صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

رئیس امنیه قائن که مسئول اجرا و مواظبت نهضت بانوان می‌باشد طبق گزارش تلگرافی جناب آقای استاندار شرق هیچ گونه اقدامی نکرده

تاریخ سند: 11 دی 1316


رئیس امنیه قائن که مسئول اجرا و مواظبت نهضت بانوان می‌باشد طبق گزارش تلگرافی جناب آقای استاندار شرق هیچ گونه اقدامی نکرده


متن سند:

13161011
وزات جنگ
رونویس نامه ریاست وزرا
مورخه 11 /10 /16
نمره ۱۴۰۸۷
وزارت جنگ
اطلاعاً اشعار می‌شود که رئیس امنیه قائن که مسئول اجرا و مواظبت نهضت بانوان می‌باشد طبق گزارش تلگرافی جناب آقای استاندار شرق هیچ گونه اقدامی نکرده و در جواب مؤاخذه که از طرف جناب استاندار از او شده اظهار داشته است که «به زور نمی‌شود رفع حجاب کرد» لازم است فورا امر به تغییر او داده و او را مورد مؤاخذه قرار دهند، چگونه در اجرای دستور خودداری کرده است.1
طی شماره1331-88838[امضا]
رئیس الوزراء محمود جم2
رونوشت برابر اصل است

توضیحات سند:

