صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: ‌تماس دکتر علیرضا نورى‌زاده با ودودى

تاریخ سند: 9 مرداد 1357


موضوع: ‌تماس دکتر علیرضا نورى‌زاده با ودودى


متن سند:

گزارش خبر
به: ‌312 شماره گزارش‌: ‌22895 /20ﻫ12
از: ‌20 ﻫ 12 13570509 تاریخ گزارش 9 /5 /37
موضوع: ‌تماس دکتر علیرضا نورى‌زاده با ودودى
مورخه 7 /5 /37 شخصى به نام علیرضا نورى‌زاده1 که خود را دبیر سرویس گزارش سیاسى روزنامه اطلاعات معرفى مى‌نمود با ودودى یکى از محارم دکتر على امینى تماس برقرار و اظهار داشت من دو پیغام داشتم که مى‌خواستم به عرض دکتر برسانید:
1ـ اینکه به سبب ارتباطى که من از طریق اسلام کاظمیه2 با افکار و اعتقادات ایشان دارم ما مدتى به طور پنهانى و تلویحى در گوشه و کنار آن طور که باید در مورد ایشان صحبت کرده‌ایم از جمله اینکه من روز جمعه آینده ساعت ده شب در رادیو 2 در برنامه‌اى که دارم در آنجا به اسم نگاه ـ اشاره‌اى کرده‌ام به مرحوم امین‌الدوله و اشاره مفصلى به جناب دکتر امینى.
2ـ اینکه در شماره پس فردا شب روزنامه اطلاعات یعنى دوشنبه شب 9 /5 من مقاله‌اى نوشته‌ام علیه دکتر پیراسته از جمله مقاله‌اى که بر علیه دکتر امینى نوشته بودند من جواب دادم. ضمناً خیلى علاقمند بود که ودودی وسیله آشنایی وی را با دکتر علی امینی فراهم نماید و نیز شماره تلفن 328627 خود را در اختیار ودودی قرار داد.
نظریه یکشنبه: ‌خبر صحت دارد.
نظریه چهارشنبه: ‌نظریه یکشنبه مورد تأیید است.

توضیحات سند:

1ـ دکتر علیرضا نورى‌زاده میرآبادى
وى فرزند سید نورالدین و در سال 1328 در تهران به دنیا آمد و فارغ‌التحصیل دکتراى علوم سیاسى از دانشگاه‌هاى تهران و انگلستان مى‌باشد. نامبرده کارمند شرکت ملى نفت ایران و همچنین کارمند مجله فردوسى و کارمند رادیو و تلویزیون، سردبیر و نویسنده جنگ آدینه رادیو ایران و خبرنگار و سردبیر بخش سیاسى روزنامه اطلاعات و عضو کانون نویسندگان بوده ‌است.
وى داراى افکار ناصریسم بوده و در مراسم جشنى که در سال 49 از سوى سندیکاى مطبوعات تشکیل شده بود و فریدون فرخزاد (شومن) مجرى برنامه بوده، شرکت و در این برنامه فرخزاد خبر مرگ ناصر را به وى داده و او از فرط تأثر حالش به هم خورده‌ است و یک هفته بعد مطالبى درباره زندگى عبدالناصر در مجله فردوسى انتشار داده ‌است.
وى با افراد روشنفکر در تماس بوده و در سال 49 درخواست مقالاتى از منوچهر هزارخانى و سیمین دانشور نموده‌ است.
نامبرده ‌در مراسم ‌شب ‌شعرى که ‌در سال 56 در کلوپ ‌ایران و آلمان که از طرف کانون نویسندگان تشکیل گردیده بود اشعارى درباره فلسطین و جنگ‌هاى مسیحیان و مسلمانان لبنان خوانده ‌است.
تعاقب اوج‌گیرى انقلاب اسلامى ایران، نامبرده فعالیت‌هاى خود را در زمینه مسائل اجتماعى و سیاسى تشدید نموده و مقالاتى در مورد معضلات اجتماعى و سیاسى جامعه مى‌نوشته، از جمله مصاحبه‌هائى با دکتر على امینى که در روزنامه به چاپ رسیده است. على امینى از دوستان صمیمى پدر وى بوده (پدرش سابقاً داراى دفتر اسناد رسمى بوده) و وى که تمایل زیادى به آشنایى با دکتر على امینی داشته، در سال 57 روابط صمیمانه‌اى برقرار نموده است. او در سال 57 ضمن تماس با احمد بنی‌احمد تمایل خود را به عضویت در حزب اتحاد براى آزادى ابراز و در اقاریر خود گفته است " من طرفدار شاه و قانون اساسى هستم و در روزنامه اطلاعات با چندتن همچون دکتر على امینى ـ که همگى معتقد به شاه و مخالف با کمونیسم، هرج و مرج و روحانیت بى منطق پارسى بوده‌اند، مصاحبه کرده‌ام، من کسى هستم که در رادیو جز ستایش ایران و رهبر آن و.... و اینکه دموکراسى به چه نحوى صحیح است، چیزى نگفته‌ام".
علیرضا نورى‌زاده در حال حاضر با مجله «المجله» همکارى نموده و به سیاست هاى کشورهاى غربى و عربى وابستگى دارد و علیه نظام جمهورى اسلامى ایران فعالیت مى‌نماید.
«پرونده انفرادى ساواک و اسناد انقلاب اسلامی»
2ـ عباسقلى کاظمیه
معروف به اسلام کاظمیه، فرزند تقى و در سال 1309 در تهران متولد شد. وى کارمند وزارت اقتصاد، کارمند اتاق بازرگانى تهران و مسؤول کتابخانه، کارمند پژوهشگاه علوم انسانى در وزارت آموزش و پرورش و آموزش عالى و عضو کانون نویسندگان ایران و عضو جامعه سوسیالیست‌هاى نهضت ملى ایران بوده است. نامبرده در سال 1320 وارد حزب توده شده و در سال 1324 با خلیل ملکى انشعاب کرده و در تشکیل حزب زحمتکشان و نیروى سوم شرکت داشته و جزء دسته خنجى و حجازى از خلیل ملکى و دکتر مظفر بقائى جدا شده و در سال 1333 از وزارت فرهنگ کناره‌گیرى نموده است.
وى از دوستان نزدیک دکتر على امینى و رابط بین امینى و خلیل ملکى بوده و از سال 1340 نویسنده نطق‌هاى دکتر امینى بوده است. بیشتر فعالیت‌هاى نامبرده تا سال 52 مربوط به تشکیل جلسات جامعه سوسیالیست‌ها در کانون نویسندگان ایران بوده و در سال 56 به عضویت هیأت دبیر کانون نویسندگان ایران انتخاب شده و در همان سال در نامه سرگشاده‌اى به امیرعباس هویدا نخست‌وزیر تقاضاى تأسیس کانون نویسندگان و اجازه نشر مجله‌اى بدون سانسور نموده است.
ساواک در سال 1356 اعلام داشته است:
«در مراقبت‌هائى که از اسلام کاظمیه در مدت دو ماه به عمل آمد، چنین استنباط گردید که نامبرده فردى حیله‌گر، دورو، دو رنگ نسبت به دوستان و رفقاى خود بوده و با توجه به اختلاف اعضاى کانون [نویسندگان] ضمن این که در صدد است نزد سایرین خود را فردى مبارز نشان دهد، کوشش مى‌کند با اظهار سخنانى در مقابل کسانى که بنحوى با مقامات ساواک ارتباط دارند، موقعیت خود را حفظ و فرد مثبتى بقبولاند.
پرونده انفرادى ساواک

منبع:

کتاب علی امینی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 353

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.