سخنرانی حضرت آیتاله قمی
متن سند:
سخنرانی حضرت آیتاله قمی
دومین سخنرانی زعیم بزرگ و مرجع عالیقدر عالم تشیع حضرت آیتاللهالعظمی آقای حاج آقاحسن طباطبائی قمی متّعاللهالمسلمین بطول بقائه
شب شنبه پنجم ذیحجه الحرام 1383
اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین. وصلیالله علی سیدنا محمد و اله الطیبین الطاهرین المعصومین. و الّلعن علی اعدائهم اجمعین. من الان الی قیام یوم الدین.
چند جمله میخواستم به آقایان عرض کنم. در گذشته مشاهده گردید وقایع بسیار اسفناک و تلخ و ناگواری در این مملکت بهوجود آمد هیئت حاکمه و زمامداران تعدی کردند و جنایتها و خیانتهای پی در پی از آنها بروز کرد و تجاوز به حریم قرآن و اسلام نمودند. قانونشکنیهائی از آنها سر زد و مصالح مملکت را به کلی درهم و برهم نمودند.
از سوءتدبیر زمامداران تمام جهات فرهنگی، اخلاقی، دینی، اجتماعی کشور را مشاهده کردید که به چه روزگاری درآمد. مملکت را در پرتگاه سقوط و نیستی قرار دادند به اسم انقلاب سفید و اصلاحات تیرهترین و سیاهترین روزگاری را در این مملکت به وجود آوردند به حدی که نه رعایت دین و قرآن شد و نه قانون اساسی مملکت که باید برطبق دین اسلام و مذهب جعفری باشد رعایت شد.
هرکس اعتراض کرد بهوسیله ضرب و زندان و زجر و شکنجه و گلوله جوابگوئی کردند اوضاع به قدری خراب شد فساد به قدری مملکت را گرفت که از هیهات مملکت در پرتگاه نیستی و نابودی قرارگرفت. روحانیت که همیشه حافظ استقلال و حافظ دین و مصالح دین مملکت هست تا آنجائی که ممکن بود در مقام نصح و خیراندیشی و خیرخواهی برآمد به وسیله پیغام بهوسیله نامه بهوسیله تلگراف اعلامیه بیانیه و مذاکرات شفاهی انواع و اقسام نصایح لازمه را نمودند. ابداً سودی نبخشید. کم کم پرده بالا رفت و به جائی رسید که مأمور رسمی به خودش اجازه داد که در مقابل طلاب علوم دینی که آنها را به جرم پخش اعلامیه به زندان بردهبودند در مقابل آنان اظهار بیدینی و نادانی خود را کرد و صدا زد:
(شما خیال میکنید این همه جمعیت مسیحیها در اشتباهاند و شما مسلمین به راه حق میروید؟)
اظهار بیعلاقگی خودش را به دین و دیانت نموده و درعین حال بیخردی خودش را ظاهر کرد که:
(در این مرکز جای اینجور گفتار نیست بر فرض که انسان دیانت ندارد باید عقل و دانش داشته باشد)
کار به جائی رسید که وزیری به خود اجازه داد که به شما پیشنهاد کند قضات لازم نیست مسلمان باشند، در مملکت شیعه در مملکت اسلام یک وزیری به خود اجازه دهد که شرط اسلامیت از قضات ملغی است بعد از این یهود و نصاری بیایند قضاوت برای مسلمین بکنند. هرچند این گفتار مواجه شد با مخالفت دستهجمعی قضات و رد کردند این پیشنهاد را ولیکن لازم بود بر دهان این وزیر گرفته شود و او را فراتر از [ناخوانا] وزارت پرسش کنند و نکردند و او را در مقام خود باقی گذاردند.
لذا من در اعلامیه خودم بعد از تشکر از قضات نوشتم که:
جمیع مأمورین دولتی چه کشوری و چه لشگری همه باید متوجه باشند که اگر پیشنهادی برخلاف مصالح مملکت و دین با آنها بشود. تسلیم نشوند و اعتراض کنند.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان گلستان- کتاب2 صفحه 22