صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: دکتر علی امینی1 نخست وزیر پیشین

تاریخ سند: 23 شهریور 1343


موضوع: دکتر علی امینی1 نخست وزیر پیشین


متن سند:

شماره: 1707 /326 دکتر علی امینی نخست وزیر پیشین ایران روز 21 /6 /43 در دفتر کار خود که دکتر شهاب و مهندس کاظمی و چند نفر دیگر جهت ملاقات با وی حضور داشته¬اند ضمن اشاره به مسافرت اخیر خود اظهار داشته با اینکه من در اروپا حتی روزنامه هم نمی¬خواندم معهذا هر ایرانی را که ملاقات می‌کردم درباره اوضاع ایران سؤال می¬کرد و ناچار مجبور بودم بگویم خبری ندارم اگر از آدم بدون غل و غش سؤالی بکنند و واقعاً نظری غیر از کسب اطلاع نباشد بد نیست ولی متأسفانه اکثریت این عده بدون نظر خاص و سوءنیت سوال می¬کنند و بعد هم هر جوابی که انسان بدهد چند مطلب دیگر هم به آن اضافه می¬کنند و تحویل سازمان¬های مختلف می¬دهند و گزارش¬های ضد و نقیض بر علیه انسان تهیه می¬نمایند.
دکتر امینی سپس درباره اخلاق و سوءنیت مراجعان اشاره کرده و گفت هر روز عده¬ای به من تلفن می‌کنند و می-گویند قربان ما از دوستان هستیم و چون منزل شما تحت نظر است برای اینکه ناراحتی فراهم نکنیم از خدمت رسیدن به حضورتان معذرت می¬خواهیم ولی در هر حال همیشه در اجرای اوامر آماده‌ایم.
دکتر امینی در تأیید سخنان خود افزوده که واقعاً از دست مراجعان به عذاب آمده است ولی با وجود این هم علاقمند به این ملاقات‌ها هستم برای اینکه فعلاً کاری غیر از این ندارم و نمی‌توانم درباره مسایل کلی کشور بی‌نظر و بی‌هدف باشم زیرا هر چه باشد به مملکتم علاقمندم.
دکتر امینی آنگاه اشاره به روزهای اول نخست¬وزیری خود نموده و گفت در همان روزهای اول می‌خواستم اولین کاری که بکنم شورای عالی اقتصاد را که همین آقای منصور2 دبیر کل آن بود منحل نمایم زیرا من معتقد بودم و هستم که تمام گرفتاری¬های اقتصادی زمان دکتر اقبال را همین شورای عالی اقتصاد که ریاست آن با آقای منصور بود به وجود آورد زیرا دکتر اقبال هیچ وقت ادعا نکرد که در امور اقتصادی وارد است و اینها بودند که به نام اعضای شورای عالی اقتصاد وابسته به نخست وزیری به حساب مغز اقتصاد کشور محسوب می¬شدند و تمام تصمیمات اقتصادی را می‌گرفتند و مملکت را هم به آن روز نشاندند و حالا هم هر جا می¬نشینند می¬گویند دکتر امینی بدون هیچ گونه مدرک و دلیلی اعلام ورشکستگی مملکت را کرد و خیلی متأسفم که باز هم دارم[دارند] با تصمیمات خلق¬الساعه خود تیشه به ریشه مملکت می¬زنند و وضع اقتصادی کشور را دچار ورشکستگی می¬نمایند.
دکتر امینی همچنین افزوده مثلاً همین دیروز عباس مسعودی مدیر روزنامه اطلاعات با من صحبت می¬کرد و می¬گفت دستور داده¬اند که مطلبی برعلیه تصمیم دولت در مورد لغو انحصار قند و شکر بنویسم من هم نوشتم ولی چه نوشتنی؟ دکتر امینی علاوه کرده در دنیایی که کلیه شئون و مقامات اداری مملکت تخصصی است ما داریم درست برخلاف آن رفتار می¬کنیم و این دولت که این قدر مدعی مدیریت است من متأسفم بگویم که درس اول مدیریت را که سپردن کار به کاردان و متخصص همان رشته و کار است اجرا نکرده و نمی¬کند.
مثلاً این دکتر نهاوندی در مأموریت بسیار مأمور ورزیده بود و خیلی خوب منافع ایران را در بازار مشترک حفظ می¬کرد به وزارت مسکن منصوب کردند که به هیچ وجه اطلاع ندارد و به محیط کارش آشنا نیست.
همین کارها است که وضع اقتصادی کشور را به این روز انداخته است همان مغزهای شورای عالی اقتصاد زمان دکتر اقبال هستند که امروز به صورت دیگری جلوه¬گری می¬کنند و باز هم ریش و قیچی اقتصاد کشور را به نام دیگری و با مسئولیت تام و تمام بیشتری به دست گرفته¬اند که معلوم نیست به کجا می‌خواهند ببرند.
دکتر امینی در پایان سخنان خود درباره قانون مرحله دوم اصلاحات ارضی گفته است من همیشه معتقدم که باید نصف بودجه عمرانی مملکت خودمان را صرف امور کشاورزی بکنیم.
ما هر چقدر برای کشاورزی مملکت خرج بکنیم و برنامه¬های مختلف اجرا نماییم کم کرده¬ایم و تا زمانی که کشاورزی واقعاً توسعه به معنای حقیقی پیدا نکند ما همیشه گرفتار مسایل اقتصادی هستیم و خیلی متأسفم که می¬بینم آنچه در حال حاضر به آن توجه نمی¬شود مسأله اقتصادی است من از هم اکنون برای زمستان آینده از لحاظ کمبود گوشت مورد نیاز مصرف مردم احساس ناراحتی می‌کنم و مسلماً برای دولت مشکل سختی به وجود خواهد آمد ولی نمی¬دانم چرا به این مسأله حیاتی هیچ گونه توجهی نمی¬کنیم.
اصل اطلاعیه در پرونده دکتر علی امینی بایگانی می¬باشد.
بررسی گردید به بخش¬های 323 و 325 اطلاعیه ارسال گردید اقدام دیگری ندارد در پرونده¬های نامبرده در این اطلاعیه بایگانی گردید.
در پرونده عباس مسعودی بایگانی شود 28 /6 /43 رئیس بخش 323 رشیدی 1 /7

