تاریخ سند: 16 اردیبهشت 1344
موضوع:سرلشگر خسروانی
متن سند:
شماره:299 /322
مستوفی زاده عضو بانک اعتبارات توزیع (بانک مزبور توسط برادران
رشیدیان1 تأسیس گردیده است) و عضو حزب ایران نوین2 (در حال حاضر
نامبرده فعالیت محسوسی در حزب ندارد) ضمن صحبت خصوصی میگفت.
برابر اطلاعی که از داخل حزب ایران نوین بدست آمده سرلشگر خسروانی
فرمانده ژاندارمری ناحیه مرکز مشغول تهیه مدارک و پرونده سازی علیه تیمسار
سپهبد نصیری ریاست ساواک می باشد و موضوع پرونده سازی مربوط به 250
هزار متر زمینی است که صاحب تهران پارس در اختیار تیمسار نصیری قرار داده
است.
عینا باستحضار یاست بخش 304 برسد
بعرض تیمسار ریاست رسید
322 مذاکره شود
آقای شفیعی
بهره برداری شود و سپس ضمیمه پرونده سرلشگر خسروانی گردد
توضیحات سند:
1ـ اسداللّه رشیدیان فرزند
حبیب اللّه در سال 1301 در تهران
متولد شد و مدیر عامل بانک
اعتبارات تعاونی توزیع بود.
وی
سابقه خدمت دولتی ندارد و تا
سال 1332 به امور بازرگانی و
داد و ستد و وارد کردن پارچه و
قماش از خارج و هم چنین به
اتفاق برادرانش سیف اللّه و
قدرت اللّه که هر دو فوت شده اند
به احداث و اداره سینما رکس و
وارد کردن فیلم اشتغال داشته
است و در سال 1343 بانک
اعتبارات تعاونی توزیع را در
تهران تأسیس نمود و از 1355
شروع به احداث شهرک سازی در
رشت و اصفهان کرده است.
پدر
وی جزء خدمه سفارت انگلیس
(به روایتی درشکه چی سفارت)
بوده و اسداللّه و برادرش سیف اللّه
نیز بعد از وقایع شهریور 1320 با
مقامات سفارت انگلیس در تهران
تماس و ارتباط داشته و در زمان
حکومت مصدق پس از قطع
رابطه دولت ایران با انگلستان،
نامبردگان از جمله عوامل دولت
انگلیس و مجری مقاصد سیاسی
انگلیسی ها در ایران بودند...
اسداللّه رشیدیان از سال 1332
علنا در امور سیاسی با تظاهر به
طرفداری از سیاست انگلستان در
ایران فعالیت داشته و منزل او
مرکز زد و بند و حل و فصل مسائل
و امور سیاسی و هم چنین
انتصابات مهم بوده و حتی بعضی
از وزراء کابینه های وقت نیز
رسما و علنا به منزل او رفت و آمد
و تردد داشته اند و وی با تظاهر به
نزدیکی با اعضاء خاندان
(پهلوی) بخصوص اشرف پهلوی
و عنوان اینکه هفته ای یک بار
نهار را در حضور شاه در دربار
صرف می نماید.
برای خود کسب
قدرت و نفوذ نموده و اغلب
از سران و سردمداران دستگاههای
دولتی و کارگری و بازرگانان و
اصناف و سایر طبقات باتوجه به
موارد فوق روزهای جمعه در
جلسات هفتگی منزل او شرکت
می نمودند.
و از سال 1345 که
تشکیل جلسات هفتگی در منزل
رجال و شخصیت ها موقوف شد،
جلسات منزل رشیدیان نیز تعطیل
گردید...
نظریه ساواک : «فردی شارلاتان
و متظاهر، پشت هم انداز و زد و
بندچی، به سیگار و مشروب
معتاد و به زن، قمار، مقام و دسته
بندی و تحت نفوذ قرار دادن
رجال علاقمند است...
»
نقش برادران رشیدیان در
کودتای 28 مرداد 1332 مسئله
ناشناخته و سر به مُهری نبوده و
در همان زمان نیز شهرت کافی
داشت، بویژه اینکه خود آنان در
سالهای پس از کودتا نه تنها از
طرح مسئله ابائی نداشتند.
بلکه
حتی با داستان سرائی های گزاف
می کوشیدند تا از آن در جهت
سوداهای مالی بی حد و حصر
بهره جویند.
طبق اسناد موجود،
(گازیوروسکی ص 33) برادران
رشیدیان در نوامبر 1951 / آبان
1330 توسط MI-6در
اختیار «سیا» قرار گرفتند تا نقش
مهمی را در عملیات انگلیسی ـ
آمریکائی کودتا ایفا کنند.
اسناد موجود نشان می دهد که
دکتر مصدق از فعالیت های
پسران حبیب اللّه رشیدیان آگاهی
کامل داشته و مدارک کافی دال بر
روابط آنها با سفارت انگلیس و
همدستی با اشرف پهلوی در
توطئه علیه دولت وی در اختیار
داشت.
مصدق به جای برخورد
قاطع، در مهر 1331 دستور
بازداشت حبیب اله رشیدیان و
پسرانش را به اداره آگاهی داد.
