تاریخ سند: 2 آبان 1340
موضوع : پلنوم نهم کمیته مرکزی حزب منحله توده
متن سند:
شماره : 968/ ک /17 /7 /40 ـ 328 /315
در پلنوم نهم1 حزب منحله توده اعضاء کمیته مرکزی تصمیم داشته اند که
دکتر رادمنش از دبیرکلی حزب برکنار و به جای او ایرج اسکندری2 را انتخاب
نمایند.
زیرا رادمنش از دوستان خیلی صمیمی غلام یحیی3 است و عقیده دارد
وی شخص وطن پرستی است.
نظر غلام یحیی این است که آذربایجان ایران جزء
آذربایجان شوروی گردد لیکن ایرج اسکندری با این نظریه مخالف بوده و
می گوید که آذربایجان باید جزء ایران بماند منتها استقلال داخلی داشته باشد.
روی همین اصل می خواستند که رادمنش را از دبیرکلی حزب برکنار کنند ولی
نتوانستند زیرا روسها به غلام یحیی خیلی اطمینان دارند.
بعد از ائتلاف حزب
دمکرات4 با حزب توده نفوذ غلام یحیی در هیئت اجرائیه خیلی زیاد است و
بخصوص که روسها هم معتقدند که باید حزب دمکرات آذربایجان تجدید حیات
کرده و مثل دفعه قبل اقداماتی بکنند که آذربایجان ایران جزء آذربایجان شوروی
بشود.
بالاخره در پلنوم مذکور پس از مذاکرات زیاد دکتر رادمنش به دبیرکلی حزب
توده ایران انتخابند.
در این پلنوم مجموعا سی نفر شرکت داشته که نامبردگان ذیل جزء آنان بوده اند.
1ـ رادمنش 2ـ اسکندری کیانوری5 4ـ طبری6 5ـ فروتن7
6ـ جودت8 7ـ نوشین9 8ـ بقراطی10 9ـ امیرخیزی11 10ـ روستا12
11ـ بابازاده1 12ـ غلام یحیی 13ـ آذرنور 14ـ آقائی2
15ـ میزانی3 16ـ آذری4 (پدر زن داریوش پیشه وری)
کامبخش در جلسه مزبور حاضر نبوده است.
در پرونده دکتر رضا رادمنش بایگانی شود.
* منظور فرقه دمکرات است نه (حزب دمکرات)
توضیحات سند:
1ـ پلنوم نهم حزب توده در
تاریخ 19 الی 25 شهریور
1340 با شرکت 32 عضو اصلی
و مشاور کمیته مرکزی (منتخب
کنفرانس وحدت) تشکیل شد.
2ـ دکتر غلامحسین فروتن در
اسفند 1290 شمسی بدنیا آمد.
تحصیلات مقدماتی را در تهران
ـ دارالفنون گذراند و در 1306
برای ادامه تحصیل با بورس
دولتی عازم فرانسه شد و در
رشته زیست شناسی موفق به
اخذ دکترا گردید.
سال 1316 به
ایران بازگشت و پس از خدمت
سربازی به تدریس در دانشگاه
تهران پرداخت.
او در سال
1322 به عضویت حزب توده
در آمد و به موازات آن تدریس
در دانشگاه تهران و مدارس
رازی و مدرسه فرانسوی در
ایران را به عهده گرفت.
مسئوولیت تشکیلات فروتن در
این ایام عضویت در کمیسیون
تفتیش و تبلیغات ایالت تهران
بود.
در جریان حادثه تیراندازی
به شاه در دانشگاه تهران از
طرف شورای دانشگاه از این
محیط علمی اخراج گردید و در
سال 1325 پس از شکست
غائله آذربایجان وی به عضویت
هیأت اجرائیه موقت حزب توده
انتخاب شد.
مسوولیت برگزاری کنگره دوم
حزب که در سال 1327 در
شرایط نیمه مخفی برگزار شد با
فروتن بود.
در این کنگره وی به
عضویت کمیته مرکزی در آمد.
