صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : تشکیل مراسم ختم همسر رمضان سلطانی در مسجد حجت

تاریخ سند: 18 اردیبهشت 1352


موضوع : تشکیل مراسم ختم همسر رمضان سلطانی در مسجد حجت


متن سند:

از : 20 ه 12 به : 312 شماره : 1359 /20 ه 12 بعد از ظهر روز 13 /2 /52 به مناسبت درگذشت همسر رمضان سلطانی مجلس ختمی در مسجد حجت واقع در خیابان سرآسیاب دولاب تشکیل گردید.
در این مراسم محلاتی واعظ به منبر رفت و ضمن سخنرانی آیه ای از قرآن مجید را تحت عنوان اینکه خدا شما را در محیط های خفقان و ترس با گرسنگی و ناتوانی و ناداری آزمایش می کند تفسیر نمود و راجع به وضع موجود و نظام حاکم با دید و نظری انتقادآمیز سخن راند و افزود کسانی که در این شرایط مبارزه می کنند و همه چیز خود را درگرو این کار می گذارند بعنوان صابران محسوب می شوند و خدا در قرآن به آنها مژده اجر و پاداش داده است و اضافه نمود صاحبان عزا و ختم از افراد مبارز و شریف و از مسلمانان واقعی هستند که در گذشته و حال خود را نشان داده اند.
نامبرده در خاتمه از مجاهدین اسلام در گذشته و حال به نیکوئی یاد کرد و برای پیروزی آنها دعا کرد.
این مراسم در ساعت 0900 خاتمه یافت.
افراد شناخته شده در این مراسم عبارت بودند از حسن شریف، حسین سرحدی زاده، شمس حائری1، اکبر رستمی، ابوالحسن فلاحتی، مهدی حاج مهدی (ارسته) احمد شیرینی2، حسن شیرینی، مسعود اصفهانی، محمدمیر محمدصادق3، یوسف رشیدی4، رضا و اکبر قریشی، ابوالقاسم اسلامی (متهم مؤتلفه5) برادر احمد احمد6، صادق عباسی، احسان اللّه محبوب، احمد منصوری7، رضا منصوری، کیوان مهشید، محمدتقی شالچی جمال نیکو قدم، تقی حجتی کرمانی برادر محمدجواد حجتی.
نظریه شنبه : نظری ندارد نظریه سه شنبه : به صحت گزارش شنبه اعتماد حاصل است.
ضمنا افراد فوق اغلب از متهمین حزب ملل اسلامی8 و مؤتلفه و واقعه کاخ مرمر9 می باشد.

توضیحات سند:

