صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: فعالیت به نفع خمینی در قزوین

تاریخ سند: 20 شهریور 1349


موضوع: فعالیت به نفع خمینی در قزوین


متن سند:

از: 316 تاریخ: 20 /6 /1349
به: 23/ﻫ شماره: 3013 /316
موضوع: فعالیت به نفع خمینی در قزوین

تعدادی از روحانیون مقیم شهرستان قزوین از جمله سیدجلیل زرآبادی1 و شیخ هادی باریک‌بین به اتفاق چند نفر از کسبه مقیم آن شهرستان از جمله حاج کاظم شغل کفاش(معروف به حاج کاظم لاستیکی که سابقه زندانی شدن دارد) و حاج بمانعلی شغل لبنیات‌فروش پس از فوت آیت‌اله حکیم فعالیت‌هایی را در زمینه تعیین خمینی به جانشینی حکیم شروع و موجبات گمراهی مردم قزوین را فراهم می‌نمایند.2
ملاحظات- جهت تحقیق پیرامون شناسایی و تعیین مشخصات کامل و سوابق اشخاص یادشده فوق و روشن نمودن صحت و سقم موضوع فعالیت آنان به نفع خمینی و اعلام نتیجه.
فیش بررسی و ارائه شود. 30 /6
بایگانی شود. 6 /7
ارزیابی خبر: احتمال صحت خبر وجود دارد.





