تاریخ سند: 1 بهمن 1353
موضوع: سخنرانی حسین نوری در تکیه محله چالکا دماوند
متن سند:
از: 20/ ﻫ / د تاریخ: 1 /11 /1353
به: 20/ ﻫ /12 شماره: 1898 /20/ ﻫ /د
موضوع: سخنرانی حسین نوری در تکیه محله چالکا دماوند1
از ساعت 1500 روز 29 /10 /53 مجلس سخنرانی مذهبی به مناسبت ایام محرم در تکیه محله چالکا دماوند با شرکت حسین نوری و عدهای از اهالی تشکیل گردید. حسین نوری سخنرانی خویش را با مطالبی پیرامون موجودیت انسان و اینکه از کجا آمده و نظرات مادیون و الهیون و همچنین درباره بدن انسان و وظایف هر یک از اعضاء بخصوص مغز و قلب مفصلاً صحبت کرد. نامبرده سخنانی درباره نقش روحانیت در اجتماع بیان نمود و اظهار داشت زمانی که یک روحانی از دنیا میرود مال و ثروتی از او بجا نمیماند ممکن است فقط خانهای داشته باشد با چند قطعه فرش و در زمان حیات با حداقل زندگی و یک خدمت بسیار عالی را انجام میدهد مثلاً دادگستری چه کار میکند، جانی را مجازات و محاکمه میکند. ولی روحانی میکوشد تا ریشه جنایت را خشک کند زیرا مردم با داشتن اعتقاد و ایمان جنایت نمیکنند. شهربانی چه میکند، میخواهد امنیت را حفظ کند ولی روحانی افراد را طوری تربیت میکند که هیچ کس به فکر به هم زدن امنیت اجتماعی نمیافتد. ژاندارمری چه میکند، جلوی شرارتها را میگیرد اما روحانی به افراد درس ایمان و تقوا و دین میدهد که کسی به فکر شرارت نمیافتد. یکی از اشتباهات دنیای امروز همین است. با ایران کاری ندارم و با دنیا حرف میزنم که به جای تقویت مبانی مذهب بر تعداد زندانها و قوانین جزایی میافزایند و علیرغم تمام این کوششها جنایت افزایش پیدا میکند. حسین نوری درباره عظمت دستگاه پاپ و اینکه حتی رؤسای جمهوری جهت ملاقات با وی باید وقت بگیرند صحبت کرد و اضافه نمود که روحانی ما در روی گلیم زندگی و طلاب علوم دینی قم که جوانی خود را در راه خدمت به شما ختم میکنند به اندازه یک رفتگر حقوق ندارند فقط به خاطر خدمت به مردم این شغل را انتخاب نمودهاند. آقایان محترم مخصوصاً جوانان عزیز مفاخر این مملکت را شما بشمارید مفاخر این مملکت همه آخوند بودهاند. خواجهنصیر طوسی2. شیخ طوسی3. محقق. سعدی4 فردوسی. 5 فارابی. ابنسینا. محمد زکریای رازی. ابوریحان بیرونی6 همه تربیتیافته فرهنگ آخوندیت بودهاند. از روزی که فرهنگ جدید تشکیل شده آیا یک نفر مثل خواجهنصیر و ابنسینا و زکریای رازی تربیت کرده اساساً تمدن جهانی بر دوش آخوندها گذارده شده چون علمای اسلامی بوده این اطلاعات علمی همه عربی و عربی زبان علمای اسلام است و تمام علوم پزشکی. ریاضی. گیاهی همه عربی است و خلاصه بنیانگذار همه علوم علمای اسلام بودهاست. در موقعی که جنبشهای ضداستبدادی یا ضداستعماری علمای بزرگی مانند میرزای شیرازی7 و سید جمالالدین اسدآبادی و امثالهم که خدماتی انجام دادهاند بسیار زیاد است منتهی بذل توجه نمیکنند. البته نظر من علمای واقعی هستند نه مثل شریح 8 قاضی و علت اینکه افرادی مثل خواجهنصیر و سعدی و فردوسی تربیت نمیشود این است که در حال حاضر علماء جز قدرنشناسی و تحقیر چیز دیگری نمیبینند و آن روز تشویق بود و الا استعدادهای فراوانی هست. یادشده در سخنرانی خویش در مجلس آقای سید عزیزالله اشاره نمود که وضع دانشجویان و مدارس امروز و دیروز از جهاتی متفاوتند نوعاً افرادی که میخواهند دکتر یا مهندس شوند راه آمریکا و اروپا پیش میگیرند. فرزندان فئودالها و پولدارها و تجار مهم و وزراء و وکلا هستند اما کسانی که به این لباس درمیآیند طبقات محروم و رنجکشیده و رنجدیده اجتماع هستند. کدام وزیر و وکیل و فئودال مهم توقع دارد فرزندش آخوند شود فقط از گوشه دهاتها و کلبههای محقر حاضرند که آخوند شوند. این مزیتی است برای ما که از توده اجتماع و از مردم رنجدیده برخاستیم و مزیت دوم آنکه در آن دانشگاهها وضع غذا و خوابگاهها مرتب اما روحانیون از گوشه حجرههای نمناک و تاریک و از روی زیلوها با وضع غذای بسیار ساده برخاستهاند.