توضیحات سند:

1.
دکتر علی امینی مجدی، فرزند محسن خان امین الملک در سال 1284 شمسی در تهران متولد شد.
وی تحصیلات ابتدایی را در مدرسه‌ی رشدیه و تحصیلات متوسطه را در دارالفنون به پایان رساند.
در سال 1305 برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت و در سال 1310 دکترای اقتصاد را از دانشگاه پاریس دریافت کرد و پس از بازگشت به ایران، در دادگستری مشغول کار شد.
او از سرشناس ترین چهره های تاریخ سلطنت پهلوی است که با سقوط دولت دیکتاتوری رضاخان، در سال 1321 به معاونت احمد قوام، نخست وزیر وقت رسید و از آنجا که مورد توجه خاص دیپلماسی آمریکا قرار داشت، در سال 1325، ریاست بانک صنعتی را عهده دار شد.
امینی در سال 1326 در مجلس پانزدهم، نماینده‌ی تهران و در 1329 در کابینه‌ی حسنعلی منصور وزیر اقتصاد گردید.
در سال 1330 در کابینه‌ی اول مصدق مجددا در رأس وزارتخانه‌ی فوق قرار گرفت و این سمت را پس از کودتای 28 مرداد 1332، در دولت سپهبد فضل اللّه زاهدی نیز حفظ کرد.
در این سمت، وی وظیفه داشت اهداف اقتصادی کودتا را تحقق بخشد و منافع شرکت‌های بزرگ نفتی غرب را تأمین کند.
در 29 شهریور 1333، قرارداد کنسرسیوم را در جو رعب آمیزی که فرماندار نظامی تهران، تیمور بختیار به وجود آورده بود، منعقد ساخت و به رغم مخالفت نیروهای اصیل ضداستعماری به رهبری آیت الله کاشانی، آن را در آبان همان سال، به تصویب مجلس رساند.
امینی، در کابینه‌ی حسین علا نیزـ که پس از برکناری فضل اللّه زاهدی، قدرت را در فروردین 1334 به دست گرفت ـ سمت وزارت دارایی را حفظ کرد.
وی در دی ماه همین سال به دلیل اعتمادی که آمریکا به او داشت، سفیر ایران در واشنگتن شد و تا پایان اسفند 1336، این سمت را عهده دار بود.
در طول این مدت شاه که به او بدبین شده بود و وی را از سوی آمریکایی‌ها جانشین خود می دانست، در سال 1337 به تهران احضار کرد و او در 17 اردیبهشت 1340 تحت فشار آمریکایی‌ها به نخست وزیری رسید و مدت 14 ماه یعنی تا 27 تیر سال بعد در این سمت باقی ماند و سپس جای خود را به اسداللّه علم داد.
حوادث مهم دوران نخست وزیری امینی عبارت بودند از: وارد کردن چند شخصیت چپ و جنجالی در کابینه اش، بازداشت چندین تن از سران رژیم سابق که به قساوت و بیرحمی مشهور بودند نظیر علوی مقدم، کیا و ضرغام، اصلاحات ارضی که به توصیه‌ی جان کندی رئیس جمهوری دموکرات آمریکا انجام گرفت و برکناری تیمور بختیار از ریاست ساواک و فرار او به اروپا.
او از زمان کناره گیری تا پایان حکومت جانسون دموکرات و به قدرت رسیدن نیکسون جمهوریخواه در آمریکا (1350) ـ که موجب بسط اقتدار شاه شد ـ همواره تحت نظر ساواک بود.
اما در 1355 با پیروزی دموکرات‌ها وی مجددا به تهران آمد و به گفته‌ی حسین فردوست در ماه‌های اوج گیری انقلاب اسلامی به مشاور دائمی محمدرضا بدل شد.
امینی در سال 1357 با شکل گیری انقلاب اسلامی، راهی فرانسه شد و بعد از ماجرای گروگانگیری کارکنان سفارت آمریکا، با آمریکایی‌ها تماس برقرار کرد و « جبهه نجات ایران» را با پشتیبانی آمریکا بنیان نهاد، ولی پس از مدتی این جبهه تعطیل شد.
