صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

بازجوئی از آقای فضل اللّه مهدیزاده

تاریخ سند: 30 آذر 1343


بازجوئی از آقای فضل اللّه مهدیزاده


متن سند:

س ـ هویت خود را بفرمائید ج ـ فضل اللّه فرزند غلامحسین شهرت مهدیزاده متولد 1309 در محلات دارای شناسنامه شماره 226 صادره از آن شهرستان متأهل دارای سه فرزند مسلمان تبعه ایران تحصیلات علوم قدیمه در حدود اجتهاد شغل تدریس و گاهی موعظه و منبر ساکن خیابان عین الدوله بازارچه سقاباشی کوچه فقیه الملک دست چپ درب اول منزل شخصی فضل اللّه مهدیزاده محلاتی.
س ـ سوابق محکومیت کیفری و یا دستگیری و یا احضار خود را از طرف مقامات انتظامی و همچنین عضویت خود را در احزاب و یا دستجات سیاسی بگوئید.
ج ـ من هیچگونه سابقه محکومیت ندارم ولی یک مرتبه قبل از 6 بهمن سال 41 جهت انجام کار شخصی منزل آیت الله غروی1 بودم که به اتفاق جمع زیادی از علماء [مرا ]دستگیر کرده و مستقیما به قزل قلعه بردند.
در حدود پنج و یا چهار شب زندانی بودم و بعد آزاد گردیدم دو مرتبه هم از طرف سازمان اطلاعات و امنیت بازار احضار شده ام یک مرتبه در سال 42 بعد از ایام مبارک رمضان بود که پس از احضار آقای سرهنگ صدارت گفتند من تقاضا دارم که شما در گفتار خود مراعات پاره ای از مطالب را بنمائید مرتبه دوم احضار در تاریخ 6 ماه قبل بود که مجددا بازار مرا احضار کردند راجع به کشتی که در شیراز بین دخترها و پسرها انجام گرفته بود صحبت شد و من عین جریده مربوطه را با عکس و تفصیلات ارائه دادم من در هیچیک از احزاب سیاسی عضویت ندارم.
س ـ جریان دستگیری خود را در آخرین مرتبه بفرمائید.
ج ـ در شب نیمه شعبان به قصد شرکت در جشنهای مذهبی به چند محل رفتم اول به مسجد سجاد در خیابان شاه بعد به مسجد صاحب الزمان مقابل پپسی کولا رفتم و در موقع ورود مداحی را در منبر مشغول خواندن مدح دیدم خودم هم دعوتی برای منبر در آن مسجد نداشتم بعد از نشستن عده ای از مؤمنین اظهار کردند که بنا بود آقای فلسفی جهت شرکت در منبر بیایند ولی تشریف نیاورده اند شما به منبر بروید من هم با وجود اینکه آمادگی نداشتم به منبر رفته و پیرامون حضرت ولی عصر ارواحنافداه و طول عمر حضرت و علت غیبت حضرت و لزوم پیروی کردن از نظر حضرت در نشر عقاید مذهبی صحبت کردم و اظهار کردم که امروز ما باید با وسائل تبلیغاتی روز حقایق مذهبی را بدنیا اعلام کنیم و در این موضوع صحبت به تبلیغات مسیحی کشیده شد که آنها کشیش ها و پیشوایان مذهبی آنها مبلغ برای تمامی جهان می فرستند من باب نمونه دو قصه را ذکر کردم یکی گفتم سال گذشته در شب 16 شعبان در خیابان شاهرضا برای شرکت در جشن مسجدی که در خیابان ایرانشهر واقع است عبور می کردم دو نفر زن مسیحی اوراقی در دست داشتند و به دست عابری می دادند که دو نمونه هم به خود من دادند بعد که در منزل قرائت کردم دیدم تبلیغات مسیحی است و مجامع تبلیغی خود را هم معرفی کرده اند دیگر اینکه چند ماه قبل شاید دو سال قبل خدمت آقای خمینی بودم جزوه ای از مراکز زلزله زده قزوین فرستاده بودند و قریه ای را که صلیب سرخ احمر و مبلغین مسیحی برای زلزله زده ها درست کرده بودند جای سند مالکیت به آنها داده بودند جزواتی که حاوی تبلیغات مسیحی بود به مردم داده بودند.
فضل اللّه مهدیزاده محلاتی س ـ شما راجع به تبعید آقای خمینی و اینکه دولت با این عمل خیال کرده می تواند مانع گسترش دین بشود چه مطالبی ایراد نموده اید.
ج ـ من کلمه ای درباره تبعید آقای خمینی صحبت نکرده ام و گزارش دهنده برخلاف واقع گفته است زیرا من شهامت این امر را دارم که راست بگویم.
فضل اللّه مهدیزاده محلاتی س ـ هر کلمه ای که شما راجع به آقای خمینی در مسجد بیان فرموده اید بگوئید.
ج ـ یکی راجع به قصه فوق بود که عرض شد دیگر اینکه به ایشان و برای تمام علماء بزرگ دعا کردم و اما جمله ای راجع به دولت و یا اقدامات آن نگفته چون بحثی در این باره نداشتم.
شیخ فضل اللّه مهدیزاده محلاتی س ـ اظهارات خود را گواهی فرمائید.
ج ـ امضاء می کنم.
فضل اللّه مهدیزاده محلاتی س ـ دعوت کننده شما به جلسه مزبور چه شخصی بوده است نام ببرید.
ج ـ شخص معینی قبلاً مرا دعوت نکرده بود این امر رسم است که در شب نیمه شعبان و یا در سایر جلسات جشن علماء خود به این مجالس رفته و در جشن و سرور شرکت می کنند بدین لحاظ اینجانب ابتداء به مسجد سجاد رفته و پس از خروج از آنجا به مسجد صاحب الزمان رفتم.
شیخ فضل اللّه مهدیزاده محلاتی س ـ شب قبل از تولد هم شما در این مسجد شرکت داشته اید یا خیر ج ـ خیر شرکت نداشتم.
فضل اللّه مهدیزاده محلاتی س ـ از اشخاصی که در شب قبل در این مجلس شرکت نموده و سخنرانی کرده بودند اطلاع داشتید یا خیر.
