تاریخ سند: 21 مرداد 1349
موضوع: انجمن جوانان بهشهر
متن سند:
از: 2/ﻫ تاریخ:21 /5 /1349
به: 316 شماره: 2746/ﻫ
موضوع: انجمن جوانان بهشهر
ساعت 20:30 روز 7 /5 /49 جلسه انجمن جوانان بهشهر در مسجد نصیرخان تشکیل و ابتدا سیدعبدالکریم هاشمینژاد ضمن سخنرانی از نظریه داروین در کتب درسی انتقاد نمود و آنگاه در مورد جنگ اسرائیل با مسلمانان اظهار داشت جنگ منطقهای نیست بلکه یک جنگ اسلامی میباشد سپس به موشهدایان1 لقب قهرمان کاغذی داده و اضافه نموده اربابان دنیای غرب به کشور اسرائیل در جنگ کمک مینمایند در مورد آوارگان فلسطین صحبت نموده و اظهار داشت تمام یهودیان دنیا به اسرائیل کمک مینمایند سپس اظهار داشت در مورد آتشسوزی مسجدالاقصی ماشینهای آتشنشانی به جای آب حامل بنزین بودهاند که مسلمانان متوجه شدند وگرنه تمام مسجدالاقصی میسوخت این جلسه در ساعت 21:30 روز مذکور خاتمه یافت.
نظریه یکشنبه: نظری ندارد. جنت
نظریه چهارشنبه: موضوع حمل بنزین در ماشین آتشنشانی به جای آب بسیار بعد به نظر میرسد.
توضیحات سند:
1. موشه دایان یکى از رهبران افراطى صهیونیسم است که در 20 مه 1915 میلادى در منطقه «دیجانیا»ى فلسطین متولد شد. پدرش «سموئیل» از مهاجرین اولیه یهودى به فلسطین بود. زندگى دایان را مىتوان به سه مقطع تقسیم کرد. اوّل، دوران پیش از تشکیل دولت غاصب صهیونیستى که در این زمان فعّالانه جهت نیل به اهداف صهیونیستى مشغول مبارزه نظامى بود؛ به طورى که حتّى در سال 1939 از سوى حکومت قیمومیت به دلیل حمل سلاح به ده سال زندان محکوم شد که این حکم هرگز اجرا نگردید. در سال 1941 در عملیاتى نظامى علیه نیروهاى «ویشى» فرانسه در لبنان چشم چپ خود را از دست داد. به دنبال اوجگیرى عملیاتهاى کشتار و اشغال اراضى فلسطین در سال 1948 مسئول اشغال مناطقى چون «رمله» شد. جنایات موشهدایان در دوران نظامیگری وی به حدی بود که او را جنایتکار جنگی مینامیدند. مرحله دوم زندگى وى پس از تشکیل حکومت غاصب آغاز مىشود که با داشتن مسئولیتهاى مختلفى در عرصه نظامى همچون ریاست فرماندهى منطقه جنوب و سپس شمال (1951) و ریاست ستاد ارتش (1953 تا 1958) همراه است. او همچنین به عنوان طراح و فرمانده اصلى جنگ 1956 علیه مصر شناخته مىشود که در طى آن نیروهاى استعمارگر فرانسوى و انگلیسى به همراه صهیونیستها به بهانه ملّى شدن کانال سوئز و ایجاد تضییقاتى براى آنان، به مصر حمله کردند. مرحله سوم از زندگى دایان به مانند هر شخصیت برجسته صهیونیستى پس از گذر از دوران نظامى گرى که در منش بسیارى از سیاسیون اسرائیل نهادینه شده است، آغاز فعالیت سیاسى مىباشد که با شرکت در حزب «ماپاى» رخ نمود. مسئولیتها و فعالیتهاى سیاسى وى بدین شرح مىباشد. نماینده کنست چهارم، وزیر کشاورزى (1959 تا 64)، تشکیل حزب «رافى» با رهبرى «بن گورین» و پیوستن به حزب «کار» در سال 1968، وزیر دفاع تا سال 1974 (به دنبال شکست اسرائیل در جنگ رمضان که به سال 1973 اتفاق افتاد، مقصر شناخته شد و استعفا داد.)
فعالیت سیاسى وى در یک مقطع با چنان چرخشى مواجه بود که شخصیتهاى اسرائیلى به ندرت دچار آن مىشوند و آن کنارهگیرى وى از حزب کار و پیوستن به حزب «لیکود» و متعاقبا برگزیده شدن به وزارت خارجه توسط «بگین» است. شاید این چرخش ظاهرى بخشى از جناحبندیهاى صورى حاکم بر سیستم سیاسى این رژیم را نمایان سازد. وى در این زمان در پست وزارت امور خارجه به عنوان یکى از طراحان اصلى کمپ دیوید مطرح است؛ صلحى که به یقین به نفع یهودیان بود و براى مصر منفعتى نداشت، چرا که شخصیتهایى همچون دایان حاضر به تأمین منافع اعراب نبودند، استعفاى وى پس از صلح بخاطر اعطاى بخشى از کرانه باخترى و تشکیل حزب جدید «تلم» در سال 1981 مؤید این ادّعا است. پس از مرگ وى در 16 اکتبر همان سال، دخترش فعالانه به دنبال تحقق آرمانهاى پدر در حزبى متفاوت از حزب او (حزب کار) مشغول فعالیت شده است.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، کتاب 01 صفحه 112