3683 /26 ﻫ – 20 /4 /37 برای اداره کل سوم ارسال نموده (بخش ضمائم) و اداره کل سوم نیز، طی نامهی شماره 4340 /324- 8 /5 /37 نوشته است: « ... پیرامون شناسائی و دستگیری سارق و یا سارقین ماشین پلیکپی مزبور تحقیقات لازم معمول ... ضمناً این قبیل وقایع را تلگرافی و به موقع اعلام تا از نظر درج در بولتن دچار اشکال نگردد.» (بخش ضمائم) و ساواک یزد نیز طی شماره 3943 /26 ﻫ – 26 /5 /37 اعلام نموده : « ... تا کنون سارق و یا سارقین دستگاه مذکور توسط شهربانی و مأمورین این سازمان شناسائی نگردیده ... » بخش ضمائم
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان یزد، کتاب 3 صفحه 374