ج ـ شب نیمه شعبان که به مسجد رفتم اشخاص حاضر که اسامی آنها را بیاد ندارم ضمن صحبت گفتند که آقای مروارید شب قبل نیز در جلسه شرکت داشتند و به منبر رفته اند و صحبت هائی ایراد داشته اند.
شیخ فضل اللّه مهدیزاده محلاتی س ـ وقتی شما به مسجد رسیدید چه کسی در منبر بود و چه می گفت.
ج ـ مداحی که اسم او را نمی دانم اشعاری در جشن تولد حضرت صاحب الزمان (ع) بیان می کرد.
فضل اللّه مهدیزاده محلاتی س ـ محرک شما و یا مدعو شما به شرکت در منبر و سخنرانی چه کسی بود.
ج ـ عده ای از مومنین که اسامی آنها را نمی دانم مرا می شناختند که اهل منبر و صحبت هستم اظهار داشتند قرار بود که آقای فلسفی برای صحبت کردن تشریف بیاورند و دیر کرده اند و چون کسی نیست و منبر معطل است از من تقاضا کردند که منبر را خالی نگذاشته و به منبر رفته و صحبت کنم.
فضل الله مهدیزاده محلاتی س ـ بیانات خود را با دعاهائی که فرمودید مشروحا بفرمائید.
ج ـ ابتداء راجع به موضوع حضرت ولی عصر شروع به صحبت کردم و در چند قسمت صحبت نمودم یکی راجع به طول عمر حضرت به این وضع که طول عمر نه با علم مخالف است و از طرفی ادله و براهینی هست که اشخاصی عمر زیاد کرده اند و خدای عالم هم قادر است به اینکه به هر کس هر چه بخواهد بدهد بعد راجع به اصل وجود او که بالاخره اجتماع در حال انتظار وجود مصلح کلی هست و این شخص کسی جز فرزند امام حسن عسگری نیست بعد راجع به علت غیبت حضرت عرض کردم باید تمام مکتب ها بیایند و بروند بعد دنبال شخص عادلی باید بگردند آن وقت او باید بیاید تا دنیایی را پر از عدل و داد نماید بعد راجع به هدف ولی عصر صحبت کردم که هدف حضرت عدالت و اجرای آن است و ما موظف هستیم در طول غیبت حضرت هدف او را دنبال کنیم و اینکه نظر مقدس او اجرای همین احکام شرعی است که در دست ما هست و راجع به همین موضوع که باید به چه کیفیت دین مقدس اسلام را ترویج کنیم و من باب مثال کیفیت تبلیغات مسیحی را در دنیا که دستگاه تبلیغاتی آنها در مقام اول قرار گرفته است بیان کردم که آنها در موقعی که می خواستند مبلغ بفرستند نقشه دنیا را جلوی خود گذاشته و برای تمام شهرها و قراء مبلغ می فرستند من باب نمونه گفتم در خود ایران مبلغین زیادی دارند سال گذشته من در شب 16 شعبان در خیابان شاهرضا عبور می کردم برای شرکت در جشن دو نفر خانم مسیحی با اعلامیه تبلیغات مسیحی می کردند و دو اعلامیه هم به من دادند دیگر اینکه یک روز در قم خدمت حضرت آیت اللهالعظمی آقای خمینی بودم جزوه ای به ایشان نشان دادند و فرمودند این را از قراء زلزله زده برای من فرستاده اند و قریه ای که صلیب سرخ احمر که وابسته به جمعیتهای مذهبی مسیحی است در حین نیاز قریه تبلیغات مسیحی می کرده اند و همانطور که سند مالکیت به آنها داده اند از این جزوات هم برای تبلیغ بین آنها تقسیم کرده اند بعد گفتم باید ما هم امروز تبلیغات مذهبی خودمان را توسعه بدهیم حوزه های علمیه را تقویت کنیم به اجتماعات دینی بیافزایم و این اجتماعات دینی شما مثل چنین شبی تودهنی است به آنهائی که مخالف دین مبین اسلام هستید و خیال می کنند می توانند با قرآن و اسلام مبارزه کنند و بعد هم برای تمام مسلمین و جامعه روحانیت و مراجع تقلید مخصوصا آیت الله العظمی خمینی که نشر دهنده احکام اسلام و حافظ دین اسلام هستید دعا کردم.
فضل اللّه مهدیزاده محلاتی س ـ جریان دستگیری شما چگونه بوده است.
ج ـ بعد از خاتمه منبر آمدم یک چند دقیقه ای ایستادیم تا راه باز شود و بروم و فکر هم نمی کردم که مرا دستگیر خواهند کرد.
چون حرفی برخلاف مقررات مذهبی و سیاسی نگفته بودم بعد از مسجد خارج شدم وقتی به وسط خیابان رسیدم عده ای پلیس به طرف من آمدند بعد سوار تاکسی شدم پلیس هم سوار همان تاکسی شد و به اتفاق رفتیم کلانتری و بعد به اینجا تحویل شدم.
فضل اللّه مهدیزاده محلاتی س ـ نظر شما درباره مداخلات حضرت آیت الله خمینی در امور سیاسی چیست.
ج ـ من حضرت آیت الله خمینی را سالهاست که می شناسم و بیشتر تحصیلات من هم تحت نظر ایشان بوده است مردی می دانم که در علوم دینی در ردیف اول و از نظر تقوی و دیانت به او ایمان کامل دارم و میدانم که هراقدامی که بکند برای حفظ دین مبین است و اما در امور سیاسی اگر مقصود از سیاست حقه بازی تقلب دروغگوئی و عوامفریبی باشد ایشان هیچ وقت مداخله در این امور سیاسی نداشته و نخواهد کرد و اگر مقصود از سیاست اظهار نظر در امور اجتماعی و دین و مملکتی برای حفظ حقوق ملت مسلمان باشد نه تنها ایشان بلکه برتمام افراد مسلمین لازم است که با حفظ نظام و آرامش نظریه خود را بیان کنند.
فضل اللّه مهدیزاده محلاتی س ـ ذیل اظهارات خود را گواهی کنید.
ج ـ امضاء می کنم.
فضل اللّه مهدیزاده محلاتی