و وزیر دادگستری وی در
گزارش آنان را به «داشتن روابط
با سفارت انگلیس و دادن
اطلاعات به مأمورین انگلیسی»
متهم کرد.
پرونده امر مانند یک دعوی
ساده به دادسرای استان تهران
ارجاع شد.
معهذا، در اسفند
1331 دستور آزادی رشیدیان
صادر شد.
بدین ترتیب، برادران
رشیدیان با آزادی به توطئه های
خود ادامه دادند.
و علاوه بر آن
خانه اسداللّه رشیدیان (همسر
اسداله رشیدیان دختر دریادار
مرتضی دفتری، برادر زاده دکتر
مصدق بود).
چنان «امن»
تشخیص داده شد که فضل اللّه
زاهدی مدتی در آن پنهان بود.
رشیدیانها بعدها بازرگانان
ثروتمند و سرمایه دارانی در
سطح بین المللی شدند ویلای آنها
در منطقه کامرانیه در شمال
تهران و بانک آنها نزدیک میدان
فردوسی کانونی برای
همکاریهای روزولت رشیدیان
بود گفته میشود اینان در فروش
هواپیماهای F-6ساخت
گرومن نقش داشته اند حتی
برادران لاوی که نمایندگی
گرومن را به عهده داشتند معترف
شدند که 1 /3 میلیون دلار حق
کمیسیون این شرکت بود که
48 /2 میلیون دلار از آنان به
حساب خدمات بین المللی
تشکیلاتی که رشیدیها سهام
شرکت آن را داشته اند ریخته شده
است.
اسناد ساواک، پرونده های
انفرادی.
2ـ حزب ایران نوین
در اواخر آذر ماه سال 1342،
حسنعلی منصور تشکیل حزب
جدیدی را به نام ایران نوین
اعلام کرد و عده ای از مقامات
دولتی و نمایندگان مجلس را به
عنوان اعضای حزب معرفی
نمود.
قائم مقام حزب، امیرعباس
هویدا عضو هیئت مدیره شرکت
ملی نفت بود که بعدا جای خود را
به عطاءاله خسروانی وزیرکار
کابینه علم داد.
اکثریت نمایندگان
مجلس نیز با اشاره شاه به حزب
جدیدالتأسیس پیوستند و منصور
در مصاحبه ای (با محمود
طلوعی) اواخر بهمن ماه 1342
رسما آمادگی خود را برای احراز
نخست وزیری اعلام داشت بعد
از منصور نوبت هویدا رسید.
در
اوایل حکومت هویدا، خسروانی
از هویدا تمکین نمی کرد و هویدا
نه تنها بر هیئت دولت بلکه بر
حزب اکثریت هم تسلط نداشت
هویدا سرانجام با تمهید مقدماتی
توانست موقعیت خسروانی را
متزلزل کند و کاندیدای مورد نظر
خود، دکتر منوچهر کلالی را به
مقام دبیر کلی حزب تعیین نماید.
کلالی حزب ایران نوین را به
صورت احزاب چپ به تشکیلات
منظمی تبدیل کرد و شعباتی در
سراسر کشور ایجاد کرد.
گسترش
تشکیلات حزب ایران نوین به
کانون قدرت مستقلی تبدیل شده،
کم کم خود شاه را به وحشت
انداخت و تشکیل یک کنفرانس
بزرگ حزبی در آذربایجان که
ضمن استقبالی شاهانه از کلالی
به عمل آمد به برکناری وی از
دبیرکلی حزب انجامید.
خود
هویدا بعد از برکناری کلالی،
دبیرکلی حزب ایران نوین را به
عهده گرفت تا، با تشکیل یک
کنگره بزرگ حزبی در دیماه سال
1353 و دعوت از نمایندگان
احزاب بزرگ جهان به این کنگره
به اجرای نقشه ای که علم برای
نابود ساختن حزب ایران نوین
کشیده بود کمک کند.
در این
کنگره هویدا که دهمین سال
نخست وزیری خود را به پایان
رسانده بود و تصور می کرد جای
پایش محکم شده است،
مغرورانه گفت که در انتخابات
آینده حتی یکی از کاندیداهای
حزب رقیب (حزب مردم) را هم به
مجلس راه نخواهیم داد.
نمایندگان حزب مردم در مجلس
که همه از عوامل علم بودند
شکایت نزد او بردند و علم
سرانجام زهر خود را ریخت و
فکر تشکیل حزب واحد رستاخیز
را نخستین بار او به شاه تلقین
نمود.
شاه کمتر از دو ماه پس از
تشکیل کنگره بزرگ حزب ایران
نوین در استادیوم سرپوشیده
آریامهر (آزادی فعلی) تصمیم
خود را درباره انحلال احزاب
ایران نوین، مردم و پان ایرانیست
و تشکیل حزب واحد رستاخیز
اعلام داشت.
بازیگران عصر
پهلوی، محمود طلوعی، ج 1، ص
20 ـ 519.
منبع:
کتاب
پرویز خسروانی به روایت اسناد ساواک صفحه 47