تاریخ سند: 28 دی 1356
موضوع : معممین تبعیدی به ایرانشهر. حجتی1 و خامنهای2
متن سند:
از : 11 ﻫ - الف 11 ﻫ تاریخ : 28 /10 /2536[] 1028
به : 11 ﻫ – 312 شماره : 3354 / 11 ﻫ الف
موضوع : معممین تبعیدی به ایرانشهر. حجتی1 و خامنهای2
طبق اطلاع مورخه 22 /10 /36 شخصی به نام حاتمی از اهالی یزد به اتفاق دو نفر دیگر به آقای حاج محصل یزدی3 مراجعه و از ایشان سراغ معممین فوق الذکر را گرفتهاند و اصرار داشتند که آنان را فوری ملاقات نمایند و عنوان مینمودند وسائلی جهت آقای حجتی آوردهاند که میبایست به وی تحویل دهند.
نظریه شنبه : خبر صحت دارد.
نظریه یکشنبه . با توجه به دسترسی شنبه خبر با احتمال قوی صحت داشته ضمناً با توجه به انعکاس موضوع به شهربانی از طریق این سازمان منابع ذیربط در مورد مراقبت بیشتر از آنان توجیهات لازم گردیدهاند. سرا
نظریه دوشنبه : نظریه یکشنبه مورد تائید است.
نظریه 11 ﻫ / الف : نظریه دوشنبه مورد تائید میباشد.
آقای کنونی . 8 /11
در پرونده 289 بایگانی شود. کنونی
توضیحات سند:
1. حجتالاسلام محمد جواد حجتى کرمانى فرزند حاج میرزا عبدالحسین در سال 1316ش در کرمان متولد شد. تحصیلات مقدماتى را در کرمان گذراند و در سال 1330 به قم عزیمت کرد و تا سال 1336 در محضر آیتالله بروجردى، امام خمینى (ره) و علامه طباطبایى به تحصیل فقه، اصول و فلسفه پرداخت. در همین سالها بود که با شهید نواب صفوى آشنا شد و از افکار انقلابى وى الهام گرفت. وى در سالهاى 41ـ1340 در کرمان به سازماندهى جوانان همت گماشت و سپس براى مقابله با تبلیغات مسیحیت در کرمان با اسقف بزرگ مسیحى کلیساى کرمان به بحث و مناظره پرداخت و کتاب «جلوه مسیح» را تألیف و منتشر کرد. در سال 1343 و پس از ترور منصور به دنبال یک سخنرانى دستگیر و مدت 3 ماه زندانى شد. پس از آزادى از زندان و در سال 1344 به دنبال کشف حزب ملل اسلامى به همراه یک گروه 55 نفره دستگیر و پس از محاکمه در دادگاه هاى بدوى و تجدید نظر نظامى به 10 سال زندان محکوم شد و پس از 10 سال و اندى در پاییز سال 1354 از زندان آزاد شد. وى در سال 1356 در پى ایراد سخنرانى و قرائت قطعنامه 14 مادهاى در جلسه یادبود مرحوم حاج آقا مصطفى خمینى در مسجد اعظم قم، دستگیر و به ایرانشهر تبعید شد. در فروردین 1357 از ایرانشهر به سنندج و مدتى بعد به جیرفت منتقل شد و پس از واقعه خونین 17 شهریور 1357 بازداشت و مدتى در زندان شهربانى تهران در حبس بود. او در آستانه پیروزى انقلاب به کرمان بازگشت و پس از پیروزى انقلاب به عنوان نخستین امام جمعه کرمان به اقامه نماز جمعه پرداخت. در سال 1358 به همراه شهید باهنر از سوى مردم کرمان به نمایندگى مجلس خبرگان برگزیده شد و یک سال بعد در نخستین انتخابات مجلس شوراى اسلامى به عنوان نماینده تهران به مجلس راه یافت و در کمیسیونهاى «طرح انقلاب»، «امور خارجه»، «قضائى» و «نهادهاى انقلاب» خدمت کرد. وى پس از پایان اولین دوره مجلس شوراى اسلامى به سمت مشاور فرهنگى رئیس جمهور در دوره ریاست جمهورى حضرت آیتالله خامنهاى برگزیده شد. او صاحب آثار بسیارى در زمینه تألیف و ترجمه مىباشد.
2. آیتالله العظمی سیدعلى خامنهاى(مدظلهالعالی) فرزند حاج سیدجواد در سال 1318ش، در مشهد مقدس در خانوادهای روحانی به دنیا آمد. از چهار سالگى به مکتب رفت و پس از آن در مدرسهی تازه تأسیس اسلامى «دارالتعلیم دیانتى» ثبت نام کرد.
در دوره دبیرستان، خواندن «جامع المقدمات» و صرف و نحو را آغاز کرد و سپس وارد حوزه علمیه شد و نزد پدر و دیگر اساتید وقت ادبیات و مقدمات را فرا گرفت و دوره مقدمات و سطح را در پنج سال و نیم به اتمام رساند و از 18 سالگى، درس خارج فقه و اصول را آغاز کرد.