در این ایام به دلیل اعلام انحلال
حزب از سوی دولت، به زندگی
مخفی روی آورد و به همراه چند
تن دیگر از سران حزب، کمیته
رهبری حزب توده در ایران را
تشکیل داده و طرح فرار سران و
رهبران حزب را طراحی نمود
و به دنبال این مسأله از سوی
دادگاه نظامی غیابا به ده سال
زندان محکوم گردید.
وی مدتی مسوولیت سازمان
افسران را عهده دار بود تا اینکه
در سال 1332 به همراه دو تن
دیگر از سران حزب به مسکو فرا
خوانده می شود و برای همیشه به
خارج از کشور می رود.
در
مسکو دوره اصول فلسفه و
اقتصاد مارکسیستی را تحصیل
نمود.
و پس از یک سال در یکی
از انستیتوهای مسکو به کار
تحقیق در بیولوژی مشغول
می گردد.
در سال 1337 به شهر
لاپیزیک آلمان شرقی رفته و در
آنجا به فعالیت حزبی خود ادامه
می دهد.
در این دوران اختلافات
عمیقی بین او و سران حزب به
وجود می آید که ظاهرا بر سر
مسائل اصولی و نگرش او به
مسائلی چون همزیستی
مسالمت آمیز، جنگ و صلح،
شخصیت استالین و بحران کوبا
بود.
او به همراه قاسمی و سغائی
بر روی مواقع و نظریات خود که
مخالف دیدگاه حاکم بر حزب توده
در این سالها بود ایستادگی کردند
که همین ایستادگی منجر به اخراج
هر 3 نفر از حزب توده شد.
فروتن
پس از اخراج از حزب به سازمان
انقلابی روی آورد، اما به دلیل
مشی کاستروئیستی آن و نیز
تحت نفوذ حزب توده بودن این
سازمان از آن جدا شد.
در 1968
فروتن به همراه قاسمی و چند تن
دیگر سازمان مارکسیستی ـ
لنینیستی توفان را بنا نهادند.
از
زمان تشکیل تا انشعاب در این
سازمان یعنی سال 1356 فروتن
مسئوول انتشار «توفان» ارگان
این سازمان بود.
او در عین حال
پاره ای وظایف آموزشی اعضاء
و کادرها را برعهده داشت فروتن
در سال 1377 به دلیل ابتلا به
سرطان درگذشت.
3ـ محمد بقراطی یکی از اعضای
گروه پنجاه و سه نفر از ئوسیستم
حزب توده وی فرزند یک
پزشک گیلانی بود.
وی در
دارالفنون به تحصیل پرداخت.
پس از آن به شاخه جوانان حزب
کمونیست پیوست و برای تشکیل
نخستین اتحادیه آموزگاران
تهران تلاش کرد در سال 1316
همراه گروه دکتر ارانی دستگیر
شد و پس از شهریور 1320 و
تشکیل حزب توده از مؤسسان
حزب بود و در کنگره دوم
(1327) به عضویت کمیته
مرکزی انتخاب شد وی به
نمایندگی از کمیته مرکزی حزب
توده در مهر ماه 1324 اتحاد
حزب و فرقه دمکرات آذربایجان
را اعلام کرد در سال 1331 به
روسیه رفت و همواره به عنوان
یکی از اعضای کمیته مرکزی و
هیئت اجرائیه حزب توده بود.
4ـ امیرخیزی، علی 1358 وی از
کمونیستهای قدیمی و رهبران
حزب توده بود که در تبریز بدنیا
آمد و فعالیت سیاسی خود را با
عضویت در حزب مساوات آغاز
کرد.
مدتی نیز در مدارس تبریز
به تدریس پرداخت.
در
دستگیری اول فعالین جنبش
کمونیستی (12 ـ 1310)
بازداشت و سپس به کرج تبعید
شد.
پس از شهریور 1320 در
نشست موسسان حزب توده
حضور یافت و به عضویت کمیته
مرکزی موقت حزب درآمد و در
کنگره های اول و دوم حزب توده
(1323 و 1327) عضو کمیته
مرکزی و هیئت سیاسی حزب شد.