1ـ هادی شمس حائری فرزند روحانی معروف همدان شیخ تقی (علی) زنجانی در سال 1322 متولد شد.
او از سنین نوجوانی با مسائل سیاسی آشنا شد.
وی مدت کوتاهی در انجمن حجتیه به فعالیت پرداخت و در سال 1343 جذب حزب ملل اسلامی شد و پس از دستگیری به 4 سال زندان محکوم شد.
او در سال 1346 از زندان آزاد شد و به عضویت حزب الله درآمد و پس از ادغام حزب الله در سازمان مجاهدین، وی نیز در سال 1350 جذب سازمان شد.
به دنبال انحراف سازمان در سال 54 تغییر ایدئولوژی داد و مارکسیست شد.
یک سال بعد در اثر کنترل تلفن توسط ساواک دستگیر و به زندان اوین منتقل شد.
در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی از زندان آزاد شد و به فعالیت خود در سازمان مجاهدین (منافقین) ادامه داد و رویاروی انقلاب اسلامی قرار گرفت و در سال 1360 به دستور سازمان از ایران خارج شد.
او در سالهای بعد به رده های بالای سازمان رسید.
وی در سال 1370 به دنبال بروز اختلاف با سازمان از آن جدا شد.
وی اکنون در کشور هلند زندگی می کند.
ر.ک : خاطرات احمد احمد، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1379 ش، ص 99.
2ـ آقای احمد شیرینی در سال 1321 در همدان در خانواده ای متدین و مذهبی متولد شد.
وی در دبیرستان با هادی شمس حائری همکلاس بود و توسط او به حزب ملل اسلامی دعوت شد.
شیرینی پس از کشف حزب در مهر سال 1344، دستگیر، محاکمه و زندانی شد.
او پس از آزادی از زندان با کمکهای مالی و حمایت و پشتیبانی از مبارزین و زندانیان سیاسی، همچنان در خط مبارزه با رژیم منحوس پهلوی باقی ماند.
از ویژگیهای مختص وی، ارتباطات گسترده و حمایتی او با زندانیان سیاسی در بند و مبارزین بود.
که با کمک همسرش اعلامیه ها، جزوات و اخبار را به آنها می رساند.
او پس از آزادی از زندان به مدت 15 سال به کار در بازار پرداخت و در این مدت خانه اش محل امنی برای مخفی شدن افراد و مبارزین بود.
گفتنی است پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1361 منزل مسکونی وی با نارنجک هدف گروهک منافقین قرار گرفت.
ر.ک : خاطرات احمد احمد، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1379 ش، ص 465.
3ـ سید محمد میرمحمد صادقی، فرزند مجتبی متولد 1325 از اصفهان بود.
وی در خانواده ای متوسط به دنیا آمد و تحصیلات ابتدایی را در اصفهان به پایان رساند.
در سال 1337 با خانواده خود به تهران منتقل گردید و در سالهای 42، 1340 با شروع نهضت امام و با مطالعه کتب سید قطب با مفاهیم سیاسی و اسلامی آشنا شد.
تا قبل از 15 خرداد 42 علاوه بر گذراندن دوره تحصیلی متوسطه، در جلسات انجمن حجتیه شرکت می کرد و با وجود مخالفتهای انجمن با فعالیتهای سیاسی، در جلسات و گفتگوهای سیاسی حضور می یافت.
و به عضویت حزب ملل اسلامی نیز درآمده پس از قیام 15 خرداد کاملاً از انجمن کناره گیری نمود و به جذب جوانان انقلابی و مسلمان به حزب ملل اسلامی همت گماشت.
میرمحمد صادقی پس از کشف حزب همراه رهبر و سایر اعضای آن دستگیر شد.
او در دادگاه بدوی به 15 سال زندان و در دادگاه تجدیدنظر به زندان ابد محکوم شد.
اما در سال 1346 مصادف با تاجگذاری شاه و به دلیل فشاری که آیت الله حکیم برای آزادی زندانیان مسلمان به رژیم وارد کرد.
کلیه افراد محکوم به زندان ابد، زندانشان به 15 سال تقلیل یافت.
او در فروردین سال 47 به زندان شهربانی بیرجند تبعید شد و در خرداد 48 باز به تهران منتقل شد او در سال 52 آزاد و بلافاصله به دانشگاه (مدرسه عالی برنامه ریزی و کاربرد کامپیوتر) راه یافت و در سال 1355 تحصیلات خود را در رشته آنالیز سیستمها به پایان رساند.
در سال 1356 به دوره فوق لیسانس راه یافت.
او پس از پیروزی انقلاب اسلامی مسئولیتهایی مانند وزارت کار، معاونت وزیر کشاورزی، مسئول شیلات، سرپرستی شرکت سرمایه گذاری مساعد (وابسته به بنیاد شهید) را به عهده داشت.
ر.ک : خاطرات احمد احمد، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1379 ش، ص 93.
4ـ حاج یوسف رشیدی، در سال 1315 در شهر اراک متولد شد.
پدر وی در زمان جنگ جهانی دوم توسط آمریکاییها کشته شد.
یوسف که کودکی بیش نبود برای تأمین معاش خانواده راهی تهران شد و در رستوران یکی از اقوام و بعد در یک نانوایی مشغول به کار شد او از 13 سالگی به اجرای احکام اسلام پرداخت.