حسین نوری در خاتمه از علمای راستین اسلام تعریف و به آنها دعا نمود. این مجلس در ساعت 1600 پایان یافت. نظریه یکشنبه. خبر صحت دارد. ضمناً گفتار وی نیز ضبط گردیده است. ساسان
نظریه 20/ ﻫ /د. نظریه یکشنبه تأیید میگردد.
توضیحات سند:
1. چالکا یکی از چهارمحله شهر تاریخی دماوند میباشد. محلهای سرسبز، با وسعتی بیشتر از محلههای دیگر دماوند که در ضلع غربی خیابان مرکزی قرار گرفته است. حدود این محله از شمال به محله درویش و احمدآباد، از شرق به محله قاضی، از جنوب به محله فرامه و از غرب به کوههای تلکمر و کشهزرد و اسبچران دماوند منتهی میشود.
گفتهاند شیخ عراقی، دانشمند نامی، در محلی که به نام وی بقعهای بنا گردیده و در قسمت بالای محله چالکا واقع است، استاد بسیاری از شیوخ زمان خود بود که در مکان فوقالذکر سالها کلاس درس برپا مینمود. چون شاگردان وی از بلاد دورتر جهت کسب علم و دانش به محضرش میآمدند، لذا این کلاس هر چهل روز تشکیل میگشت. چهل در زبان محلی(تاتی) همان چل بوده است به همین دلیل از همان زمان این محل به چلهگاه و بعدها به چالکا معروف شده است که همچنان باقیست. گفتهاند شیوخ محله چالکا نیز از جمله شاگردان و پروردگان آن بزرگوار میباشند. شیخ احمد، شیخ داود، شیخ آقا بزرگ و... از جمله شخصیتهای بارز این محله بودهاند.
2. محمد بن محمد بن حسن طوسی مشهور به خواجه نصیرالدین طوسی(۵۹۷ ـ ۶۷۲ ق)، حکیم و متکلم قرن هفتم قمری است. خواجه نصیر نویسنده کتابها و رسالههای بسیاری در علوم اخلاق، منطق، فلسفه، کلام، ریاضیات و نجوم است. اخلاق ناصری، اوصافالاشراف، اساسالاقتباس، شرحالاشارات، تجریدالاعتقاد، جامعالحساب و کتاب مشهور زیج ایلخانی و تذکره فی علم الهیئه در علم نجوم از آثار مهم و مشهور او هستند. او همچنین رصدخانه مراغه و نیز کتابخانه مراغه را با بیش از 400000 جلد کتاب بنا نهاد.
