تاریخ سند: 22 اسفند 1345
متن سند:
شماره : 57 /211
مدیریت کل اداره سوم
متن مذاکرات بین تیمسار ریاست ساواک و ژنرال انورثامر رئیس سازمان
امنیت عراق و دجیلی سفیر عراق در تهران و سرهنگ الشیخلی درباره مسافرت
ایرانیان از طریق غیرمجاز به عراق و منیر احمد رسول جهت اطلاع و اقدام لازم
به پیوست ارسال می گردد.
از طرف مدیر کل اداره دوم ـ
فرازیان
گیرندگان :
اداره کل هشتم جهت اطلاع
و اقدام لازم
اداره کل هفتم جهت اطلاع و
اقدام لازم
به استحضار ریاست بخش 314
برسد تا پس از بهره برداری در
مورد سرباز عراقی به بخش 315
به منظور بهره برداری ارسال
فرمایید.
313
24 /12 /45
در بخش 313 نگهداری شود
6 /4 /46
محترما به عرض می رساند مبینی
24 /12
24 /12 /45
در پرونده روابط ایران و عراق بایگانی شود
313 6 /4 /46
ژنرال انور ثامر :
من در نجف و کربلا و کاظمین دوستان زیادی دارم و سعی خواهیم کرد ترتیبی
دهیم که افرادی که برای زیارت به آنجا می آیند به آنها خیلی خوش بگذرد.
بعضی اوقات تعدادی از ایرانیان سعی می کنند بدون گذرنامه به عراق بیایند.
این
کاری است که نه شما دوست دارید و نه ما.
با وجود این ما آنها را به نجف، کربلا و
کاظمین می فرستیم که زیارت کنند و وقتی هم که برمی گردند با احترام زیاد آنها
را به مرز می فرستیم.
بعضی اوقات تعدادی از این
افراد کارهای خلاق قانون
در عراق می کنند ما آنها را
تحویل دادگاه می دهیم و به
آنها اخطار می کنیم که به
ایران برگردند.
من از سفیر
نامه ای دریافت داشتم در
مورد ...
.
من در این مورد از
افرادمان سؤال کردم که آیا
چنین شخصی را دستگیر
کرده اند و آنها جواب دادند
که فقط برای چند روز برای
اینکه می خواستند او را به
مرز بفرستند ولی تعدادی از
این افراد که بدون گذرنامه
می آیند سعی دارند که مدت
زیادی در عراق بمانند.
تیمسار سپهبد نصیری :
در مورد آمدن مسافرهای بدون گذرنامه شما راست می گوئید و ما هم از این
جریان ناراحت هستیم و حتی کسانی که در مرز مسافر قاچاق می برند ما تبعید
کرده و به نقاط دیگر فرستاده ایم.
در مورد ...
.
نمی خواهم از گذشته صحبت کنیم
و می خواهم از حالا به بعد را صحبت کنیم.
آقای دجیلی :
بسیاری از این افراد که بطور قاچاق به عراق می روند و برمی گردند در مورد
رفتار با آنها اغراق می گویند که آنها را زده اند و شکنجه داده اند.
در هر دو کشور
مانباید به شکایات این افراد زیاد گوش کنیم.
چون می خواهند خودشان را خیلی بی گناه و معصوم نشان دهند.
تیمسار سپهبد نصیری :
تصادفا پاسپورت رسمی داشته ولی من همانطور که به ژنرال گفتم نمی خواهم از
گذشته صحبت کنم برای اینکه می خواهم شروع تماس ما بر پایه و اساس دیگر
باشد.
سرهنگ الشیخلی :
من سئوالی داشتم در مورد سربازی به نام منیراحمد رسول که از سربازخانه
عراق فرار کرده و به ایران وارد شده بود که در نزدیکی مریوان هم یک نفر ژاندارم
را کشته بود.
چه محکومیتی برای او در نظر گرفته شد و وضع او چطور است.
تیمسار سپهبد نصیری :
چون این شخص نظامی بوده به ارتش مربوط می شود و اگر میل داشته باشید من
می توانم سئوال کنم.
توضیحات سند:
* سه ماه بعد از مذاکرات بغداد،
عبدالرحمن عارف به دعوت شاه
از 23 تا 28 اسفند 1345 (14
تا 19 مارس 1967) از تهران
دیدار کرد و در مورد مسائل
مورد اختلاف دو کشور
مذاکراتی با مقامهای ایرانی به
عمل آورد.
رهبران دو کشور در
این مذاکرات، تصمیمات اتخاذ
شده از جانب وزرای دو کشور
در مذاکرات بغداد را مورد تأیید
قرار دادند و تصمیم گرفتند که
مذاکرات درباره افراز فلات
قارّه دو کشور و همکاری به
منظور استخراج منابع آن و نیز
استخراج منابع نفت (نفت خانه و
نفت شهر)، و طریقه بهره برداری
از آبهای رودخانه مشترک بر
وفق اصول حقوق بین الملل
ادامه یابد.