وی به دلیل روحیه آزادمنشی و سازش ناپذیری و ظلم ستیزی که داشته است، دوران سربازی سخت و مشقت باری را پشت سر گذارد و بارها با درجه داران و افسران ارتش درگیر شد.
وی در مسجد امام زمان (عج)، واقع در چهارراه عباسی پای سخنرانیهای حجت الاسلام والمسلمین صادقی رشاد و نیز در کلاس درس جامع المقدمات حاضر می شد در آنجا با سید اصغر قریشی و سید جمال نیکو قدم و رمضان سلطانی آشنا شد.
او توسط آقای قریشی به حزب ملل اسلامی دعوت شد.
پس از دستگیری در مهر سال 44 به خاطر عضویت در این حزب، در دادگاه بدوی به چهار سال زندان و در دادگاه تجدیدنظر به 6 ماه حبس محکوم گشت...
او پس از آزادی از زندان با تهیه جا و مکان برای افراد مبارز و تحت تعقیب ساواک و نیز کمکهای مالی و پشتیبانی به مبارزین همچنان در خط مبارزه باقی ماند بارها و بارها به ساواک و کمیته مشترک فراخوانده شد او در بحبوبه پیروزی انقلاب اسلامی به کمیته انتظامات مدرسه رفاه پیوست و با پیروزی انقلاب به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد.
در سال 1360 به شغل قبلی خود در هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران بازگشت.
ر.ک : خاطرات احمد احمد، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1379 ش، ص 140.
5ـ هیئت های مؤتلفه اسلامی : مؤتلفه اسلامی از ائتلاف سه جمعیت با یکدیگر در سال 42 پدید آمد.
قبلاً در آغاز انقلاب اسلامی ایران در جریان انجمنهای ایالتی و ولایتی و قضایای رفراندم قلابی شاه در 6 بهمن 41 این افراد به صورت پراکنده و تحت رهبری امام خمینی به فعالیت پرداختند و بالاخره امام امت در اوایل سال 42 آنها را در قم با یکدیگر آشنا و مرتبط ساخت و از این ارتباط جمعیت های مؤتلفه اسلامی به وجود آمد.
مسئولان سازمان مرکزی این جمعیت ها عبارت بودند از : شیهد حاج صادق امانی، شهید محمدصادق اسلامی، شهید حاج مهدی عراقی، حبیب اله عسگراولادی، حاج مهدی شفیق شهید سید اسداللّه لاجوردی و تعدادی دیگر که همگی از کسبه و تجار متدین بازار تهران بودند.
مؤتلفه اسلامی دارای یک شورای روحانیت بود مرکب از استاد شهید مطهری و استاد شهید دکتر بهشتی و حجه الاسلام انواری که با همکاری کامل با شهید دکتر باهنر و حجه الاسلام هاشمی رفسنجانی نظارت بر اعمال و رفتار و خط مشی آن را داشتند این افراد با پیشنهاد مؤتلفه اسلامی و تایید امام امت انتخاب شده بودند.
مؤتلفه ضمن چاپ و پخش اعلامیه های مراجع و علما و ترتیب تظاهرات و راهپیماییها و مجالس سخنرانی به صورت پراکنده، فعالیت مؤثر در 15 خرداد سال 42، برگزاری مراسم هفت و چهلم و بزرگداشتهای 15 خرداد، فعالیت در جهت برگزاری باشکوه استقبال از امام در مراجعت به قم در سال 43 در تشکیل اولین جناح مسلح برای جهاد مسلحانه، اعدام انقلابی حسنعلی منصور و...
فعالیت داشت.
در سال 43 با اعدام انقلابی منصور خائن، رهبران دو جناح سیاسی و نظامی مؤتلفه دستگیر شدند و به اعدام و زندانهای طولانی و کوتاه محکوم گردیدند.
این دستگیری و نیز تبعید امام و مسافرت شهید دکتر بهشتی به اروپا و ضرورت مخفی کاری بیشتر و تبدیل شیوه غالب مبارزه عمومی و همه جانبه به مبارزه مسلحانه، مؤتلفه را دچار رکود کرد و هر چند فعالیت های آن تا سال 49 ادامه یافت اما آن گسترش و عظمت قبلی را نداشت.
از سال 49 عناصر اصلی این جمعیت به همکاری صمیمانه با مجاهدین خلق پرداختند و دیگر به نام مؤتلفه اسلامی فعالیت چندانی انجام ندادند.
در جریان ارتداد مجاهدین خلق دوباره عناصر اصلی مؤتلفه به همراهی عده ای دیگر از مبارزین متدین به فعالیت پرداختند.
بدون اینکه نامی برخود بگذارند و فقط در پایین اکثر اعلامیه هایی که پخش می کردند می نوشتند : «برقرار باد حکومت عدل اسلامی» پس از پیروزی انقلاب، این عناصر در حزب جمهوری اسلامی به فعالیت پرداختند.
(در سالهای اخیر مؤتلفه اسلامی به عنوان یک گروه سیاسی با انتشار نشریه «شما» در صحنه سیاسی کشور به فعالیت های خود ادامه می دهد.) ر.ک : هیئتهای مؤتلفه اسلامی با راهیان، نباتی، چاپ 1362 6ـ احمد احمد فرزند حسین در سال 1318 ش در حومه تهران متولد شد.
تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در مدارس تهران طی نمود، مدتی در انجمن ضد بهائیت فعالیت نمود، با تشکیل حزب ملل اسلامی به عضویت در این حزب در آمد.
پس از دستگیری و انحلال حزب ملل اسلامی به عضویت گروه حزب الله و نهایتا سازمان مجاهدین (منافقین) خلق ایران در آمد.
