تاریخ سند: 28 تیر 1354
موضوع : سیدمحمود طالقانی پیرو 11461/20 ه ک ـ 16/4/54
متن سند:
به : 20 ه 12
از : 20 ه ک شماره : 11629 /20 ه م
مورخه 20 /4 /54 یکی از دوستان نامبرده بالا به منظور دیدن مشارالیه به
قریه گلیرد طالقان رفته در ابتدای درب منزل وی جوانی ملبس به لباس
روحانیت و یک نفر پیرمرد
به نام قربانعلی عبدالحسینی
ایستاده بودند که به اتفاق
دوست آقای طالقانی و
رئیس انجمن و دهبان قریه
به دیدن یادشده رفتند ضمن
صحبت و تبادل نظر در مورد
ساختمان دبستان جملاتی از
قبیل «رستاخیز کارها را
درست می کند» از شخص
موصوف شنیده شد و یک
بار هم که دوستان خود را به
صرف عصرانه دعوت نمود
اظهار داشت شما از غصه
امت چیزی نمی خورید.
ضمنا مورخه 22 /4 /54
شش الی هفت نفر از تهران به منزل آقای طالقانی مراجعه نموده و مورخه
24 /4 /54 به اتفاق خود طالقانی به سمت تهران حرکت نموده اند.
از افراد مزبور
تنها یک نفر که مؤذن سابق مسجد هدایت تهران بوده شناخته شده اند.
نظریه شنبه : قراء وشته، خودکاوند، گلیرد و اورازان از نظر موقعیت مکانی
(ماشین رو در دل کوه) و از جهت این که چندین سال قبل مردم این منطقه تحت
بدآموزیهای شخصی به نام نواب صفوی1 و سیدمحمود طالقانی قرار گرفته اند تا
حدودی دارای روحیه خاصی می باشند چون قبل از تبعید آقای طالقانی اکثر
کارهای عمرانی مناطق مزبور با کمک سیدمحمود طالقانی انجام می گرفت چنان
چه حتی الامکان سعی شود کارهای عمرانی مناطق مزبور وسیله مأمورین دولتی
انجام شود به عنوان مثال ماشین آلات راه سازی وزارت راه جاده گوران به گلیرد
و خودکاوند را تعمیر نماید در روحیه آنان اثر بسزایی خواهد داشت و قطعا با
انجام این کارها به تدریج سخنان افرادی چون طالقانی در منطقه مزبور بی فایده
خواهد ماند.
نظریه یکشنبه : منبع در اظهارات خود صادق است.
نظریه سه شنبه : نظریه
یکشنبه مورد تأیید است.
نظریه 20 ه ک : 1ـ نظریه سه
شنبه مورد تأیید می باشد 2ـ
در مورد مرمت راه مزبور و
رفع نیازمندیهای اهالی قراء
مورد بحث مراتب به
فرمانداری کرج منعکس
خواهد شد.
توضیحات سند:
1ـ شهید نواب صفوی، در سال
1303 در تهران متولّد شد.
پس
از پایان تحصیلات ابتدائی، به
مدرسه صنعتی وارد شد و با
آغاز جنگ جهانی دوم، برای
تحصیل علوم اسلامی، به نجف
اشرف مهاجرت کرد.
در مدرسه
بزرگ آخوند، مسکن گزید.
با
تلاش و کوشش، به تهذیب نفس
و کسب علم پرداخت.
با گسترش
فعالیّتهای ضدمذهبی کسروی،
به ایران آمد و با وی، به مباحثه
و مناظره پرداخت.
وی، دریافت
که کسروی ـ روی عنادی که
دارد ـ حاضر به بحث نیست.
با
اذن مراجع تقلید نجف، وی را
مرتد و واجب القتل دانست و
حکم شرعی را اجرا و سپس
«سازمان فدائیان اسلام» را،
تاسیس کرد و به تربیت نسل
جوان همت گماشت.
این
جمعیت، بیش از 11 سال در
صحنه سیاست ایران، نقش
تعیین کننده ای داشت و
مبارزاتی علیه «استعمار و
استبداد» آغاز نمود.
دومین اقدام فدائیان اسلام پس
از ترور کسروی، ترور
عبدالحسین هژیر، مزدور
انگلیس در ایران بود.
وی ـ که
وزیر دربار بود ـ در روز جمعه
13 آبان 1328، به دست
فدائیان اسلام ترور شد.
سومین
اقدام، ترور رزم آرا در تاریخ
چهاردهم اسفند 1329 بود که
مانع تحقق ملّی شدن نفت بود.
فدائیان اسلام، در ارائه اسلام به
عنوان یک «سیستم حکومت»،
مرامنامه ای انتشار دادند و
خواهان تحقق احکام دین بودند.
با روی کار آمدن دولت دکتر
محمّد مصدّق، پیشنهادهائی، در
اجرای حدود اسلامی ارائه
دادند.
با توجه به نقش
برجسته یاران نواب در مبارزه
علیه استعمار انگلیس و
درباریان و شاه، مسلما مصدّق،
خود را مدیون مجاهدتهای
فدائیان اسلام می دانست.
اما
برخلاف انتظار، محدودیتهای
شدیدی علیه فدائیان صورت
گرفت تا آنجا که بعضی از
اعضای فدائیان، ماهها در
زندان بودند.
مهدی عبدخدائی،
در پنجم بهمن 1330، مبادرت
به ترور دکتر حسین فاطمی کرد.
این ترور، ناموفق بود و وزیر
خارجه دولت مصدّق، جان سالم
بدر برد.
پس از کودتای 28 مرداد
1332، محدودیتهای
گسترده ای علیه فدائیان صورت
گرفت.
با تشکیل کنفرانس بغداد
و حضور ایران در آن اجلاس،
فدائیان اسلام، به دلیل حضور
انگلیس و امریکا در آن پیمان
استعماری، اطلاعیه ای منتشر و
حسین علا را، در تاریخ
25 /8 /1334 ترور کردند.
در
بیست و ششم آبان 1334،
اعضای فدائیان، دستگیر و پس
از محاکمه در دادگاه نظامی و
احضار آیت الله کاشانی در
بیست وهفتم بهمن 1334 به
دادگاه نظامی، در بیست وهفتم
دیماه 1334، اعضای فدائیان
اسلام، در تهران به شهادت
رسیدند.
منبع:
کتاب
آیتالله سید محمود طالقانی به روایت اسناد ساواک - جلد سوم صفحه 530