صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

تاریخ سند: 30 تیر 1349


متن سند:

به : 712 از : 212 شماره : 1169 /212 1 ـ شنبه گذشته سید موسی صدر طی یک مصاحبه مطبوعاتی خبر دایر بر انتخاب سید ابوالقاسم خوئی1 را به عنوان جانشین آیت الله حکیم و مرجع عالی شیعیان اعلام داشت2.
2 ـ سید موسی صدر طی مصاحبه مطبوعاتی شمه ای از شخصیت علمی و روحانی سید ابوالقاسم خوئی و نحوه انتخاب مرجع عالی شیعیان را بیان و از او به عنوان یک شخصیت صاحب نظر علمی و روحانی نام برد و گفت که خود او و گروه زیادی از شیعیان لبنان از جمله شاگردان سید ابوالقاسم خوئی بودند.
عین این خبر از رادیو لندن در تاریخ 28 /4 /49 پخش شده و در اخبار رادیویی نشریه وزارت اطلاعات درج شده است.
30 /4 /49

توضیحات سند:

1ـ آیت الله العظمی سید ابوالقاسم موسوی خوئی از مراجع بزرگ شیعه در نیمه رجب سال 1317 ه ق در شهر خوی پا به عرصه وجود نهاد.
در نوجوانی به نجف اشرف مشرف شده و از محضر استادان بزرگ آن حوزه کهن بهره برد و خود نیز از استادان علوم آن دیار شد.
وی از جمله موفق ترین شاگردان آقا ضیاء عراقی و مرحوم نائینی و کمپانی بود و خود موفق به پرورش شاگردانی بزرگ شد.
در ماجرای لایحه شاهانه انجمن های ایالتی و ولایتی به مخالفت با رژیم پهلوی برخاست.
وی پس از 94 سال خدمت و تحمل فشارهای بی شمار از سوی دولت بعثی عراق روز پنج شنبه هشتم صفر 1413 ه ق به سرای باقی شتافت.
از وی کتاب ها و مقالات ارزشمندی باقی مانده است از آن جمله است کتاب رجال او.
2ـ حجت الاسلام عاملی در طی مصاحبه ای در کتاب عزت شیعه می گویند: امام موسی صدر در صحنه سیاسی لبنان، دو برخورد موازی و در عین حال کاملاً متفاوت با مسایل داشت.
در برخورد اول افکار عمومی مردم را مورد خطاب قرار می داد.
این عمل از طریق سخنرانی های عمومی، مصاحبه، مطبوعات و رادیو و تلویزیون صورت می گرفت.
برخورد دوم اختصاص به خواص داشت که از طریق جلسات کاملاً خصوصی انجام می شد.
در برخورد اول امام صدر مجبور بود متناسب با ظرفیت و آمادگی روحی مردم صحبت کند.
به همین دلیل، هر مطلبی را نمی شد در هرزمان عنوان نمود.
طرح برخی مسائل نیازمند مقدمه چینی و زمینه سازی بودند.
طبیعی است که این محدودیت ها در برخورد نوع دوم کمتر بودند.
اگر چه در آنجا هم وجود داشتند.
مردم لبنان در سال های قبل از انقلاب، اصلا امام خمینی را نمی شناختند.
آنها تنها آقای خویی را می شناختند.
مراسم بزرگداشت دکتر شریعتی اولین فرصتی بود که امام صدر توانست مردم را به شکل طبیعی در جریان نهضت اسلامی ایران قرار دهد.
و در همین مراسم تصاویر بزرگی از امام خمینی به حضار اهدا گردید.
دقیقا یادم هست که به فاصله کوتاهی بعد از این مراسم، تظاهراتی علیه دولت لبنان برپا گردید.
ما دعوت کننده این تظاهرات بودیم و همه احزاب و گروه ها نیز در آن شرکت داشتند.
تظاهرات بزرگی بود و در جلوی ساختمان پارلمان لبنان، درگیری هایی میان مردم و نیروهای امنیتی به وجود آمد...
در این مراسم، برخی از مسئولین اتحادیه دانشجویان مسلمان به شخص من اعتراض کردند.
اعتراض آنها این بود که چرا در مراسم بزرگداشت دکتر شریعتی، امام خمینی را به عنوان زعیم حوزه های علمیه جهان تشیع معرفی کردید؟ در حالی که آقای خویی چنین مسئولیتی را دارد.
طبیعی است که من جوابی نداشتم.
اعتراض این برادران را به دکتر چمران منتقل کردم.
جواب دکتر آن بود که در مورد این مسائل، با کسی بحث نکنید.
هنوز خیلی ها نمی توانند این مسائل را هضم کنند.
اما برخورد دوم امام موسی صدر: ایشان در جلسات خصوصی که با خواص داشتند، از امام خمینی به عنوان «الامام الاکبر» نام می بردند.
این رویه به سالها قبل از فوت دکتر شریعتی باز می گردد.
در همه جلساتی که با خواص داشتند، از این تعبیر استفاده می کردند.
خوب.
این برای ماها خیلی معنی داشت که شخصیتی مثل امام موسی صدر، از کسی به عنوان الامام الاکبر نام ببرد.
(عزت شیعه، محسن کمالیان، ص 184 ـ 185)

منبع:

کتاب امام موسی صدر به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 170

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.