تاریخ سند: 13 مهر 1357
بازجوئی از سید محمد فرزند سید مصطفی شهرت احمدی فروشانی
متن سند:
جلسه دوم بازجوئی تاریخ:13 /7 /57
بازجوئی از سید محمد فرزند سید مصطفی شهرت احمدی فروشانی
س - هویت سرکار (سید محمد فرزند سید مصطفی شهرت احمدی فروشانی) محرز است با توجه به مذاکرات شفاهی و اینکه بیان حقایق به نفع شما میباشد و کتمان آن به ضررتان، شایسته [است] مشروح فعالیتهای خلاف مصالح و ضدامنیتی که از ابتدا تا هنگام دستگیری مرتکب شدهاید مرقوم فرمائید.
ج - بسمه تعالی شأنه قبل از نگارش کارهایم باید عرض کنم که اینجانب هیچگونه فعالیت که خلاف مصالح مملکت و ضد امنیت باشد انجام ندادهام و به یاری خداوند متعال هرگز انجام نخواهم داد زیرا که یک انسان آن هم مسلمان و شیعه به خود اجازه نمیدهد کاری برخلاف مصالح مملکت که به ضرر ملت میانجامد از او سر بزند چه رسد به من که یک نفر روحانی و مبلغ مذهبی و مدرس علوم دینی میباشم و با برداشتهایم از قرآن کریم و نهجالبلاغه امیرالمؤمنین و کلمات امامان علیهم السلام کاملاً به عظمت لزوم امنیت و اهمیت آن متوجه بوده و اصولاً مردم را به آن دعوت مینمودهام و این مسئله را یک فریضه مذهبی دانسته و معرفی میکردم. مصالح این مملکت همان مصالح اسلام و مسلمین و مصالح ملت این مملکت است که اکثریت قریب به اتفاق شیعه مسلمان هستند و اقلیتها هم برادران نوعی ما میباشند و مصالح اسلام و ملت شریف و مسلمان ایران قابل تفکیک نیست و هیچ گاه تصور نمیکردم اعمال من به نظر اولیاء بر خلاف مصالح مملکت تعبیر گردد و حتی از اینگونه تعبیرها در دوران خود احساس ناراحتی عمیق مینمایم. چگونه ممکن است من بد این مملکت و این ملت را بخواهم و کاری برخلاف امنیت انجام دهم و حال آنکه قرآن مقدس انسان را در مقابل اعمالش مسئول می داند و من به این کتاب شریف کاملاً معتقدم و امام متقیان فرموده اتقوالله فی عملی و بلاد فانکم مسئولون حتى عن البقاع از خداوند راجع به بندگانش و شهرستانها و سرزمینها بترسید که شما عندالله مسئول هستید حتی از بقعهها و زمینها و حیوانات از شما میپرسند و شما مسئولید. مسلمانی که در مکتب علی علیهالسلام تربیت شده که فرموده اگر اقالیم سبعه را به من بدهند و بگویند گناه کن و به مورچه [ای] ظلم نما من چنین کاری را نمیکنم چگونه ممکن است بر خلاف مصالح مملکتی اقدام کند که در آن به دنیا آمده است و بر خلاف مصالح مردمی قدمی بردارد و علیه امنیت آنها اقدام کند که مسلمان و شیعه و تابع قرآن میباشند. خداوند را که بهترین شاهد است گواه میگیرم که در عمرم هیچگاه حتى فکر و تصور عمل خلاف مصلحت مملکت و امنیت را ننمودهام و نخواهم نمود و حتى از تصور اینگونه مطالب هم هراس داشته و دارم. من در این مملکت به دنیا آمدهام و در این سرزمین معارف اسلامی را آموختهام و از این آب و خاک تغذیه گردیدهام و از مواهب این سرزمین که خدا عنایتش فرموده یک عمر بهره گرفته و در امن و امان در سایه ایمان به خداوند و اسلام عزیز و مکتب مترقی تشیع که به آن عشق می ورزم بسر برده و زندگی نموده و با مردم مسلمان در معاشرت بودهام؛ آیا گمان میکنید. قصد سوء نسبت به این مملکت داشتهام یا نیت سوئی در من بوده است. جز حسن نیت چیزی نسبت به این مملکت و ملت در قلب من نبوده و نیست و پاسداری از این وطن اسلامی و سرزمین را از وظائف دینی میدانم و بر این عقیده هستم که تا آخر عمر فردی خدمتگزار نسبت به دین و مملکت و ملت و این وطن عزیز باشم. من در مکتب قرآن این درس را آموختهام که انسان مرهون نعمتها و مسئول از آنهاست. لتسأل یومئذ عن النعیم و انسان در مقابل نعمتهایی که از آن برخوردار است در قبال خداوند متعهد به انجام وظایف میباشد و ذوی الحقوقی دارد که از آن جمله طبق گفته مولا الموحدین همین سرزمین محبوب میباشد که ما از طبقه اسلامی دفاع از آن و پاسداری آن را واجب دانسته و میدانیم.