در سال 1336ش به قصد زیارت عتبات عالیات، عازم نجف اشرف شد و با مشاهده و شرکت در درسهاى خارج مجتهدان بزرگ حوزه نجف، قصد اقامت و ادامهی تحصیل کرد که به علت عدم موافقت پدر، پس از مدتی به مشهد بازگشت و از سال 1337ش، به حوزه علمیه قم آمد و تا سال 1343ش، در آنجا ادامه تحصیل داد و در این سال، به علت مریضی پدر و مواظبت از ایشان، به مشهد بازگشت و ضمن تدریس فقه و اصول و برپایی جلسات معارف دینی برای طلاب جوان و دانشجویان، ادامهی تحصیلات خویش را نیز در محضر اساتید بزرگ حوزهی علمیه مشهد پی گرفت.
آیتالله خامنه ای، درحالی که نوجوانی 13 ساله بود، در سال 1331ش، در مدرسه سلیمان خان مشهد، با شهید نواب صفوی آشنا شد و تحت تأثیر سخنرانی پرهیجان و بیدارکنندهی وی قرار گرفت و جرقههای انگیزش انقلاب اسلامی در دل او روشن شد.
با آغاز نهضت امام خمینی(ره)، به عنوان یکی از یاران امام، وارد میدان مبارزات شد و به مدت 16 سال، با وجود فراز و نشیبهاى فراوان و شکنجهها و تبعیدها و زندانها، به مبارزه ادامه داد.
نخستین بار در محرم سال 1383 ق از سوى امام خمینى (قدس سره) مأموریت یافت تا پیام ایشان در خصوص چگونگى برنامههاى تبلیغاتى روحانیون در ماه محرم و افشاگرى علیه سیاستهاى آمریکایى شاه و اوضاع ایران و حوادث قم را، به آیتالله میلانى و علماى خراسان برساند و پس از انجام این مأموریت، خود نیز براى تبلیغ، به بیرجند رفت که به دلیل سخنرانی انقلابی، در 9 محرم «12 خرداد 1342» دستگیر و یک شب بازداشت شد که با پیش آمدن حادثه خونین 15 خرداد، ایشان را از بیرجند به مشهد آورده، تحویل بازداشتگاه نظامى دادند و به مدت 10 روز در سختترین شرایط وی را زندانى کردند.
در بهمن ماه سال 1342ش، برای سخنرانی، ابتدا به کرمان و سپس به زاهدان رفت. سخنرانیهای پر شور ایشان در زاهدان و استقبال مردم از آن، موجب دستگیری شبانه و انتقال ایشان به تهران و به سر بردن در سلول انفرادی زندان قزل قلعه به مدت حدود دو ماه گردید.
کلاسهاى تفسیر و حدیث و اندیشهاسلامى ایشان در مشهد و تهران، که کانون روشنگری بود، با استقبال کم نظیر جوانان پرشور و انقلابى مواجه شد. همین مساله موجب شد تا مورد تعقیب ساواک قرار گیرد و به زندگی مخفیانه در تهران روی آورد؛ که این مدت زیاد به طول نینجامید و در سال 1346ش مجدداً دستگیر و راهی زندان شد، که این دستگیری در سال 1349ش نیز تکرار شد.
آیتالله خامنهاى درباره پنجمین بازداشت خویش مىنویسد:
« از سال 48 زمینه حرکت مسلحانه در ایران محسوس بود، حساسیت و شدت عمل دستگاه هاى جارى رژیم پیشین نیز نسبت به من، که به قرائن دریافته بودند چنین جریانى نمىتواند با افرادى از قبیل من در ارتباط نباشد، افزایش یافت. سال 50 مجدداً و براى پنجمین بار به زندان افتادم. برخوردهاى خشونتآمیز ساواک در زندان آشکارا نشان مىداد که دستگاه از پیوستن جریانهاى مبارزه مسلحانه به کانونهاى تفکر اسلامى به شدت بیمناک است و نمىتواند بپذیرد که فعالیتهاى فکرى و تبلیغاتى من در مشهد و تهران از آن جریانها بیگانه و به کنار است. پس از آزادى، دایره درس هاى عمومى تفسیر و کلاس هاى مخفى ایدئولوژى و... گسترش بیشترى پیدا کرد».
در بین سالهاى 1353ـ1350 درسهاى تفسیر و ایدئولوژى ایشان در سه مسجد: «کرامت»، «امام حسن(ع)» و «میرزا جعفر» مشهد مقدس تشکیل مىشد و هزاران نفر از مردم مشتاق به ویژه جوانان آگاه و روشنفکر و طلاب انقلابى و معتقد را به این سه مرکز مىکشاند و با تفکرات اصیل اسلامى آشنا مىساخت. درس نهجالبلاغه ایشان از شور و حال دیگرى برخوردار بود و در جزوههاى پلىکپى شده، تحت عنوان: «پرتوى از نهجالبلاغه» تکثیر و دست به دست مىگشت. این فعالیتها موجب شد که در دى ماه 1353 بار دیگر به خانهی مسکونی ایشان هجوم آورده و ضمن دستگیری وی، بسیاری از یادداشتها و نوشتههایشان را ضبط کنند.
