تاریخ سند: 1 دی 1356
موضوع : اظهارات محسن رفیق دوست1 در زندان اوین
متن سند:
از: 382
به : عرض می رسد شماره: 75 ـ 144124 /383
نامبرده بالا در تاریخ 26 /9 /36 ضمن یک مذاکره خصوصی اظهار داشته
است او قبلاً به اتهام اختفا و تماس با شیخ عباس تهرانی (اندرزگو)2 دستگیر ولی
بعد از مدتی آزاد و تحت تعقیب قرار گرفت و هدفشان از تعقیب او این بود که با
شیخ عباس تماس بگیرد ولی تعقیب بصورتی بود که در همان روزهای اول
متوجه گشته و در تمام مدت تعقیب دو نفر بطور مشخص وی را تحت نظر داشتند
که یکی از آنها حتی در دستگیریش شرکت داشته است و او در این مدت با
رعایت احتیاط با افراد زیادی تماس گرفته است.
رفیق دوست افزود: او برای دیدن عبدالرحیم ربانی شیرازی به چند محفل رفته و
ربانی موضع سختی در مورد مارکسیست ها گرفته و بالاخص مجاهدین مذهبی
سال 2530 را نیز رد کرده و آنها را لعنت نموده و گفته مارکسیست و منحرف
هستند که این مسأله باعث دلخوری طلاب و بازاریهای مبارز شده است و ربانی،
معادیخواه، قریشی، لاجوردی،3 فاکر، عسگراولادی به علت مبارزه علیه
مجاهدین شرکت می کند ولی عده ای هم هستند که مایلند مبارزه کنند و به زندان
نیفتند و به همین خاطر مبارزه با مارکسیسم را علم کرده اند.
رفیق دوست درباره انواری بیان داشت: انواری (محی الدین معروف به محمدباقر
فرزند زین العابدین شهرت انواری) که پس از مدتها انزوا دوباره بکار کشیده و
مورد مراجعه قرار می گیرند و غلامحسین حقانی و موسوی خوئی نیز به طور
کامل مورداعتماد جناح مبارز هستند و آشوری نویسنده کتاب توحید تمام
مبارزین با رژیم حتی مجاهدین مارکسیست را تأیید می کند و معتقد است گناه
مارکسیست شدن مجاهدین به گردن روحانیت است و اینها چون کشته می شوند
و خون می دهند باید تأیید شوند.
رفیق دوست ادامه داد: در منزل حاج محمود
مانیان جلسه ای با شرکت اکثر مبارزین بازار تشکیل شد که آشوری در آن جلسه
صحبت می کرد و دکتر عباس شیبانی از وسط مجلس داد می زند که این حرفهایی
که می زند مربوط به کمونیست هاست و ربطی به اسلام ندارد و شیبانی با آشوری
صحبت نموده و او را متقاعد می کند که از مجاهدین مارکسیست (مرتدین) دفاع
ننماید و اضافه کرد، دکتر شیبانی وجهه مبارزه را داراست و با مهندس مهدی
بازرگان و سران نهضت به اصطلاح آزادی تماس داشته و فعالیت می کند.
رفیق
دوست علاوه می کند پس از تماس دکتر علی شایگان با کارتر جبهه به اصطلاح
ملی وجهه ضد مارکسیسم به خود گرفته تا شاید امکان کار علنی به آنها داده شود
و چند نفر از سران جبهه با مهندس بازرگان و دیگران تماس گرفتند تا در جهت
ایجاد ائتلاف کاری انجام دهند که مورد قبول واقع نشد.
ضمنا مجاهدینی که آزاد
شده اند هیچگونه تظاهری ندارند و در مجالس مبارزین بازار که ضد رژیم است
شرکت می کنند و ظاهرا با همدیگر تماس دارند چون موضع آنها یکی است و در
جلسه مسجد قبا که مهندس بازرگان صحبت می کرد در حدود 107 نفر از
کسانی که زندان بودند از جمله محمد حیاتی، ابوالقاسم (محسن) رضائی، احمد حبیب الهی، محمد
جوادی، اسداللّه فقیه دزفولی (جلیل)، حسین منتظر حقیقی شرکت نمودند و ربانی از قول خمینی نقل کرده
که به گروههای چریک مسلح کمک مالی نکنند و سهم امام را در جهت نشر کتب مفید دینی خرج نمایند و
افزود دکتر حبیب اله پیمان به خاطر گرایشات مارکسیستی مورد تأیید کامل بازاریها نیست ولی مورد
حمایت دانشجویان قرار گرفته و کتب او در زندان مورد استفاده و استناد مجاهدین است.
