تاریخ سند: 8 مهر 1341
موضوع: گزارش
متن سند:
از: 336 تاریخ: 8 /7 /1341
موضوع: گزارش
محترماً به استحضار میرسد.
در اجرای امر، در مورد طرز عمل مهندس شاهبختی مسئول تلویزیون آبادان با شرکت ملی نفت و کنسرسیوم نفت، در تاریخ 22 /6 /41 با آقای حبیب ثابت مذاکرات لازم انجام شد. نامبرده در پاسخ اینکه به مهندس شاهبختی با وسیلۀ[ای] مطمئن تذکر داده شود تا شرکت ملی نفت را مقدم بر کنسرسیوم بداند و رویه عکس آن را که مهندس شاهبختی برگزیده قطعاً به مصلحت نیست؛ مشارالیه اظهار داشت برای ما عملی غیر از این به علت ضعف مالی به هیچوجه مقدور نمیباشد، زیرا تاکنون شرکت ملی نفت یک دینار به ما کمک نکرد ولی کنسرسیوم نفت از سال گذشته شروع به کمک به تلویزیون آبادان نمود و از سال پیش مبلغی بیش از هفتاد و پنج هزار تومان سالیانه کمک مالی کرد و با تماسی که آقای ثابت به همین منظور با مهندس شاهبختی در آبادان حاصل نمود، وی اظهار داشت علت کدورت شرکت ملی نفت با تلویزیون آبادان، این است که چندی قبل تقاضای پخش آگهی مجانی برای استخدام پرستار کرد ولی قبول این امر برای مؤسسه مزبور با این بودجه کم مقدور نبود. ضمناً مؤسس تلویزیون نامهای به عنوان ساواک نگاشته و در آن منعکس داشت، امر مطاع اعلیحضرت همایون شاهنشاه مبنی بر تأسیس یک فرستنده تلویزیون را در آبادان به موقع اجراء گذارده شد ولی قبل از تأسیس فرستنده به عرض جهانمطاع مبارک رسید که اداره یک ایستگاه تجارتی با محدود بودن فعالیت بازرگانی در منطقه آبادان مقدور نیست، مقرر فرمودند بعد از به کار افتادن ایستگاه، دو ساعت وقت روزانه تلویزیون توسط شرکت ملی نفت و یک ساعت به وسیله اداره کل انتشارات و رادیو خریداری شود تا هزینه اداره ایستگاه تأمین گردد ولی متأسفانه با وجود تلاشهائی که به عمل آمده و با دستورات مؤکدی که از طرف دولتهای وقت به شرکت ملی نفت صادر شده، تاکنون هیچ کمکی از طرف شرکت مزبور به این مؤسسه به عمل نیامده و خرید دو ساعت وقت که از بدو تأسیس تلویزیون وعده و تعهد شرکت ملی نفت بوده، جامه عمل نپوشیده است. تا اینکه با مذاکره با اولیاء کنسرسیوم، پس از آنکه ضرر و زیان فرستنده آبادان مورد تأیید آنها قرار گرفت، موافقت شد تا سه سال مبلغ ناچیزی که البته جبران زیانهای فرستنده تلویزیون را نمیکند، پرداخت و این تعهد خود را تاکنون برای دو سال انجام داد و به طور کلی تقاضا شد ایستگاه تلویزیون آبادان که توسعه برد آن بر روی جزایر خلیج، اثرات تبلیغاتی فوقالعاده دارد، مورد قرار گیرد و تأکید فرمایند که شرکت ملی نفت به تعهد خود عمل کند.
اینک به عرض میرسد رسیدگی به وضع تلویزیون آبادان که برنامههای آن ضعیف و به طور نامناسبی پخش میشد و طبق اطلاع اکنون وضعش از سابق بدتر شده است، از نظر موقعیت مکانی و تأثیر تبلیغاتی در شیخنشینهای خلیج فارس جنبه حیاتی دارد و به همین جهت گزارشات متعدد به عرض مقامات عالی کشور رسید و مکاتبات مکرر با اداره کل انتشارات و رادیو و مراجع مربوطه انجام شد و مخصوصاً در مورد تغییر سیستم تلویزیونی کویت از آمریکائی به اروپائی و عدم امکان استفاده از تصویر تلویزیون آبادان توسط گیرندههای کویت و لزوم مقابله و مبارزه با این اقدام کویتیها که توسط دولت جمال عبدالناصر1 تقویت و تحریک میگردد و بالاخره توسعه برد و سعی در بهبود وضع برنامههای تلویزیون آبادان به هر نحو ممکنه توجه مقامات را در گزارشات جلب نمود ولی پاسخ واصله مخصوصاً نامه اخیر نخستوزیری حاکی است که از طرف دولت به علت ضعف مالی هیچگونه کمکی فعلاً مقدور نمیباشد و اکنون وضع این مؤسسه در آبادان به نحوی است که نه مؤسس تلویزیون حاضر به پرداخت هزینه اضافی است و نه مراجعی که تعهد نمودهاند برنامههائی را خریداری نمایند، حاضر به اجرای تعهدات خود هستند و تا زمانی که موانع موجود از نظر مادی مرتفع نشود، اشکالات سابق بیشتر و اثرات مضره افزونتر خواهد گردید.
