صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

به شرافت و ناموس خود سوگند یاد می‌کنم ؟ حقیقت است

تاریخ سند: 6 مرداد 1345


به شرافت و ناموس خود سوگند یاد می‌کنم ؟ حقیقت است


متن سند:

به شرافت و ناموس خود سوگند یاد می‌کنم ؟ حقیقت است
به عرض جناب سرهنگ مودب ریاست کل استان مرکز می‌رساند

محترماً به استحضار می‌رساند روز سه‌شنبه 4 /5 /45 آقای خسروانی وزیر کار بنده را به دفترشان احضار و دستور دادند کسی وارد اتاقشان نشود. آنچه میان اینجانب و ایشان گذشته بطور خیلی اختصار به عرض می‌رساند:
گفتند منظور تو در زمینه اعلام جرم چیست؟ گفتم همه ما سربازان شاهنشاه هستیم و شاهنشاه مبارزه با فساد را همواره در دستگاه‌های اداری تاکید فرمودند من روی این اصل و به خاطر اعتماد به نیات و افکار شاهنشاه ابتدا به آقای معتمدی معاون پارلمانی مراتب را گزارش کردم نتیجه نبخشید به جنابعالی اعلام کردم گفتند فکر می‌کنی این عمل به ضرر تو تمام شده و در آن سمتی که داری بردارم. گفتم در مقابل دزدی و چپاولی که صورت گرفته و شخصاً اعلام جرم کرده‌ام آماده همه نوع ناراحتی هستم. گفتند تو خیال می‌کنی من دزدم و یا با دزدان زد وبند دارم عرض کردم معاذالله گفتند به نظر تو مدیرعامل یا هیئت مدیره سازمان کدام مقصرند گفتم تعیین میزان جرم با مقامات قضایی است گفتند می‌گویند من مقالاتی علیه اعلی‌حضرت فقید رژیم سلطنت نوشته‌ام آیا تو که رئیس اداره اطلاعات این وزارتخانه هستی تایید می‌کنی گفتم نمی‌دانم (باید به عرض برسانم دو سال قبل به کتابخانه مجلس شورای ملی رفتم و و دوره روزنامه افکار ایران را که در سالهای 22 و 23 به مدیریت دکتر خسروانی و سردبیری عطاءاله خسروانی منتشر می‌شد از آرشیو درآوردم مقالاتی از ایشان علیه شاهنشاه فقید و شاهنشاه آریامهر دیدیم چاپ شده که به شرافتم سوگند اشک از چشمانم جاری شد و حاضرم ماموری را تعیین فرمایید تا به اتفاق ایشان چند دوره‌ای روزنامه را از مجلس موقتاً خارج و در اختیار جنابعالی قرار دهم) به من گفتند تو عضو ساواکی گفتم آرزویم این بود اما متاسفانه سعادت عضویت ساواک را ندارم گفتند مثل اینکه گزارشاتی علیه من به ساواک داده شده تو می‌دانی از چه ناحیه‌ای است عرض کردم خیر؟ (اگر ضبط صوت مخصوص داشتم و اظهارات این آقای وزیر را که از عنایات شاهنشاه این چنین برخوردار است ضبط می‌کردم، به عرض می‌رساندم معلوم می‌شد این شخص احتمالاً چه فرد خطرناکی است) گفتند من از حضور اعلی‌حضرت اجازه فعالیت توده‌ای‌ها را در وزارت کار گرفته‌ام چنانکه مهندس فرزانه و جوانشیر را به حضور اعلی‌حضرت بردم و شاهنشاه فرمودند این عناصر موجب افتخار مملکت هستند و سه ساعت در پیشگاه شاهنشاه شرف‌یاب بودند. گفتند تو اعلام جرم خودت را پس بگیر من تعقیب می‌کنم عرض کردم که قطعه قطعه بشوم محال است این کار را بکنم گفتند نزد من پاداش مناسبی داری تو قدری خسته شده‌ای باید کنار دریا بروی عرض کردم وضع ماهانه اجازه نمی‌دهد کنار دریا بروم.
امیر ولی‌اله شفیعی- 6 /5 /45

منبع:

کتاب عطاءالله خسروانی به روایت اسناد ساواک صفحه 154

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.