3. شیخ ابوجعفر محمد بن حسن بن علی بن حسن طوسی، معروف به شیخ الطائفه، شیخ اعظم و شیخ طوسی، در ماه مبارک رمضان سال 385 ق در جوار مرقد حضرت امام علی بن موسی الرضا(ع) در طوس به دنیا آمد. دوران کودکی و جوانی و تحصیلات مقدماتی را در زادگاه خود سپری کرد. در 23 سالگی به منظور استفاده از محضر استادان بزرگ آن دوره، همانند شیخ مفید و سید مرتضی، راهی بغداد شد و به مدت پنج سال از محضر شیخ مفید بهره برد و پس از رحلت شیخ, در محضر سیدمرتضی, که ریاست علمی و زعامت دینی شیعه به وی منتقل شده بود، حاضر گردید و به یکی از ارکان حوزه درسی شهر بغداد تبدیل شد و پس از اساتید به نام خود، یعنی شیخ مفید و سیدمرتضی، یکهتاز میدان علم و عمل گردید. عظمت و مقام علمی کمنظیر شیخ طوسی باعث شد تا مدتهای طولانی، فقهای شیعه را تحتتأثیر دیدگاههای خود قرار دهد. آنان تا یکصد سال بعد از وفات شیخ، مقلّد ایشان بودند و بر اساس نظرات او فتوا میدادند. در نیمه اول قرن پنجم قمری، طغرلبیک سلجوقی که سنی متعصبی بود، تصمیم گرفت بغداد را اشغال و خاندان آل بویه را منقرض سازد . طغرل بیک تا سال 449 ق چندین بار کتابهای شیخ طوسی را در ملأ عام سوزاند . این نابسامانیها و آزار و اذیت شیعه، باعث گردید که حوزه و مجامع علمی شیعه در بغداد از هم بپاشد و این مسئله، سبب هجرت شیخ به نجف اشرف گردید. نجف در آن زمان محله بسیار کوچکی بود که عدهای از زوار حرم مطهر علوی در آنجا زندگی میکردند. ورود شیخ به نجف، زمینهساز هجرت شاگردان وی و علمای اسلام به این شهر و تأسیس حوزهی علمیه نجف گردید. وی تا پایان عمر شریف خود در نجف، زندگی کرد و سرانجام در سن 76 سالگی در شب 22 محرم سال 460 ق از دنیا رفت و بنا به وصیت خود، در خانه مسکونیاش دفن شد. این خانه بعداً به مسجد تبدیل گشت که هماینک در سمت شمال بقعه علوی، به نام مسجد شیخ طوسی معروف است .برخی از آثار علمی ایشان به شرح زیر است: تهذیب الأحکام (در احادیث فقهی که از کتب اربعه شیعه است.) . الإستبصار فیما اختلف من الأخبار (در احادیث فقهی که از کتب اربعه محسوب میشود.) . الأبواب؛ معروف به «رجال شیخ طوسی» . التبیان فی تفسیر القرآن . النهایه فی مجرد الفقه و الفتوی . الخلاف فی الأحکام (شیخ در این کتاب آراء علمای شیعه و مذاهب مختلف اهل سنت را در هر مسأله گردآوری کردهاست.) . تمهید الأصول . الإقتصاد الهادی إلی طریق الرشاد . ما یعلل و ما لایعلل . الغیبه (با توجه به نزدیکی زمان تولد مرحوم شیخ طوسی به زمان غیبت صغرای حضرت ولیعصر(عج)، ایشان درباره شخصیت حضرت و شبهههای وارده، این کتاب را نگاشته است. این کتاب، یکی از محکمترین و استدلالیترین کتابهای شیعه درباره مسئله غیبت شمرده میشود.) . مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد .
4. شیخ مصلحالدین مشرف بن عبدالله مشهور به سعدی شیرازی در حدود سالهای ۵۷۱ تا ۶۰۶ هجری قمری به دنیا آمد و در حدود سالهای ۶۹۰ تا ۶۹۵ درگذشت.
پس از تحصیل مقدمات علوم از شیراز به بغداد رفت و در مدرسه نظامیه به تکمیل دانش خود پرداخت. وی در نظامیه بغداد که مهمترین مرکز علم و دانش آن زمان به حساب میآمد، در درس استادان معروفی چون سهروردی شرکت کرد. سعدی پس از این دوره به حجاز، شام و سوریه رفت و در آخر راهی سفر حج شد.
سعدی در روزگار سلطنت اتابک ابوبکر بن سعد به شیراز بازگشت و در همین ایام دو اثر جاودان بوستان و گلستان را آفرید.
در پی از بین رفتن حکومت سلغریان، سعدی بار دیگر از شیراز خارج شد و به بغداد و حجاز رفت. در بازگشت به شیراز، با آن که مورد احترام و تکریم بزرگان فارس بود، بنابر مشهور به خلوت پناه برد و مشغول ریاضت شد.