این نوبت دستگیری، که در محل زندان موسوم به « کمیته مشترک ضدخرابکاری » بود، تا پاییز 1354، در سلولى با سختترین شرایط ادامه یافت.
آیتالله خامنهای که پس از آزادی از زندان، به شیوهی گذشته به برپایی کلاسها و ادامهی مبارزات اشتغال داشت، در اواخر سال 1356، دوباره دستگیر و در این نوبت، براى مدت سه سال به ایرانشهر تبعید شد؛ که این زمان با اوجگیری انقلاب اسلامی در اواسط سال 1357ش پایان پذیرفت.
در آستانه پیروزى انقلاب اسلامى و پیش از بازگشت امام خمینى از پاریس به تهران، «شوراى انقلاب اسلامى» با شرکت افراد و شخصیتهاى مبارزى همچون شهید مطهرى، شهید بهشتى، هاشمى رفسنجانى و... از سوى امام خمینى (ره) در ایران تشکیل شد و آیتالله خامنهاى نیز به فرمان امام بزرگوار به عضویت این شورا درآمد.
بخشی از فعالیتها و مسئولیتهای ایشان، پس از پیروزى انقلاب اسلامى به شرح زیر است:
* پایهگذارى «حزب جمهورى اسلامى» با همکارى و همفکرى علماى مبارز و همرزم خود: شهید بهشتى، شهید باهنر، هاشمى رفسنجانى و... در اسفند 1357
* معاونت وزارت دفاع در سال 1358
* سرپرستى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، 1358
* امام جمعه تهران، 1358
* نماینده امام خمینى «قدس سره» در شوراى عالى دفاع، 1359
* نماینده مردم تهران در مجلس شوراى اسلامى، 1358
* حضور فعال در جبهههاى دفاع مقدس
* ریاست جمهورى در دو دوره
* ریاست شوراى انقلاب فرهنگی، 1360
* ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام، 1366
* ریاست شوراى بازنگرى قانون اساسى، 1368
آیتالله خامنهای صاحب تألیفات و ترجمههای متعددی نیز میباشند، که برخى از آنها به این شرح است:
طرح کلى اندیشه اسلامى در قرآن، از ژرفاى نماز، گفتارى در باب صبر، چهار کتاب اصلى علم رجال، ولایت، گزارش از سابقه تاریخى و اوضاع کنونى حوزه علمیه مشهد، زندگینامه ائمه تشیع، پیشواى صادق، وحدت و تحزب، درست فهمیدن دین، عنصر مبارزه در زندگى ائمه «علیهم السلام»، روح توحید، نفى عبودیت غیرخدا، ضرورت بازگشت به قرآن، سیره امام سجاد «علیهالسلام»، امام رضا «علیهالسلام» و ولایتعهدى، تهاجم فرهنگى (تدوین شده از سخنان و پیام هاى معظم له)، حدیث ولایت (مجموعه پیامها و سخنان ایشان که تاکنون 9 جلد آن چاپ شده است). ایشان برخی از آثار را ترجمه نمودهاست ازجمله: صلح امام حسن (ع) تألیف راضى آل یاسین، آینده در قلمرو اسلام تألیف سید قطب، مسلمانان در نهضت آزادى هندوستان تألیف عبدالمنعم نمرى نصرى، ادعانامه علیه تمدن غرب تألیف سید قطب.
آیتالله العظمی خامنهای پس از ارتحال امام خمینی(ره) با رأی قاطع مجلس خبرگان به عنوان رهبری انقلاب اسلامی تعیین گردید.
3. حجتالاسلام سیدمحمدتقی محصل همدانی(مشهور به محصل یزدی)، فرزند سیدحسین در سال 1316ش به دنیا آمد. پس از تحصیلات ابتدایی در مدرسهی هدایت، به علوم حوزوی روی آورد و در مدرسه شفیعیه یزد مشغول به تحصیل شد. پس از 6 سال به نجف اشرف رفت و در جریان کودتای عبدالکریم قاسم و آشفتگی عراق، در سال 1338ش به ایران بازگشت و در حوزهی علمیهی قم، ادامهی تحصیلات خویش را پی گرفت.
ایشان از جمله کسانی بود که در جریان نهضت امام خمینی(ره) فعالیت داشت و پس از تبعید امام به نجف اشرف، برای دیدار ایشان به نجف رفت.
وی که در سال 1352ش، مدیریت مدرسه آیتالله العظمی گلپایگانی(ره) را به عهده داشت، پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سمتها و مسئولیتهای متعددی فعالیت کرد که از آن جمله است: حاکم شرع شهرهای: سبزوار، بیرجند، بجنورد، قوچان و شیروان . رئیس کمیسیون قضائی مجلس شورای اسلامی، معاون و قائم مقام امور نهادهای انقلابی سازمان بازرسی کل کشور، عضو شورای شهر یزد، نماینده مجلس شورای اسلامی در دوره چهارم، پنجم و هفتم، دادیار دیوانعالی کشور، امام جماعت مکتب صادق تهران . دانشنامه مشاهیر یزد، ج 2، ص 1303
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان یزد، کتاب 2 صفحه 132