با تغییر ایدئولوژی سازمان از آن کناره گرفت و فعالیتهای خود را به همراه شهید اندرزگو و اعضای هیئتهای مؤتلفه اسلامی ادامه داد.
وی در طول دوران مبارزه بارها دستگیر زندانی و تحت شکنجه های طاقت فرسا قرار گرفت.
ر.ک : خاطرات احمد احمد، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، تهران 1379.
7ـ احمد منصوری، فرزند ماشاءاله در سال 1326 در شهر کاشان متولد شد.
او پس از مهاجرت خانواده به تهران تحصیلات ابتدایی را در دبستان نوشیروان به پایان رساند و برای طی تحصیلات متوسطه وارد مدرسه علوی شد و از سال 1340 در جلسات انجمن اسلامی دانش آموزان که در منزل لطف الله میثمی تشکیل می شد شرکت کرد.
او مدت کوتاهی نیز به کلاسهای انجمن حجتیه رفت ولی به خاطر حضور در فعالیتهای سیاسی از آنها کناره گیری کرد.
بعد به همراه برادرش جواد به حزب ملل اسلامی دعوت می شود پس از کشف حزب در مهر سال 44 دستگیر و به 4 سال زندان محکوم شد و توانست در زندان دیپلم خود را بگیرد او پس از مدتی، در 29 اسفند سال 1347 از زندان آزاد شد و در سال 48 در رشته علوم اداری در دانشگاه تهران قبول شد و به تحصیلات عالیه پرداخت او در خرداد سال 54 توسط کمیته مشترک ضد خرابکاری مجددا دستگیر و پس از حدود بیست روز آزاد شد.
احمد منصوری در بهمن سال 54 از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد.
وی در تیر ماه سال 54 برای بار سوم دستگیر گشت و چون دعوت ساواک را برای همکاری نپذیرفت، زندانی شد و سرانجام در آبان سال 1357 آزاد شد.
احمد منصوری چون دیگر برادرهایش (جواد و رضا) زحمات و رنجهای بسیاری برای مبارزه با رژیم طاغوت متحمل شد و در این راه ثابت قدم و استوار ماند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز خود را وقف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ساخت.
ر.ک : خاطرات احمد احمد، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1379 ش، ص 153.
8ـ در اسفند 1340 گروهی از جوانان متدین و انقلابی به رهبری سید کاظم بجنوردی گردهم آمدند و هسته حزب کوچکی را به نام «حزب ملل اسلامی» بنیان نهادند.
این حزب به صورت مخفیانه مبادرت به عضوگیری کرد.
هدف حزب سرنگونی رژیم سلطنتی و استقرار حکومت اسلامی و اتحاد مسلمانان از طریق جنبش مسلحانه بود.
بعد از قیام 15 خرداد و تبعید حضرت امام (ره) حزب ملل اسلامی با عزمی راسخ مبادرت به عضوگیری، سازماندهی اعضایش و جمع آوری سلاح و آموزش نظامی کرد و تمامی این اقدامات سری و مخفیانه بود.
در مهر ماه 1344 ش محمدباقر صنوبری عضو ساده حزب ملل اسلامی با کیف حاوی پاره ای از اسناد حزب به طور اتفاقی گرفتار مأموران رژیم می شود.
چند روز بعد رهبر و اعضای کمیته مرکزی و نیز تعدادی از اعضای حزب پس از یک درگیری مسلحانه در کوههای شمیرانات دستگیر می شوند.
محمدکاظم بجنوردی رهبر حزب محکوم به اعدام شد.
55 نفر دیگر از اعضای این حزب محکوم به سه سال زندان تا حبس ابد شدند.
رژیم در اثر اعتراض مراجع دینی و مجامع بین المللی مجبور شد حکم اعدام رهبر حزب ملل اسلامی را به حبس ابد تخفیف دهد.
حسن حامد عزیزی، محمد سید محمود قمی، علی نور صادقی، ابوالقاسم سرحدی زاده، محمد میرمحمدصادقی، عباسعلی مظاهری عمرانی، محمدجواد حجتی کرمانی، جواد منصوری و عباس دوزدوزانی از اعضای کمیته مرکزی یا عضو معروف و سرشناس حزب ملل اسلامی بودند.
(دوانی، نهضت روحانیون ایران، ج 5، ص 174 ـ 167؛ مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج 2، ص 105؛ بجنوردی، محمدکاظم، خاطرات، صفحات مختلف).
9ـ واقعه کاخ مرمر : در 21 فروردین 1344، ساعت 9 صبح، هنگامی که محمد رضا پهلوی به دفتر کارش در کاخ مرمر رهسپار بود، سرباز وظیفه رضا شمس آبادی، او را به مسلسل بست.
ولی متأسفانه گلوله ها به او اصابت نکرد.
دو نفر از محافظین شاه کشته شدند و دو نفر دیگر مجروح گردیدند.
ضارب بلافاصله توسط مأمورین کشته شد.
شاه بعدازظهر همان روز برای از میان بردن شایعات، به همراه سید ضیاءالدین طباطبایی به گردش در شهر پرداخت.
ر.ک : ترور شاه، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، 1378 ش.

منبع:

کتاب شهید حجت‌الاسلام فضل‌الله مهدی‌زاده محلاتی به روایت اسناد ساواک - کتاب دوم صفحه 305

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.