شیخ بهاءالدین محلاتی
تاریخ سند: 25 تیر 1357
شیخ بهاءالدین محلاتی
متن سند:
[شماره :] 1006 ساعت 1000 روز 25 /4 /2537 حدود 150 نفر از طلاب و متعصبین مذهبی شیراز از جمله شیخ یحیی فلسفی فرزند درویش، سیدحسین صادقی فرزند سیدعبداله زبرجد فرزند عبدالرحیم، سیدمحمدتقی طاهری فرزند عبداله کریم اخلاقیان فرزند محمود، شیخ علی موحد فرزند محمدعلی و منوچهر مدرس فرزند محمدعلی، به منزل شیخ بهاءالدین محلاتی مراجعه و خواستار ملاقات با سید عبدالحسین دستغیب می گردند که شیخ بهاءالدین محلاتی ضمن سخنرانی برای آنان اظهار می دارد آقا حالش خوب و سالم است، نه تبعید شده و نه زندان شما هیچ اقدامی نکنید، شما که یک چاقو در دست ندارید چگونه می توانم امر به دفاع و جهاد بدهم از شما کمال تشکر را دارم که برای دستغیب ابراز احساسات کرده اید چون استاندار در شیراز نیست و فردا می آید انشاءاله فردا محاصره برداشته می شود اگر بخواهید نزد آقای دستغیب بروید و دستش را ببوسید باید رعایت نظم را کنید و با مأموران درگیر نشوید چون شما سلاح ندارید، شما خیال نکنید من با دولت رابطه ای دارم خیر چنین نیست، من هم بسیار متنفر هستم چون هر چه شما می دانید من هم می دانم خیال نکنید من از مرگ ترس دارم چون من عمر خود را کرده ام اگر کشته شوم اشکالی ندارد اما اگر شما به دست مأموران کشته شوید و خونتان ریخته شود جایز نیست.حضرت محمد (ص) 13 سال حکم جهاد نداد چون اسلحه کافی در دست نداشت ما باید 50 سال قبل فکر اسلحه می کردیم و تازه اگر همین اسلحه هم در دست مردم بود کاری از پیش نمی بردند زیرا با هواپیما کاری نمی توان کرد در بویراحمد اگر یادتان باشد چقدر مأمورین و نظامیان را کشتند و آقای دستغیب و چند نفر دیگر را زندان کردند آیا کاری از پیش بردیم؟ آیا نتیجه ای گرفتیم؟ چون اسلحه کافی نداشتیم و مردم هم آن طور استقامتی نداشتند و حال از شما می خواهم که الان از اینجا بدون سر و صدا و درگیری با مأموران خارج شوید، هرکس کشته شد و حتی دماغش خون آمد به عهده خودش است زیرا من حکم جهاد نداده ام و کاری نباید انجام دهید.
پس از سخنان نامبرده جمعیت به آرامی متفرق گردیده اند.
ارزیابی: اظهار مطالب صحت دارد.
گیرندگان: دفتر ویژه اطلاعات 58472 بایگانی شود.