اینک راجع به فعالیتهای خود که فرمودید با توجه به مذاکرات شفاهی که مسائل بسیاری در این مذاکرات برای من روشن گردید که سابقاً با این حوصله کسی برایم این مسائل را توضیح نداده بود و اینطور تشریح نکرده بود ولی الآن مطالب مهمی برای من روشن گردید و بدان آگاهی پیدا نمودم و جز حقیقت چیزی نمینویسم البته قبلاً هم فردی حقیقتگو بودهام نه اهل کتمان. اکنون عرض میکنم که اینجانب کارهایم که خلاف مصالح تعبیر شده از این قرار بوده است چند سال پیش بر طبق احساس مذهبی و فریضه دینی منبری رفتم و مقداری درباره لزوم توجه بیشتر به قرآن و عمل به اسلام صحبت کردم و اینکه فاصله از اسلام موجب سقوط میشود سخن گفتم و درست در نظر دارم که گفتم مسلمین به قرآن عمل نمیکنند و اگر عمل میشد ابواب رحمت به روی ما بیشتر باز میگردید و بالاخره به دستگیری اینجانب انجامید که سه ماه گرفتار گردیدم. ناگفته نماند که اینجانب شخصی عصبانی و مبتلا به ضعف اعصاب میباشم و پس از دستگیری با تندی مواجه شدم که هرگز فکر نمیکردم چنین باشد و فکرم هم صحیح بوده زیرا امروز در اینجا هیچگونه برخورد ناراحتکننده ندیدهام و تنها صحبت از روشن گرداندن و آگاه ساختن بیشتر بوده که به حمداله بیشتر روشن و آگاه گردیدم. در هر صورت در آن دستگیری که با تندیها مواجه شدم با خود گفتم خدایا من که قصد خیانت نداشتهام و خیر و صلاح همه افراد کشور را همیشه میخواستهام چرا باید اینجور باشد و گرفتار باشم و در آن مدت در این مسائل میاندیشیدم و سرانجام آزاد شدم حتى منبر هم نمیرفتم اختیاراً مبادا...سبق لسانی اتفاق بیفتد و مشکلی پیش بیاید که چندین سال هم به حمداله با کسی برخوردی نداشتم و مشغول تحصیل و تدریس بودهام تا مسئله اهانت روزنامه اطلاعات به مقام روحانیت پیش آمد. علماء اصفهان اعلامیه اعتراض به روزنامه اطلاعات نوشتند که تنها اعتراض به روزنامه بوده و من هم جزء امضاءکنندگان بودم و بس. البته مرا و دیگران را خواستند ولی تنها جنبه توضیح و روشنگری داشت و این دفعه مساله پیش نیامد و گذشت تا حادثه تبریز پیش آمد و در جلسه بنده مقداری صحبت کردم و با مردم مقداری حرف زدم و چون آن روز مصادف با مسئله لبنان هم بوده از مردم تقاضای اعانه کردم چون روزنامه ها هم دعوت به کمک میکردند و دولت هم علاقه داشت و در این کار مانعی از نظر مقامات نمیدیدم و علی ای حال باز تکرار میکنم سوء نیت نداشتهام و آدمی عصبانی هستم و خود را از خطا و مصون نمیدانم و همیشه از خداوند استمداد میکرده و میکنم که از قلم و قدم و زبان و فکرم چیزی برخلاف رضایتش انجام نگیرد. و بعد از آن بنده به سقز تبعید نمودند که مدت تقریباً شش ماه در سقز تبعید بودم و مرا اینجا آوردند ماه اول را که با مشکل نداشتن منزل مواجه بودم زیرا به زحمت منزل پیدا میشد و عده تبعیدیها آنجا زیاد بودند و بالاخره پس از تقریباً یک ماه منزل پیدا کردم و مدتی مشغول تنظیم امور خانه بودم خانوادهام را آوردند و مدتی به مریضی و مریضداری پرداختم و مقداری به پذیرائی مهمانها و شبها هم حسینیه میرفتم در نماز جماعت شرکت میکردم و گاهی هم من نماز جماعت میخواندم و مثل سایر آقایان چند مسئله میگفتم و اقدامات دیگری نداشتم یک روز نمازخانه حسینیه بسته بود و آقایان بیرون نمازخانه نماز خواندند که من هم با سایر آقایان بودم. این بود کارهای من که از آن به خلاف مصالح تعبیر شده است از شما میپرسم منصفانه جواب دهید من یک معلم مکتب توحید هستم و عمری مردم را به توحید و خدا دعوت نمودهام و از خدا میترسم چگونه ممکن است تحت تأثیر شایعات قرار بگیرم. مدتی که سقز بودم شایعاتی نقل میشد که جسورانه رد میکردم و به فکر مصالح این مملکت بودم و از عواقب حوادث میترسیدم و به خدا پناه میبردم خلاصه کسی که خون او با توحید عجین میباشد هرگز مصالح مملکت را زیر پا نمیگذارد و تکرار میکنم من خود را میشناسم حسن نیت دارم و بدخواه نیستم اگر چه خود را از خطا مصون نمیدانم و متعهد هستم که دیگر گذشته تکرار نگردد و از خداوند کمک میطلبم، سید محمد احمدی
س - اظهارات خود را چگونه گواهی مینمایید.
ج - اظهارات خود را با امضاء گواهی مینمایم. سید محمد احمدی
قلم خوردگی از اینجانب است. سید محمد احمدی
منبع:
کتاب
روشنگر دوران / حجتالاسلام حاج سید محمد احمدی به روایت اسناد ساواک صفحه 301