او از نویسندگان پرکار روزنامه
مردم بود و مدتی هم مسئولیت
کمیته های ایالتی مازندران و
آذربایجان را برعهده داشت که به
علت مخالفت با تشکیل فرقه
دمکرات و فرمانبری مطلق حزب
توده از شوروی، به تهران
فراخوانده شد تا زمینه های
تشکیل فرقه فراهم آید پس از 15
بهمن 1327 و غیرقانونی شدن
فعالیت حزب در مدرسه خلفهای
آسیا به تدریس پرداخت و در
سال 1346 بازنشسته شد و در
دوران بازنشستگی به عنوان
سکه شناس در موزه آثار
باستانی مسکو به کار پرداخت.
وی در پلنومهای چهارم تا
پانزدهم حزب توده عضو کمیته
مرکزی بود.
پس از انقلاب
اسلامی و بازگشت اعضا و
کادرهای حزب توده به ایران وی
از جمله کسانی بود که علیرغم
میل به بازگشت به بهانه بیماری و
کهولت سن با دستور مرکزیت
حزب در شوروی ماندگار شدند.
وی در یک سانحه رانندگی در
مسکو به سن هشتاد شش سالگی
درگذشت.
امیرخیزی در زمینه
تحقیقات ادبی و تاریخی از خود
آثاری برجای گذاشته است و
تخلص شعری او «فرزان» بود.
همچنین در مکاتبات حزبی از نام
مستعار «عمرانی» استفاده
می کرد.
خاطرات کیانوری
خاطرات پرویز اکتشافی
کژراهه احسان طبری
خاطرات اردشیر آوانسیان
ایران بین دو انقلاب
اتحادیه های...
و خودکامکی در
ایران
اسناد ساواک
دنیا ـ 2 ـ شهریور و مهر 1358
سال اول دوره چهارم
5ـ غلامعلی بابازاده وی از
فعالین قدیمی جنبش کارگری
بود که در یک خانواده فقیر
آذربایجانی متولد شد و در
تهران و استانهای حاشیه دریای
خزر به کار پرداخت پس از
شهریور 1320 به حزب توده
پیوست و نقش به سزائی در
سازماندهی اتحادیه کارگران
راه آهن داشت و مدتی نیز
مسئول یک حوزه 9 هزار نفری
کارگران راه آهن را برعهده
گرفت در کنگره دوم حزب توده
(1327) به عضویت کمیته
مرکزی انتخاب شد و پس از 15
بهمن 1327 و غیرقانونی شدن
فعالیت حزب توده به شوروی
گریخت و غیابا به ده سال زندان
محکوم شد.
وی اگرچه در پلنوم
چهارم حزب (مسکو 1336) به
جلوگیری از حضور خود و صمد
حکیمی در جلسات کمیته مرکزی
اعتراض کرد و پذیرفتن خود را
در مرکزیت حزب نمایش برای
فریب توده ها خواند اما همچنان
عضو کمیته مرکزی بود بابازاده
پس از فرار از ایران ابتدا مدتی
در شوروی بود و سپس به
مجارستان و رومانی رفت پس
از مدتی به باکو بازگشت و در
همانجا ساکن گردید.
وی در
پلنوم چهاردهم حزب توده
1349 به علت سرماخوردگی و
تورم شقیقه کرد.
وی در پلنوم
خود در کنگره چهارم عنوان
می کند در کمیته مرکزی، عضو
کارگر ما دو نفر هستیم (منظور
نفری است) که ما را جهت
عوامفریبی آورده اند و چرا در
کنگره دوم تعداد 7 نفر را راه
ندادند...
مرا در مسکو اجازه
ندادند بمانم و به بهانه اینکه در
کنگره 20 حزب کمونیست
شوروی تصمیم گرفته اند.
در
حالی که جودت، کیانوری و مریم فیروز را که بعدا آمدند اجازه اقامت میدهند، این است علاقه مند به کارگر دسته بندی و عوام فریبی وجود دارد.
برگرفته از خاطرات اکتشافی.
اتحادیه ها کار...
و خودکامگی در
ایران ترجمه ضیاء صادقی ایران
بین دو انقلاب و اسناد ساواک.