همچنین دو کشور
تصمیم گرفتند که در خصوص
مسائل مربوط به اقامت و
اشتغال و استملاک اتباع هر
کشور در خاک کشور دیگر و نیز
درباره حق ترانزیت هرچه
زودتر موافقت نامه هایی منعقد
کنند.
اطلاعات، (29 اسفند،
1345)
عدم اشاره به اختلافهای دو
کشور در مورد اروندرود به
علّت جلوگیری از ایجاد تشنّج
بود.
در مورد اروندرود نه تنها
استفاده از آبهای آن، بلکه خط
مرزی در رودخانه، اداره و
آزادی کشتیرانی نیز مطرح بود.
در اعلامیه مشترک دو کشور،
ایران به نفع عراق اعلام کرد که
مسئله فلسطین نه تنها به تمام
اعراب، بلکه به تمام ملل
مسلمان مربوط می شود و عراق
به نفع ایران تصمیم خود را برای
مذاکره در مورد تحدید حدود
فلات قارّه دو کشور، همکاری
در امر بهره برداری و
استخراج منابع نفتی مشترک
مرزی (نفت خانه و نفت شهر) و
استفاده از رودخانه های مرزی
برطبق اصول حقوق بین الملل
اعلام کرد.
بررسی اختلافات
مرزی ایران و عراق، اصغر
جعفری ولدانی، ص 311 و 310
* شاه در 23 اسفند 1345 طی
نطقی در ضیافت شام رسمی در
کاخ گلستان که به افتخار
رئیس جمهور عراق و همسرش
ترتیب داده شده بود چنین گفت :
«شما برای ما تنها میهمان
عالیقدری از یک کشور دوست و
برادر نیستید، بلکه شخصیت اول
سرزمینی هستید که طی قرون
متمادی عمیق ترین علائق معنوی
و روحی ما را با آن پیوند داده
است.
مخصوصا وجود مشاهد متبرکه که
عالم اسلام در خاک عراق، ضامن
یک ارتباط استوار قلبی و فکری
بین ملت ما با سرزمین شما است
که گسستنی نیست.
از نظر
تاریخی، رابطه دو سرزمین ما
حتی از عصر اسلامی نیز بسیار
قدیمی تر است.
همه می دانیم
کشوری که امروز تحت رهبری
آن حضرت اداره می شود در
هزاران سال پیش کانون تمدنهای
بسیار بزرگ و اصیل عصر باستان
بوده که تمدن کنونی جهان از هر
حیث بدانها مدیون است و تاریخ
گواهی می دهد که از همان ادوار
کهن مدنیت های مختلفی که در
سرزمین کنونی ایران پدید آمدند
با تمدنها و فرهنگهای سرزمین
شما رابطه بسیار نزدیک داشتند.
این رابطه با ظهور اسلام و در
لوای مدنیت و فرهنگ واحد و
عظیم اسلامی به صورتی درآمد
که اگر هم گاه بگاه از نظر سیاسی و
جغرافیایی بین دو سرزمین ما
جدائیهائی وجود داشت، از
لحاظ معنوی و مدنی هیچگاه
افتراقی میان دو ملت ما نبود.
شهرهائی چون بغداد و بصره و
نجف و کربلا و کاظمین و سامره
برای مردم ما همانقدر آشنا
بوده اند و هستند که شهرهای خود
ما برای ما آشنا بشمار می روند.
...
ولی شاید همه این سوابق
تاریخی و روابط فرهنگی و
هنری فقط بهانه ای برای توجیه
یک نزدیکی و صمیمیت معنوی
دو ملت ما باشد که اصولاً
احتیاجی به توجیه ندارد.
چه از نظر همسایگی و
همجواری، چه از لحاظ
همکیشی، چه از نظر اقتصادی و
اجتماعی و چه از لحاظ مسائل و
شرایط مختلف مادی و معنوی که
ما در این منطقه حساس و مهم از
جهان با آنها مواجه هستیم، به
قدری عوامل و جهات برای
تفاهم و همکاری وجود دارد که
چنین همکاری و تفاهمی برای هر
دوی آنها تقریبا دارای جنبه
الزامی است.
بدین جهت هر
عاملی که باعث نوعی اختلاف
بین ما شود محققا یک عامل
مصنوعی است، و بالعکس هر
آنچه ما را به هم نزدیک کند
منطبق با واقع بینی و مطابق با
مصالح عالیه دو کشور ما است.
»
مجموعه سخنان شاه، جلد 5،
صص 4261 ـ 4263.
منبع:
کتاب
روابط ایران و عراق به روایت اسناد ساواک صفحه 238