تاریخ سند: 8 دی 1348
وزارت محترم امورخارجه
متن سند:
شماره: ۶۲۴۱ وزارت محترم امورخارجه تاریخ: 8 /10 /1348
به استحضار میرساند به قرار اطلاع واصله رادیو مسکو در بخش فارسی برنامه خود (ساعت ۲۰ روز 1 /10 /48) مطالبی به شرح زیر:
" امروز در موزه دولتی هنرهای ملل شرق در مسکو کنفرانس کل اتحاد شوروی مخصوص بررسی مسائل مربوط به هنر و باستانشناسی ایران گشایش یافت. تشکیل این کنفرانس جزو اقداماتی است که محافل اجتماعی شوروی به مناسبت دو هزار و پانصدمین سال دولت ایران همسایه جنوبی ما به عمل میآورد.
دانشمندان ایرانشناس مسکو، لنینگراد، باکو، ایروان، سمرقند و سایر مراکز ایرانشناسی شوروی در این کنفرانس شرکت دارند. در اتحاد شوروی نسبت به تاریخ قدیم و تاریخ جدید ایران توجه زیادی مبذول میشود در موزه آرمیتاژ لنینگراد و در موزههای آسیای میانه و قفقاز آثار پرارج فرهنگ و هنر ایران جمع شده است - این کنفرانس چند روز طول خواهد کشید. از رادیو پخش نموده، چون موضوع مربوط به جشن شاهنشاهی ایران میباشد. خواهشمند است به جناب آقای میرفندرسکی* سفیر شاهنشاه آریامهر در مسکو اطلاع فرمائید موضوع را مورد بررسی و تحقیق قرار دهند چگونگی و اطلاعات گردآوری شده در کنفرانس مذکوره فوق را به دفتر مرکزی این شورا ارسال دارند.
موجب مزید تشکر خواهد شد.
رئیس شورای مرکزی جشن شاهنشاهی ایران - سناتور جواد بوشهری
توضیحات سند:
* احمد میرفندرسکی فرزند عبدالرحیم در سال ۱۲۹۷ در تهران متولد شد. تحصیلات خود را تا لیسانس حقوق ادامه داد. سمتهایی منجمله: دبیر سوم سفارت در مسکو، معاون اداره گذرنامه در لاهه، کفیل اداره امور حقوقی، سرکنسول در استانبول، رئیس اداره دوم سیاسی، قائممقام وزارت امورخارجه و ... را عهدهدار بود. در سند بیوگرافی ساواک آمده است: «نامبرده از کارمندان با سابقه و با تجربه وزارت امورخارجه بوده و در زمان حضورش در مسکو با عوامل K.G.B در ارتباط بوده و ملاقاتهایی با سفارت شوروی داشته که پس از تحقیق و بررسی سفارت شوروی این امر مشخص شده است. مشارالیه از اعضای جمعیت فراماسونری و لژ تهران نیز بوده است.»
طی گزارش سند 13 /11 /1362 از وضعیت عناصر انقلاب در خارج از کشور در مورد میرفندرسکی آمده است: «میرفندرسکی وزیر سابق خارجه در سفر بختیار به امریکا با وی بوده و مورد احترام شخص بختیار میباشد.»
- اسناد ساواک - پروندههای انفرادی
منبع:
کتاب
بزم اهریمن / جشنهای دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی - جلد 3 صفحه 127