در خاتمه بیان
داشت جلال گنجه ای موضعی نظیر مجاهدین آزاد شده به خود گرفته و تظاهری نمی کند.
نظریه شنبه : احتمالاً کسانی که پس از محکومیت آزاده شده اند و طرفدار مجاهدین بوده اند گروههایی یا
هسته هایی تشکیل خواهند داد که از درون آن گروههای مسلح را بوجود خواهند آورد.
ملاحظات 383 : اظهارات شنبه و صداقت وی مورد تایید است در صورت تصویب اصلح است اعمال و رفتار محمد حیاتی،
منتظر حقیقی، جلال گنجه ای، محسن رضایی، حبیب الهی، جوادی و فقیه دزفولی منابع ...
تحت مراقبت قرار گیرند زیرا امکان
دارد نامبردگان فوق با گروه به اصطلاح مجاهدین خلق و سایر گروههای مذهبی اقداماتی [ناخوانا ]...
سازند.
اقدام شود.
4 /10 /36
انصاری 1 /10 /36 در پرونده کلاسه 7871 غلامحسین حقانی بایگانی شود
توضیحات سند:
1ـ محسن رفیق دوست در سال
1319 ه .
ش در تهران بدنیاآمد.
در چهارده سالگی به دلیل
تمایلات سیاسی از دبیرستان
اخراج شد و تحصیلات خود را
بیرون از نظام آموزشی وقت
ادامه داد.
وی در چاپ و نشر
پیامها و اعلامیه های امام
فعالیت کرد و در سال 1355 به
دلیل ارتباط و همکاری با شهید
سید علی اندرزگو دستگیر شد و
به زندان افتاد.
محسن رفیق
دوست پس از پیروزی انقلاب
اسلامی از عناصر تشکیل دهنده
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
بود.
پس از تشکیل وزارت
سپاه، وزیر این وزارتخانه شد.
مسوولیت بعدی او سرپرستی
بنیاد مستضعفان و جانبازان بود.
2 ـ حجه الاسلام سیدعلی
اندرزگو در سال 1318 ه .
ش
در یکی از محلات جنوب شهر
تهران به دنیا آمد.
در اوایل دهه
چهل همراه با هیئتهای مؤتلفه
اسلامی در اعدام حسنعلی
منصور شرکت کرد و پس از آن
زندگی پنهانی او شروع شد.
رژیم حکم اعدام او را صادر
کرد امّا سیدعلی اندرزگو با
مهارتی که در تغییر قیافه و جعل
مدارک شناسایی پیدا کرده بود
توانست از دست ماموران
امنیتی رژیم شاه فرار کند.
در
طول این سالها مبارزه او علیه
رژیم همچنان ادامه داشت تا
این که در ماه رمضان سال
1357 در درگیری مسلحانه با
ماموران ساواک به شهادت
رسید.
3ـ سیداسداللّه لاجوردی در
سال 1314 ه ش در تهران به
دنیا آمد.
وی تحصیلات دروس
رسمی و حوزوی را همزمان
آغاز کرد و بعدها برای کسب
معاش در بازار تهران مشغول
بکار شد.
لاجوردی در اوایل
دهه 40 به عضویت شورای
مرکزی هیئتهای مؤتلفه اسلامی
درآمد و در سال 1343 به دلیل
مرتبط بودن با اعدام انقلابی
حسنعلی منصور دستگیر شد و
دو سال به زندان افتاد.
لاجوردی در سال 1348 بار
دیگر دستگیر شد و شکنجه های
فراوانی دید.
وی از عوامل
اصلی انفجار دفتر هواپیمایی
اسرائیل بود.
آخرین بار در سال
1353 دستگیر شد و به 18 سال
زندان محکوم شد.
وی با
پیروزی انقلاب از زندان آزاد
شد.
اولین سمت او در نظام
جمهوری اسلامی دادستان
انقلاب اسلامی تهران بود.
سمت
بعدی وی ریاست سازمان
زندانهای کشور بوده است.
شهید لاجوردی اول شهریور
1377 در بازار تهران توسط
منافقین ترور و به شهادت
رسید.
منبع:
کتاب
آیتالله محمدباقر محیالدین انواری به روایت اسناد ساواک صفحه 266