توضیحات سند:

1ـ آیت الله حاج محمد غروی کاشانی در سال 1313 ه ق در کاشان متولد شد.
تحصیلات مقدماتی و سطح را در کاشان نزد آیت الله حاج ملا حبیب کاشانی فرا گرفت، سپس به اصفهان رفت و مدت پنج سال به حلقه شاگردان جهانگیر خان قشقایی و آخوند ملا محمد کاشانی پیوست و بعد با اینکه به درجه اجتهاد رسیده بود برای تکمیل تحصیلات به نجف اشرف رفت و چهارده سال در حوزه درس استادان بزرگ فقه و اصول چون آیات عظام میرزا حسین نائینی، آقا سید ابوالحسن اصفهانی و آقا ضیاء الدین عراقی حضور یافت و از آنها اجازه اجتهاد را گرفت.
وی بعد از 14 سال اقامت در نجف به ایران بازگشت.
وی به علت صدور فتوای دو نفر از مفسدین فی الارض، تحت فشار حکومت قرار گرفت و از کاشان به تهران تبعید شد.
او در مبارزه علیه انگلیس، نزدیکترین همکار آیت الله کاشانی بود.
در سال 1341 به دلیل مخالفت با همه پرسی شاه، اجتماع عظیم روحانیت مبارز تهران در منزل وی تشکیل شد.
همین اجتماع از طرف عمال ساواک به عنوان مظهر مخالفت روحانیت و مردم تهران همه پرسی شاه تلقی گردید و منجر به بازداشت آیت الله غروی و سایر روحانیون و حبس در زندان قزل قلعه شد.
آیت الله غروی در سال 1341، بعد از آزادی از زندان، به وسیله اعلانات و آگهی به مبارزه خود ادامه داد و با تشکیل جلسات مخفی یا آشکار با حضور افراد مبارزی چون آیت الله غفاری مبارزه علیه دستگاه را تعقیب کرد.
این مبارزات باعث دستگیری و زحمات و گرفتاریها برای وی و شهادت دوستانش اسماعیل رضایی شد و حتی مدتها ممنوع الملاقات بود.
وی برای مبارزه با رژیم شاهی پهلوی روز مرگ جمال عبدالناصر را عزای عمومی اعلام کرد.
آیت الله غروی سرانجام در تاریخ پنجم آذر ماه 1357 بعد از دو سال بیماری در سن 85 سالگی در بیمارستان جم به رحمت ایزدی پیوست و جنازه اش را طبق وصیت به کاشان منتقل و در مزار فیض، مقبره خانوادگی، به خاک سپرده شد.
ر.ک : گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، انتشارات اسلامیه، 1353 ش، ج 4، ص 538.

منبع:

کتاب شهید حجت‌الاسلام فضل‌الله مهدی‌زاده محلاتی به روایت اسناد ساواک - کتاب اول صفحه 61






صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.