صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: تشکیل جلسات تفسیر قرآن در مسجد میرحسین آقا

تاریخ سند: 26 مهر 1352


موضوع: تشکیل جلسات تفسیر قرآن در مسجد میرحسین آقا


متن سند:

از: 4/ه‍ تاریخ:26 /7 /1352
به: 312 شماره: 40204/ه‍
موضوع: تشکیل جلسات تفسیر قرآن در مسجد میرحسین آقا

هر روز بعد از نماز مغرب و عشا در اکثر مساجد جلسات قرائت و تفسیر قرآن برقرار و در آن تعدادی افراد شرکت می‌نمایند از جمله مسجد میرزا حسین آقا و شرکت عموم افراد در جلسه مزبور بلامانع می‌باشد.
نظریه شنبه: موارد فوق مورد تأیید است.
نظریه یکشنبه: تشکیل جلسه قرائت و تفسیر قرآن در مسجد مزبور مورد تأیید می‌باشد و اعضای شرکت‌کننده در جلسات قرائت مزبور اعضای انجمن ضد بهایی1و افراد غیر عضو می‌باشند که پس از اتمام جلسه قرائت، اعضای انجمن در منزل افراد عضو جلسات خود را در مواقع به خصوصی تشکیل می‌دهند. داهی
نظریه چهارشنبه: نظریه یکشنبه مورد تأیید است.
نظریه جمعه: نظریه چهارشنبه مورد تأیید است.