به عرض برسد. 10 /7 /41
این چگونه خلاصهای است که از اصل مفصلتر است؟
بخش 336 . 14 /7 /41
توضیحات سند:
1. جمال عبدالناصر، رهبر پیشین مصر در 15 ژانویه 1918م/ 25 دی 1296 ﻫ ش در اسکندریه مصر به دنیا آمد. او در قاهره از آکادمی علوم نظامی فارغ التحصیل شد و از 1942 که افسر ارتش مصر بود، با همکاری افسران همدورهای خود قصد سرنگونی حکومت ملک فاروق را داشت. وی معتقد بود که این اصلاحات در زمان حیات این رژیم قابل انجام نیست. او در جنگ 1948 اعراب علیه اسرائیل شرکت داشت و پس از شکست اعراب در جنگ، جنبش افسران آزاد را پیریزی کرد و ژنرال محمد نجیب به عنوان رهبر این جنبش برگزیده شد. جنگ 1948 اعراب و اسرائیل سبب بدبین شدن مردم نسبت به لیاقت ملک فاروق شد و این امر پایههای حکومت فاروق در مصر را به شدت متزلزل ساخت. در ژوئیه 1952 جنبش افسران آزاد در یک کودتا به حکومت فاروق خاتمه داد. رهبری این کودتا به عهدهی ژنرال محمد نجیب و دستیار وی جمال عبدالناصر بود. فاروق به ناچار در 26 ژوئیه 1952 از مقام خود استعفا کرد و رهبران کودتا احمد فؤاد ـ پسر خردسال فاروق ـ را به عنوان فاروق دوم به سلطنت رساندند، اما در 18 ژوئن 1953 در مصر اعلام جمهوری شد و فاروق و خانوادهاش تبعید شدند. اولین رئیس جمهور مصر ژنرال محمد نجیب بود که در سال 1954 توسط سرهنگ جمال عبدالناصر برکنار شد. ناصر که معتقد به انترناسیونالیسم عربی و اتحاد میان آن کشورها بود، تا زمان مرگش یعنی تقریباً 16 سال رئیس جمهور مصر باقی ماند. وی سیاست جدایی از کشورهای غربی و نزدیکی به بلوک شرق خصوصاً شوروی سابق را در پیش گرفت و اقدام به خرید اسلحه از این کشور کرد. شوروی سابق نیز وی را در تأمین اسلحه و سایر نیازها و همچنین ساختن سد عظیم آسوان بر رود نیل که غربیها از احداث آن خودداری کرده بودند کمک نمود و این همکاری تا زمان به قدرت رسیدن سادات ادامه داشت. ناصر در ژوئیه 1956 کانال سوئز را ملی اعلام کرد و یک سازمان مصری را برای ادارهی آن تأسیس کرد. به دنبال این عمل، دولت اسرائیل همراه با قوای انگلیس و فرانسه در اکتبر 1956 به خاک مصر در شبه جزیرهی سینا حمله بردند تا خلیج عقبه را روی کشتیهای اسرائیلی باز کنند. این جنگ سرانجام با تهدید شوروی سابق به دخالت نظامی در مارس 1957 پایان پذیرفت، اما در این سال جمال عبدالناصر تمام داراییهای دولتهای غربی در مصر را ملی اعلام کرد و کانال سوئز نیز در آوریل همان سال بازگشایی شد. در 1958 سه کشور مصر، سوریه و یمن تحت عنوان جمهوری متحدهی عرب با یکدیگر متحد شدند و در یک همهپرسی جمال عبدالناصر به ریاست جمهوری آن برگزیده شد. این اتحاد دیری نپایید و بر اثر بروز اختلافاتی در 1961 از هم گسیخت و سه کشور از یکدیگر جدا شدند. جمال عبدالناصر در 1967 ـ 1962 دهها هزار تن از نیروهایش را برای کمک به جمهوریخواهان یمن به آن سرزمین اعزام داشت و این امر باعث بروز اختلافاتی با عربستان سعودی شد. ناصر در سومین جنگ اعراب و اسرائیل یعنی نبرد ژوئن 1967 که با حملهی غافلگیرانه هواپیماهای اسرائیلی به فرودگاههای قاهره و دمشق آغاز شد، صحرای سینا، تمام طول شرقی کانال سوئز و تعداد زیادی از هواپیماهای خود را از دست داد. جمال عبدالناصر سرانجام در 28 سپتامبر 1970م/ 6 مهر ماه 1349 در سن 52 سالگی بر اثر سکتهی قلبی درگذشت. بعضی از مفسران سیاسی مرگ ناصر را ناشی از یک توطئه میدانند؛ توطئهای که قصد داشت سادات معاون ناصر را که به لزوم دوستی با غرب و صهیونیستها معتقد بود، به قدرت برساند. از خطاهای ناصر، تکیه بر پانعربیسم (که خود یک انحراف بود) و دیگری دستگیری و اعدام بسیاری از رهبران اخوانالمسلمین بود که باعث تضعیف اسلام در مصر شد.
منبع:
کتاب
حبیب ثابت پاسال به روایت اسناد ساواک صفحه 163