تاریخ سند: 4 دی 1347
موضوع : شیخ غلامحسین جعفری
متن سند:
به: 316 شماره: 33889 /20ه 3
از: 20 ﻫ 3
نامبرده بالا در ساعت 1245 روز 27 /9 در مسجد جامع گرمخانه ضمن گفتار خود اظهار داشت ما کاری به کسی نداریم هر کاری که میخواهند بکنند اما باید دین داشته باشند آنها ریاست خودشان را بکنند ما هم مأمور امام زمان هستیم و حقایق دین اسلام را میگوییم به جای این که ما را تشویق کنند کار به ما نداشته باشند ما هم کاری نداریم ما کارمان خدمت کردن است دیگر نگویند ای بابا این دیگر دمده شده و این شیخ چه میگوید دیگر مرا ملالت [ملامت] نکنید.
بعد درباره جنگهای صدر اسلام و حکومت معاویه1 صحبت کرد.
اداره کل سوم 4 /10
از طرف رئیس بخش 3 ـ تابش 3 /10
توضیحات سند:
1.
معاویه: پسر ابوسفیان و هند است.
ابوسفیان در اغلب غزوات پیغبر اکرم (ص) فرمانده لشگر بتپرستان و مشرکین مکه بوده و در واقع جنگهای احد و بدر و احزاب و سایر جنگها را او به وجود آورده بود، ابوسفیان مدت 21 سال با رسول خدا (ص) مخالفت و دشمنی نمود و بالاخره به ظاهر اسلام آورد ولی در باطن به همان کفر و بتپرستی خود باقی ماند.
و اما مادرش هند دختر عتبۀ بن ربیعۀ بن عبد شمس و با رسول اکرم (ص) دشمنی فوقالعاده داشته و در مکه آن حضرت را آزار میرسانید، در جنگ احد به اتفاق چند تن از زنان دیگر پشت سر مردان حرکت کرده و آنان را با دف زدن برای جنگ با مسلمین تشجیع مینمود و در خاتمه جنگ هم که حمزه عموی پیغمبر به درجه شهادت رسیده بود به دستور هند، وحشی قاتل حمزه، جگر او را بیرون کشید و پیش هند برد و آن ملعونه از شدت عداوت تکهای از کبد را در دهان خود گذاشت ولی نتوانست آن را بجود و ناچار از دهان بیرون انداخت و از آن تاریخ به هند جگر خوار معروف گردید.
در زمانجاهلیت به ولگردی و بدکاری شهرت داشت و معاویه هم در چنان موقعی از وی متولد گردیده بود.
معاویه از چنین پدر و مادری به وجود آمده و خبث ذات و رذائل اخلاقی هر دو را دارا بود او نیز مانند پدرش در جنگهایی که علیه مسلمین برپا میشد شرکت میکرد و از ترس شمشیر ظاهراً به اسلام گرویده بود ولی در باطن در محو اسلام کوشش میکرد چنان که حضرت امیر (ع) درباره اسلام آوردن معاویه و پدرش که از ترس شمشیر و از روی اکراه و اجبار بوده ضمن نامهای که به معاویه نوشته چنین فرماید:
منم ابوالحسن کشنده جد تو (عتبه پدر هند) و دائی تو (ولید بن عتبه) و برادر تو (حنظله بن ابیسفیان) که آنها را در جنگ بدر تباه ساختم و اکنون هم آن شمشیر دست من است با همان دل و جرأت دشمنم را ملاقات میکنم و دین دیگری اختیار نکرده و پیغمبر تازهای نگرفتم، و من در راهی هستم (اسلام) که شما به اختیار و رغبت آن را ترک نمودید و از روی اکراه و اجبار هم به آن داخل شده بودید.
محمدبن جریر طبری نقل میکند که پیغمبر (ص) فرمود: اذا رأیتم معاویه علی منبری فاقتلوه.
(هرگاه معاویه را بر منبر من دیدید او را بکشید) و همچنین به نوشته طبری ابوسفیان بر الاغی سوار بود و معاویه افسار مرکب را گرفته و برادرش نیز از عقب مرکب میآمد پیغمبر (ص) فرمود:
لعنالله الراکب و القائد و السائق.
(خداوند سواره و پیشرو و پسرو را لعنت کند)
دانشمند مسیحی جرج جُرداق در جزء چهارم اثر نفیس خود به نام (الامام علی) مینویسد:
«فرد شاخصی از بنیامیه که تمام خصال و اعمال زشت امیه را دارا بود معاویه بن ابیسفیان است و اول چیزی که از صفات معاویه به چشم میخورد این است که او از انسانیت و اسلام خبری نداشت و اعمال او این مطلب را ثابت نمود که او از اسلام دور بود.
» (شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید، جلد اول، صفحه 111 و تاریخ طبری، محمدبن جریر طبری، جلد 11، صفحه 357 ؛ نهجالبلاغه نامه دهم و الغدیر، علامه امینی، جلد دهم، صفحه 170)
منبع:
کتاب
پایگاههای انقلاب اسلامی، مسجد جامع بازار تهران به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 185