______________________
1. انجمن حجتیه، نام کامل این انجمن که به انجمن ضدبهائیت نیز مشهور بوده، «انجمن خیریه حجتیه مهدویه» است. این انجمن در سال 1334 تأسیس شد. مؤسس این گروه شیخ‌ محمود ذاکرزادۀ تولایی است که به نام شیخ محمود حلبی شناخته شده بود.
اساس‌نامه انجمن دارای یک فصل، دو ماده، هشت بند و دو تبصره بود؛ تبصره یک عبارت است از اینکه، هدف انجمن تا ظهور قائم موعود غیرقابل تغییر است. در تبصره دو آمده است: «انجمن به هیچ‌وجه در امور سیاسی مداخله نخواهد داشت و نیز مسئولیت هرنوع دخالتی را در زمینه سیاسی که از طرف افراد منتسب به انجمن صورت گیرد بر عهده نخواهد داشت.» انجمن حجتیه به زودی موفق شد در اکثر شهرهای ایران گروه‌هایی را سازمان دهد و از تهران فعالیت آنها را هدایت کند. استاد علی‌اکبر پرورش از فعالان اولیه و سابق انجمن حجتیه می‌گوید: «از برادران و خواهران انجمن نوشته می‌گرفتند که در امور سیاسی دخالت نکنند و انجمن شدیداً از درگیر شدن با مسائل سیاسی اجتناب می‌کرد.» به دلیل گرفتن تعهد کتبی مبنی بر عدم مبارزه و عدم دخالت در امور سیاسی از اعضا بود که انجمن، نه تنها مورد کوچک‌ترین تهدیدی از جانب رژیم منحوس پهلوی قرار نگرفت، بلکه بعضاً مورد حمایت آن رژیم نیز قرار می‌گرفت. از طرف دیگر چون متظاهر به مذهب و مطیع مرجعیت هم بود، نزد روحانیان هم توانست مشروعیت لازم را کسب کند. مهم‌ترین و آشکارترین فعالیت انجمن در قبل از انقلاب، مبارزه با بهائیت بود. مبارزه با بهائیت فلسفه وجودی انجمن را شکل می‌داد. این مبارزه تنها در بعد فکری، انجام می‌گرفت و انجمن وارد فاز سیاسی و اقتصادی نمی‌شد. در حالی که بهائیت یک پدیده کاملاً سیاسی و شبه جاسوسی بود و متقابلاً یکی از راه‌های مبارزه با آن، برخورد سیاسی بود. از آنجا که انجمن سیاست را نفی می‌‌کرد، با این ویژگی بهائیت درگیر نشد و فقط از پایگاه ایدئولوژیک به نقادی آن می‌پرداخت. به همین دلیل انجمن ضدبهایی با هویدا نخست‌وزیر، دکتر ایادی، ثابتی، هژبر یزدانی و غیره که از مسئولان و متنفذان بهایی حکومت استبدادی بودند به دیده بی‌تفاوتی می‌نگریست زیرا درگیری با آنان جنبه سیاسی پیدا می‌کرد نه ایدئولوژیک و چون انجمن باید تنها با مبلغان بهائیت به مبارزه برمی‌خاست دیگر کاری به کار آنها نداشت.
از ابتدای شکل‌گیری انقلاب اسلامی آقای حلبی با ناباوری با آن برخورد می‌کرد و معتقد بود که نمی‌شود با رژیم تا دندان مسلح شاه مبارزه کرد و عقیده داشت کسانی که به این راه کشیده می‌شوند خونشان را هدر می‌دهند و کسانی که افراد را به این راه می‌کشانند مسئول خون‌ این افراد هستند و معتقد بودند که کار صحیح، فعالیت‌های فرهنگی و ایدئولوژیک است نه مبارزه علیه رژیم.
با اوج‌گیری نهضت انقلاب اسلامی، جمعی از اعضای انجمن نیز همچون سایر مردم متدین به انقلاب پیوستند جز معدودی که بر فکر ترک سیاست و ترک امر به معروف و نهی از منکر و سایر تکالیف اجتماعی و سیاسی پای فشردند. با پیروزی انقلاب اسلامی، انجمن حجتیه که در حیرت پیروزی انقلاب اسلامی بود تضعیف شد زیرا آنها اعتقادی به پیروزی انقلاب اسلامی نداشتند، لذا پنج شش ماه در حالت تردید بودند.
یکی دیگر از خط‌مشی‌های انجمن حجتیه بعد از پیروزی انقلاب جایگزینی مبارزه با مارکسیسم به جای بهائیت بود. هر چند سعی می‌کردند تا دو سه سال بعد از انقلاب همچنان خطر بهائیت را زنده نگه دارند ولی اهتمام اصلی خود را معطوف به مارکسیسم کردند و در کلاس‌های آموزشی خود مارکسیسم را نقد می‌کردند. این در حالی بود که حداقل به خطر و خسران فرهنگ غرب که تا مغز استخوان دانشگاه‌‌ها، مراکز تربیتی، ادارات و جامعه رسوخ کرده بود بی‌توجه بودند و مارکسیسم را مسئله اصلی نشان می‌دادند.
به هنگام حمله عراق به ایران (سال 1358)، انجمن مانند کلیه گروهک‌ها و مجامع بین‌المللی هیچ‌گونه عکس‌العملی از خود نشان نداد و پس از مدتی با همان دلایلی که علیه نظام وابسته رژیم شاه مبارزه نکردند و حتی با آن سازش و در مواردی همکاری داشتند، شروع به محکوم کردن جنگ در زمان غیبت امام زمان(عج) کردند.
سرانجام در مرداد سال 1362 پس از اشاره به بیانات امام(ره) درباره عملکرد مغایر با اهداف نظام جمهوری اسلامی انجمن حجتیه، به ظاهر فعالیت‌های خود را با انتشار بیانیه تعطیل اعلام کرد. تعطیلی ظاهری انجمن حجتیه در سال 1362 موجب شد که نام این تشکیلات تا مدت زیادی از ادبیات سیاسی جامعه ما حذف شود اما همان‌طور که پیش‌بینی می‌شد تلاش‌های این گروه در جهت اهداف خود به صورت پنهان ادامه یافت. یکی از تحرکات اخیر انجمن حجتیه علاوه بر گسترش اندیشه جدایی دین از سیاست و طرح مسائل انحرافی، دامن زدن به اختلافات مذهبی بین شیعه و سنی است و این بار انجمن حجتیه به جای بهائیت و مارکسیسم، اهل سنت را هدف قرار داده است. این در حالی است که سرویس‌های اطلاعاتی استکبار جهانی نیز اکنون خط تفرقه بین شیعیان و اهل سنت را دنبال می‌کنند.
(نک: رسول جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی ـ سیاسی ایران، ص 375
روح‌الله حسینیان، چهارده قرن تلاش شیعه برای ماندن و توسعه
جلال‌الدین فارسی، فرهنگ و واژه‌های انقلاب اسلامی، صص 113ـ114)

منبع:

کتاب پایگاه‌های انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، مساجد، مساجد استان آذربایجان غربی- جلد اول صفحه 51

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.