______________________
1. آیت‌الله حاج سیدجلیل زرآبادی، فرزند مرحوم آیت‌الله سیدموسی زرآبادی در 3 مهر 1326 در قزوین دیده به جهان گشود. تا سن 15سالگی به فراگیری علوم ابتدایی و مقدمات مشغول بود. در همان اوایل شروع دروس حوزوی از اساتیدی همچون آیت‌الله حاج شیخ علی‌اکبر الهیان، حاج علی‌اصغر شرکنابی، و حاج حسین مدرسی هیری استفاده برد. شرح لمعه را از محضرآیت‌الله سامت تلمذ نمود. سطوح عالیه فقه و اصول را از آیت‌الله رفیعی قزوینی، و حاج سید هیبت‌الله تلاتری و حاج شیخ یحیی مفیدی استفاده برد. آیت‌الله زرآبادی از دروس مرحوم آیت‌الله بروجری و حضرت امام خمینی(ره) نیز استفاده‌های فراوانی برده است. از دیگر اساتید وی می‌توان به آیت‌الله حجت کوه‌کمری، سید محمد تقی خوانساری اشاره کرد. بعد از گذشت سال‌ها تلمذ و تحقیق سرانجام به درجه اجتهاد نائل آمد. در کنار فقه و اصول، دروس فلسفه را نیز نزد علامه طباطبایی و حاج شیخ مهدی مازندرانی فراگرفت. هیچ‌گاه قیام علیه ظلم و ظالمین را از یاد نبرد و چون پدر بزرگوار خویش پیک و پرچمدار مبارزه علیه ستم و استکبار بود تا آنجا که کلاس‌های تفسیر وی در مسجد حاج زینل، ـ واقع در خیابان سعدی فرعی ـ که محفل ظلم‌ ستیزی بود، ساواک شاه را علیه او برانگیخت و برایش مزاحمت‌های جدی ایجاد نمود. از نکات برجسته و خجسته زندگی پربار وی آشنایی و رفاقت و معاشرت با شهید آیت‌الله سعیدی می‌باشد، سرانجام در تیرماه 1373 دیده بر جهان بست.
فرزانگان علم و سخن قزوین، رضا صمدیها، ج1، ص 135ـ140
2. موضوع به مساله‌ی مرجعیت پس از ارتحال آیت‌الله‌ العظمی سیدمحسن حکیم بر می گردد. در این مورد اختلافات زیادی میان حکومت‌، مردم و روحانیت به وجود آمده بود. از یک طرف حکومت بود که به دنبال تأیید افراد دیگری بود و از طرف دیگر مردم و روحانیون متعهد بودند که حضرت امام (ره) را تأیید می کردند. انتشار نامه‌ای که به امضاء 12 تن از اساتید حوزه علمیه قم مبنی بر مرجعیت امام(ره) منتشر شده بود مربوط به همین زمان می‌باشد. در اردیبهشت 1349 آیت‌الله‌ سیدمحسن حکیم به علت کسالت در یکى از بیمارستان‌هاى بغداد بسترى گردید. پزشک معالج، کسالت او را سرطان تشخیص داد و پیدا بود که به زودى به دیار باقى خواهد شتافت. رژیم شاه به خوبى مى‌دانست که در ایران و بسیارى از کشورهاى منطقه، شیعیانى که از آقاى حکیم تقلید مى‌کند با رحلت او به امام خمینى رو خواهند آورد و موقعیت امام در جامعه و جهان تشیع هر چه بیشتر تحکیم و تثبیت خواهد شد و این خطرى نبود که رژیم شاه بتواند از کنار آن بى‌تفاوت بگذرد. روز سه‌شنبه 12 خرداد ماه 1349 آیت‌الله‌ سیدمحسن حکیم چشم از جهان فرو بست. با انتشار این خبر شهرهاى ایران سیاه‌پوش و عزادار شدند. وزارت دربار اعلام عزاى عمومى کرد. کلیه سینماها تعطیل و برنامه پخش موسیقى از رادیو و تلویزیون قطع شد. شاه تلگراف تسلیتى براى آیت‌الله‌ سیداحمد خوانسارى و سیدکاظم شریعتمدارى ارسال کرد. خبرگزارى رویتر، پس از فوت آیت‌الله‌ حکیم، آیت‌الله‌ سیدابوالقاسم خویى را به عنوان مرجع شیعیان جهان در اخبار خود معرفى کرد. از سوى آیت‌الله‌ شریعتمدارى در پاسخ به تلگراف تسلیت شاه به وى، متقابلاً تلگرافى ارسال نمود. آیت‌الله‌ سیدمحمود طالقانى درصدد برآمد تا وى را از فرستادن تلگراف به شاه منصرف نماید. لیکن تلاش‌هاى ایشان کار به جایى نبرد. ارسال این تلگراف از جانب شریعتمدارى موجب مخالفت‌ها و انتشار اعلامیه‌هایى علیه او شد. در تاریخ 14 /3 /49، چهل و هفت نفر از مدرسین حوزه علمیه قم طى تلگرافى رحلت آیت‌الله‌ حکیم را به امام خمینى تسلیت گفتند و در صدر و ذیل تلگراف از ایشان به عنوان مرجع بزرگ شیعه و مرجع عظیم‌الشأن نام بردند. علماى فراوانى در ایران براین معرفى صحه گذاشته و در منابر و اطلاعیه‌هاى خود آن را تأیید و تأکید کردند. رژیم شاه که از فعالیت روحانیون و اساتید حوزه‌هاى علمیه به خشم آمده بود، عده‌اى از آنها را دستگیر و به مناطق بد آب و هوا تبعید کرد. که از آن جمله آیت‌الله‌ خزعلى، منتظرى، مروارید و صلواتى را مى‌توان نام برد. (رک: جامعه مدرسین حوزه علمیه ‌قم از آغاز تاکنون، تدوین سیدمحسن صالح، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامى، چاپ اول سال 1385جلد چهارم، صفحه 128 و 129، و نهضت امام خمینى (ره)، سیدحمید روحانى، جلد دوم صفحه 576 و هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامى، غلامرضا کرباسچى، تهران، بنیاد تاریخ انقلاب اسلامى ایران، چاپ اول، سال 1371، صفحه 407 تا 411)



منبع:

کتاب آیت‌الله هادی باریک‌بین به روایت اسناد ساواک صفحه 32

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.