١- عین همین نامه در کتاب خشونت و فرهنگ، صفحه ۱۵۰ ولی با تاریخ9 /10 /1316و امضای ملک الکلامی» - که احتمالا رئیس دفتر محمود جم (رئیس الوزراء) بوده - درج شده است.
۲- محمود خواجگان جم فرزند محمد صادق (فرزند خواجه جعفر) به سال[ ۱۲۶۴ ش (۱۲۵۸ و ۱۲۶۳ ش نیز گفته شده] در تبریز به دنیا آمده است. کنیه خواجه بر سر اسم چند نسل از نیاکان او بوده و نام خانوادگی محمود جم نیز در اصل شناسنامه خواجگان جم بوده که پس از رسیدن به مقام وزارت خواجگان را از نام فامیل خود حذف کرد. تحصیلات مقدماتی خود را در تبریز گذراند؛ سپس نزد دکتر کوپن داروساز فرانسوی که پزشک ولیعهد وقت یعنی احمد شاه قاجار بود. شروع به کار کرد. بعد به اروپا رفت و پس از توقف چند ساله در آنجا به ایران بازگشت. وی پس از مدتی در سال ۱۲۸۸ شمسی در سن ۲۴ سالگی به تهران آمد و به عنوان مترجم در اداره کل گمرکات وارد خدمت شد. سپس به سفارت فرانسه رفته و هفت یا هشت سال مترجم در سفارت مزبور بود. در آن زمان با خواهر عباسقلی خان نواب دبیر سوم سفارت انگلیس ازدواج کرد و بدین ترتیب پیشرفت وی شروع شد. در سال ۱۲۹۸ ش در دولت وثوق الدوله به ریاست غله منصوب شد و بعد به پیشنهاد وثوق الدوله و تصویب احمد شاه به لقب مدیر الملک ملقب شد. و بعد پیشکار دارایی و سپس خزانه دار کل کشور در وزارت دارایی شد. در کابینه مشیرالدوله کفیل وزارت دارایی، مجددا در کابینه قوام السلطنه خزانه دار کل شد و بعد از مدتی ریاست انبار غله را به عهده گرفت. جم در سال ۱۳۰۲ و ۱۳۰۳ ش وزیر دارایی شد و در سال ۱۳۰۴ ش به هنگام تغییر سلطنت در کابینه محمد على فروغی معاون نخست وزیر شد. در زمان تاجگذاری رضاشاه او ریاست کمیسیون جشنهای وزارتخانه‌ها بود. در سال ۱۳۰۵ ش به استانداری کرمان، در سال ۱۳۰۶ ش در کابینه مخبرالسلطنه هدایت به سمت وزیر فواید عامه، در سال ۱۳۰۸ ش به استانداری خراسان، در سال ۱۳۱۲ ش به وزارت کشور و بالاخره در آذرماه ۱۳۱۴ ش بجای محمد علی فروغی نخست وزیر شد. در آبان سال ۱۳۱۸ ش از نخست وزیری کنار گذاشته شد و در کابینه دکتر متین دفتری به وزارت دربار منصوب شد. پس از تبعید رضا خان، به جزیره موریس رفت و مدت زیادی نزد او بود. در مراجعت جم به ایران، رضا خان برای محمدرضا نامه‌ای نوشت و از جم تعریف کرد و سفارش او را نمود. جم آن نامه را قاب گرفت و همیشه در اتاقش بود. بعد از بازگشت به ایران به عنوان سفیر کبیر ایران به مصر رفت و قریب پنج سال در آنجا بود. در سال ۱۳۲۶ ش در آخرین ترمیم کابینه قوام وزیر جنگ شد. سمتهای بعدی او عبارت بود از: وزارت دربار، استانداری آذربایجان، سفیر ایران در ایتالیا و در سال ۱۳۳۵ ش در دوره سوم و سپس چهارم مجلس سنا به سناتوری کرمان انتخاب شد. در اوایل سال ۱۳۴۸ ش بر اثر زمین خوردگی لگن خاصرهاش به سختی شکست و برای معالجه به انگلستان رفت، اما نتیجه معالجات در بیمارستان وست منیستر لندن رضایت بخش نبود و پس از مراجعت به ایران در ۱۹ مرداد ۱۳۴۸ درگذشت.
جم پس از ازدواج با خواهر نواب و بوسیله او عضو لژ فراماسونری بیداری ایران می‌شود و از این طریق با سرویس‌های اطلاعاتی بریتانیا مرتبط بود. جم نزدیک هشت سال در سفارت فرانسه بود و در جریان جنگ بین‌الملل اول بسیاری از مسایل سیاسی محرمانه میان دولت ایران و فرانسه به وسیله وی بامیسو لکنت (میسوریمان لکنت، کاردار فرانسه در ایران) در میان گذاشته می‌شد و جم همه اطلاعات را از طریق برادر همسر خود به اطلاع مقامات بریتانیا می‌رساند. جم به عنوان یکی از عناصر مهم اطلاعاتی بریتانیا در ایران از قبل در جریان کودتای ۱۲۹۹ ش قرار گرفته بود به همین جهت صبح روز سوم اسفند ۱۲۹۹ ش مستقیم از خزانه داری کل به قزاقخانه رفت و در اتاق کار کودتاچیان حاضر و سرگرم همکاری با سید ضیاء‌الدین و رضاخان گردید و آنچه در خزانه بود تحویل آنها کرد و به پاس همین خدمات بعدها همیشه مصدر کارها بود. وقتی در کابینه قوام السلطنه خزانه دار کل شد که البته با توصیه وزیر مختار انگلیس بریجمن این امر صورت گرفت، بزرگترین خدمت را به آنها کرد و مطالبات ادعایی دولت انگلیس - که سال‌ها بود نمی‌توانست از دولت ایران بگیرد - توسط او و تیمورتاش مورد تأیید قرار گرفت و گزارش ضد میهنی خود را مبنی بر بدهکار بودن دولت ایران، به هیئت دولت ارائه کردند.
او در کابینه قبل از آن یعنی کابینه مشیرالدوله به عنوان وزیر مالیه معرفی شد که مورد اعتراض نمایندگان قرار گرفت و بالاخره با تشکیل جلسه خصوصی در مجلس شورای ملی، مشیرالدوله اظهار می‌دارد که وزیر مالیه شدن جم بر حسب خواسته همسایه جنوبی (انگلیس) است؛ لذا مورد تصویب قرار می‌گیرد.
جم یک انگلیسی تمام عیار بود و از مهره‌های اصلی سیاست انگلیس در ایران بود که بیش از پنجاه سال به طور مستمر و فعال در صحنه سیاسی کشور و پست‌های حساس دولتی حضور داشت و مجری فرامین صادره از رؤسای فراماسون و سرویس‌های اطلاعاتی انگلیس بود و به خاطر همین همیشه شاغل بود و . حتی یک روز هم خانه نشین نشد. با اینکه هیچ استعداد و هنر خاصی در او سراغ نداریم ، شعوری متوسط، سوادی معمولی و بیانی قاصر داشت... در زمان نخست وزیری او رخدادهای مهم و جنایتهای بزرگ به وقوع پیوست. کشف حجاب، کشته شدن و تبعید و زندان بسیاری از مخالفین، قتل تیمور تاش، نصرت اله فیروز، شیخ خزعل، صولت الدوله قشقایی و... باسم یا آمپول به وسیله دکتر احمدی، خودکشی علی اکبر داور وزیر عدلیه، دستگیری و محاکمه گروه ۵۳ نفر، ازدواج محمدرضا با فوزیه خواهر ملک فاروق پادشاه مصر و...
جم فردی مال دوست، ثروت‌اندوز و در عین حال خسیس بود. در این مورد تعریف می‌کنند که چند میلیون ریال از جواهرات او در شهریور سال ۱۳۳۹ ش ربوده شد. وی از این سرقت و شوک حاصله به بستری بیماری افتاد. وقتی مأموران شهربانی سارق را دستگیر کردند و هنگامی که جم برای گرفتن جواهراتش به کلانتری یک رفت و چشمش به اموال بازیافته افتاد در حضور مأموران پلیس شروع به گریستن نمود!...
(ر.ک : نخست وزیران ایران از مشیرالدوله تا بختیار، دکتر عاقلی، صفحات ۴۴۴ تا ۴۶۴، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ارتشبد فردوست، جلد اول، صفحات ۶۵ و ۷۲، زندگی پرماجرای رضاشاه، اسکندر دلدم، جلد دوم، صفحات ۶۳۳ تا ۶۵۵، بازیگران سیاسی عصر رضاشاهی و محمدرضا شاهی، ناصر نجمی، صفحه ۱۳۸، تاریخ بیست ساله ایران، حسین مکی، جلد ششم، صفحات ۲۷۳ به بعد و روزنامه اطلاعات مورخه 13 /9 /1314)

منبع:

کتاب تغییر لباس و کشف حجاب به روایت اسناد صفحه 386

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.