5. حکیم ابوالقاسم فردوسی، فرزند منصور بن حسن در 329 هجری در قریۀ «باژ» از ناحیه «طابران» طوس چشم به جهان گشود. نظم داستانهای ملی در دوران زندگی فردوسی رواج بسیار داشت و او در جوانی برخی از آنها را به نظم کشید و سپس به سرودن بخشهای دیگر و تکمیل شاهنامه همت گماشت. وی برای خلق این اثر از آثاری چون شاهنامه ابومنصوری، کتابی در اخبار رستم و ترجمهای از اخبار اسکندر بهره فراوان برد. سرانجام حکیم ابوالقاسم فردوسی در سال 411 ﻫ و به روایتی 416 هجری قمری در طوس درگذشت و به خاک سپرده شد. (دایرۀالمعارف مشاهیر جهان، ص 766)
6. ابوریحان محمد بن احمد بیرونی از دانشمندان بزرگ ایران که در علوم حکمت و اخترشناسی و ریاضیات و تاریخ و جغرافیا مقام شامخ داشت، در سال 362 ق در حوالی خوارزم متولد شد و از این جهت به بیرونی، یعنی خارج از خوارزم معروف شد.
نزد ابونصر منصور علم آموخت. در هفده سالگی از حلقهای که نیم درجه به نیم درجه مدرج شده بود، استفاده کرد تا ارتفاع خورشیدی نصفالنهار را رصد کند و بدین ترتیب عرض جغرافیایی زمینی آن را استنتاج نماید.
در دربار مأمون خوارزمشاهی قرب و منزلت عظیم داشت و چند سال هم در دربار شمسالمعالی قابوس بن وشمگیر به سر برد و در حدود سال 404 هجری قمری به خوارزم مراجعت کرد. موقعی که سلطان محمود غزنوی خوارزم را گرفت در صدد قتل او برآمد و به شفاعت درباریان از کشتن وی درگذشت و او را در سال 408 ق با خود به غزنه برد.
در سفر محمود به هندوستان، ابوریحان همراه او بود و در آنجا با حکما و علماء هند معاشرت کرد و زبان سانسکریت را آموخت و مواد لازمه برای تألیف کتاب خود موسوم به ماللهند را جمعآوری کرد. بیرونی تألیفات بسیار در نجوم و هیئت و منطق و حکمت دارد، از جمله تألیفات او قانون مسعودی است در نجوم و جغرافیا که به نام سلطان مسعود غزنوی نوشته است. ابوریحان بیرونی در سال 440 ق در سن 78 سالگی در غزنه بدرود حیات گفت.
7. آیتالله العظمی میرزا محمد حسن شیرازی معروف به میرزاى شیرازى بزرگ (اول) مرجع اعلم عصر خود و از علماى عالیقدر امامیه در 4 اردیبهشت 1194 ﻫ ش به دنیا آمد، بود. در اوایل زندگى از شیراز به اصفهان آمد و نزد علماى آن شهر به تحصیل پرداخت و سپس به تعلیم و تدریس مشغول شد. در زمان مرجعیت او در سال 1271 کمپانى انگلیسى «رژى» قراردادى به مدت 50 سال با ناصرالدین شاه قاجار به امضا رسانید که به موجب آن، این کمپانى صاحب امتیاز دخانیات ایران شناخته شده بود. همان زمان میرزاى شیرازى براى جلوگیرى از نفوذ انگلیس در ایران با صدور فتواى معروف مبنى بر اینکه: «الیوم استعمال تنباکو و توتون در حکم محاربه با امام زمان است.» ناصرالدین شاه را ناگزیر به لغو امتیاز کمپانى انگلیسى کرد از نکات جالب توجه، تبعیت همسران ناصرالدین شاه از فتواى میرزا بود. آنها تمام قلیانها موجود در دربار را شکستند و زمانى که ناصرالدین شاه از یکى از همسرانش پرسید به دستور چه کسى قلیانها را شکستید پاسخ داد: به دستور آن کسى که ما را به شما حلال کرده است. وی در 15 بهمن 1273 در سامرا درگذشت.
8. در اصل: شریر
منبع:
کتاب
آیتالله العظمی حسین نوری همدانی به روایت اسناد ساواک صفحه 312