6ـ آقائی : این شخص احتمالاً
علی آقائی بوده است وی در
سازمان جوانان حزب توده
مسئول تشکیلات کل بود و
مسئولیت تدریس کلاس
اجتماعی را نیز برعهده داشت و
از نظر حزب عضو مهمی به شمار
می رفت در سال 1329 با نام
مستعار باقری زندانی شده بود
پس از کودتای 28 مرداد 1332
مجددا دستگیری و سپس آزاد
شد وی در سال 1334 به شوری
گریخت.
برگرفته از اسناد ساواک
7ـ فرج اللّه میزانی با نام مستعار
جوان، جواد جوانشیر.
نام پدر :
اصغر در 1305 در تبریز بدنیا
آمد.
از دوره دبیرستان جذب
فعالیتهای حزب توده شد و در
سال 1324 به عضویت حزب در
آمد در سال 1328 از دانشکده
فنی دانشگاه تهران
فارغ التحصیل شد او در این زمان
جانشین دبیر کمیته حزبی دانشگاه
تهران بود در سال 1329 مسئول
کمیته حزبی شود بابل و در سال
1331 عضو کمیته ایالتی
مازندران گردید در همین سال به
آذربایجان بود در سال 1335
دستگیر و با دادن قول همکاری
رهائی یافت.
او در بهار سال 1336 به مسکو
گریخت.
میزانی در پلنوم چهارم
1336 شرکت داشت و در پلنوم
هفتم 1339 عضو مشاور کمیته
مرکزی شد.
مسئله دستگیری
میزانی بعنوان جاسوس غرب
حساس کرد.
ولی بعدها که به وی
اطمینان کرد و میزانی تعهدات
سنگینی به کا گ ب سپرد و توسط
فردی بنام مستعار یوری وارد
رابط اطلاعاتی با سازمان
جاسوس شد شوروی شد و از آن
پس راه صعود در حزب راه پیمود
او در بدو تأسیس رادیو «صدای
ملی ایران» در مسکو مدتی
گرداننده این رادیو شد در پلنوم
دوازدهم (خرداد 1347)
عضو مشاور هیئت اجرائیه شد و
تا پلنوم شانزدهم 1357 در این
سمت بود وی پس از مجید
صفری مسئول رادیو پیک ایران
گردید با صعود کیانوری به دبیر
اولی میزانی به عنوان یک مهره
مورد اعتماد ک گ ب عضو هیئت
دبیران جدید شد و در اسفند 57
به ایران بازگشت و برای
سازماندهی گروههای داخل
کشور به ایران آمد و پس از رفتن
در این زمان عضو هیئت دبیران
دبیر دوم و مسئول تشکیلات کل
وی دارای تألیفاتی در زمینه
مارکسیم است و پس از کیانوری
مهمترین مهره مورد اعتماد کا گ
ب در ایران به شمار می رفت.
وی در سال 1361 پس از
دستگیری کیانوری مسئولیت
حزب را عهده دار بود و در ضربه
دوم به حزب توده در سال 62
دستگیر شد.
برگرفته از خاطرات کیانوری
سیاست و سازمان حزب توده
خاطرات اسکندری
کژراهه احسان طبری
خاطرات پرویز اکتشافی
اسناد ساواک
نامه مردم ش 238 سال 67
8ـ میرآقا آذری : وی از اعضاء
فرقه دمکرات بود که در 1325 به
شوروی گریخت در 1339 پس
از کنفرانس وحدت در شمار
اعضای پیشنهادی فرقه دمکرات
برای عضویت در کمیته مرکزی
حزب بود و ناپلنوم 12 در کمیته
مرکزی حزب فعالیت داشت.
داریوش پیشه وری نیز که در
شوروی پزشک بود بعدها با
میانجیگری حسین یزدی از آنجا
گریخت و به غرب پناهنده شد.
برگرفته از اسناد ساواک،
خاطرات کیانوری، خاطرات
اسکندری، خاطرات شمیده.
منبع:
کتاب
چپ در ایران - دبیران اول حزب توده به روایت اسناد ساواک صفحه 41
