صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : شیخ محمد تقی فلسفی

تاریخ سند: 25 شهریور 1350


موضوع : شیخ محمد تقی فلسفی


متن سند:

به : 312 از : 20 ه 12 شماره : 11818 /20 ه 12 نامبرده بالا در ساعت 2000 روز 18 /6 /50 در مسجد ارک بمنبر رفت و درباره عبادالرحمن یعنی علائم بندگان خوب خدا آغاز سخن نمود و ضمن صحبت اشاره به اهمیت شهادت دادن کرد و گفت در اسلام دادن شهادت واجب و لازم است و این مطلب جنبه جهانی هم دارد و مخالفت با ظالم است روز قیامت شخصی را که در قتل بیگناهی شرکت کرده است مورد بازخواست قرار میدهند و باو میگویند شما در قتل بیگناهی شرکت داشته اید و او میگوید اصلاً من مقتول را نمی شناسم بعد باو میگویند روزی در مجلس حاکم ظالمی نشسته بودی حکم قتل یکنفر بیگناهی را نزد او آوردند امضاء بکند شما هم برای خود شیرینی رفتی از بالای طاقچه قلم و دوات آوردی حاکم حکم قتل را امضاء کرد و همین عمل تو باعث شده است که شریک قتل شده ای ناطق افزود وقتی حجاب1 را از سر زنها برمیداشتند من خودم در خیابان دیدم که یک پیرزن موی سر حنائی داشت میرفت پاسبان جلو آمد و چادرش را از سرش برداشت و پاره پاره کرد و آن زن بیچاره روی زمین نشست و در آن اثنا یک مرد ظالم دیگر هم داد زد آی پاسبان یک چادری دیگر هم رفت توی کوچه و این شهادت ناحق است وقتی علی خلیفه شد به تقاضای بیجای طلحه و زبیر پاسخ رد داد آنها هم عایشه را تحریک کردند و همراه عده زیادی جنگ جمل را براه انداختند شبی بقریه ای رسیدند عایشه شنید که سگها پارس میکنند از ساربان پرسید اینجا کجاست گفت قریه موهب [اوهب] است عایشه گفت همینجا بایست و فورا طلحه و زبیر را خبر کن وقتی آنها آمدند بآنان گفت پیغمبر بمن گفت عایشه بترس از آن سفری که سگهای موهب [اوهب] جلوی تو پارس کنند زیرا آن سفر بسوی جهنم است طلحه و زبیر دیدند اگر عایشه برگردد نقشه هایشان بر آب میشود لذا عده ای ظاهرالصلاح را جمع کردند و آنها آمدند شهادت دادند که اینجا [اوهب] نیست مثلاً علی آباد است و این ساربان نفهمیده اینجا کجاست و در نتیجه بر اثر این شهادت دروغ آن جنایت خونین را ببار آوردند سخنرانی فلسفی در ساعت 2115 پایان یافت و مجلس ختم شد تعداد شرکت کنندگان حدود دو هزار نفر میشد.
شنبه نظری ندارد.
نظریه یکشنبه: کردند و یکشنبه نظری ندارد.
آمال نظریه سه شنبه: نظریه چهارشنبه: نظری ندارد.
پاد آقای وثوقی بررسی و بهره برداری و از منبرهایش مراقبت شود.
28 /6 /50

توضیحات سند:

1ـ رضا خان در سال 1314 ه .
ش تحت تأثیر مسافرتی که به ترکیه کرده بود، ضمن شرکت دادن همسر و دخترانش به صورت بی حجاب، کشف حجاب را در کشور اجباری کردفرمان کشف حجاب داد و فرمان وی خشم شدید ملّت و اعتراض روحانیون را بر انگیخت آیۀ اللّه حاج آقا حسین قمی به حال اعتراض از مشهد به تهران آمد و در جوار حضرت عبدالعظیم منزل کرد.
مردم به محض آگاهی از ورود ایشان از محلّه های مختلف تهران به سمت حرم حضرت عبدالعظیم شتافتند.
اجتماع مردم رضا خان را هراسان گرداند و دستور داد که از ورود مردم به حرم جلوگیری کنند و آنجا را به محاصره خود در آورند.
خبر محاصره جایگاه آیت اللّه قمی به مشهد رسید.
مردم اجتماع عظیمی در صحن نو حضرت رضا علیه السّلام نمودند که بالافاصله دستور رسید مردم را در صحن به گلوله ببندند.
پس از این واقعه، بهلول، واعظ معروف خراسان، از مردم داغدار خواست که در مسجد گوهر شاد جمع شوند.
چون خبر این اجتماع بزرگ به رضا خان رسید، به مأموران خود دستور داد به هیچکس رحم نکنند و مردم را با آتش مسلسل متفرق کنند.
مأموران بر روی اجتماع عظیم مردم در مسجد گوهر شاد آتش گشودند و سپس بیرحمانه پیکر شهدا و حتّی مجروحان را در کامیونها ریخته به بیرون شهر بردند و دسته دسته در خندقی دفن کردند.
این خندق به «قتلگاه» مشهور شده است.
ر.ک: کوثر، ج 2، ص 477

منبع:

کتاب حجت‌الاسلام محمدتقی فلسفی به روایت اسناد ساواک صفحه 427

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.