امینی که از اعضای فعال فراماسونری در ایران بود، در 21 آذر 1371، در سن 87 سالگی در پاریس درگذشت.
رجال عصر پهلوی، دکتر علی امینی به روایت اسناد ساواک، 2 جلد، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1379 2.
حسنعلی منصور، فرزند رجبعلی (منصورالملک) در سال 1302 شمسی در تهران متولد شد.
پدرش از اعضای اولیه‌ای لژ بیداری ایرانیان بود که در دوران رضاشاه سالیان مدید مشاغل حساسی را عهده دار بود و در آخرین ماه‌های سلطنت او به صدارت رسید و در دوران محمدرضا شاه پهلوی نیز مجددا در رأس دولت قرار گرفت.
منصور، پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی و متوسطه در مدرسه‌ی فیروز بهرام تهران، تحصیلات خود را در رشته‌ی حقوق و علوم سیاسی و اقتصاد در فرانسه به پایان برد.
او یک بار به جرم قاچاق مواد مخدر تحت تعقیب پلیس فرانسه قرار گرفت و موضوع در مطبوعات ایران منعکس شد.
خدمات دولتی را با اندیکاتورنویسی در وزارت خارجه آغاز کرد و سپس در اکثر ادارات سیاسی وزارتخانه مشغول کار شد.
منصور در سال 1329 به ریاست کل دفتر نخست وزیری و پس از آن در سال 1336 در زمان حکومت اقبال به سمت قائم مقام دبیرکل شورای عالی اقتصاد منصوب شد و در سال 1337 به معاونت نخست وزیر و دبیرکلی شورای عالی اقتصاد رسید.
ساواک در تاریخ 19 /4 /1337 بیوگرافی او را چنین ثبت کرده است: «...
لیاقت و شایستگی ندارد، حتی به علت ترقی بی جهتی که نموده (به علت نفوذ پدرش و اینکه دکتر اقبال به پدر او مدیون بود، او را به این سمت منصوب کرد) مورد تنفر قاطبه جوانان قرار گرفت.
» او در سال 1338 مدتی وزیر کار و سپس وزیر بازرگانی شد و در سال 1337 «کانون مترقی» را تشکیل داد و خود ریاست آن را بر عهده گرفت.
در سال 1341 به سمت مدیرعامل شرکت بیمه منصوب گردید و در سال 1342 در رأس یک گروه 42 نفری از اعضای کانون مترقی به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شد.
وی در همان سال «حزب ایران نوین» را تأسیس کرد و در تاریخ 17 اسفند 1342 به دستور شاه به نخست وزیری ایران منصوب شد.
منصور از مهره هایی بود که توسط انگلیسی ها به آمریکا معرفی شد، بنابراین حمایت هر دو قدرت را پشت سر داشت و در واقع روی کار آمدن او توسط «جانسون» رئیس جمهور وقت آمریکا و سازمان «سیا» صورت گرفت.
او در دوره‌ی نخست وزیری خود اقدام به تصویب لایحه‌ی کاپیتولاسیون در اعطای مصونیت به مستشاران آمریکایی نمود و در پی اعتراض شدید و سخنان کوبنده‌ی حضرت امام خمینی (ره) در تشریح کاپیتولاسیون، در آبان سال 1343 مبادرت به تبعید ایشان به ترکیه کرد.
بر اساس گزارش‌های ساواک، وی از اعضای «لژ پهلوی» و «باشگاه بین المللی لاینز» بود.
سرانجام حسنعلی منصور در اول بهمن ماه 1343 در مقابل مجلس شورای ملی به ضرب گلوله‌ی محمد بخارایی، عضو هیأت مؤتلفه‌ی اسلامی ترور شد و در پنجم بهمن همان سال در بیمارستان درگذشت.
ر.ک: کابینه‌ی منصور به روایت اسناد ساواک، 3 جلد، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی

منبع:

کتاب مسعودی‌ها به روایت اسناد ساواک صفحه 120



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.