تاریخ سند: 30 مهر 1351
موضوع: ناصر مکارم شیرازی
متن سند:
از: 20 ﻫ 12 تاریخ: 30 /7 /1351
به: 312 شماره: 15421 /20 ﻫ 12
موضوع: ناصر مکارم شیرازی
نامبرده بالا در ساعت 1315 روز 19 /7 /51 در مسجد ارک به منبر رفت و سخنرانی خود را درباره اقتصاد از نظر اسلام دنبال نمود و گفت اسلام مخالف گوشهنشینی و انزوا است برخلاف دین تحریف شده مسیحیت که وقتی در جنگی از یهودیان شکست خوردند، به دیر پناه بردند و به شرابخواری و هزارگونه عمل فساد دیگر مشغول شدند و وقتی از طرف پاپ رفتند دیرها را تعمیر کنند دیدند هزاران شیشه شراب کهنه در آنجاست لذا در آنها را بستند و نوشتند دیر یعنی فاحشهخانه و یکی دیگر از نقائص دین مسیحی همان ازدواج نکردن کشیش است که این عمل خود مخالف با غریزه جنسی یک انسان میباشد. یک مرد مسیحی کتابی نوشته است تحت عنوان اینکه محمد را باید از نو شناخت1؛ ولی من میگویم اسلام را باید از نو شناخت. کسی را که بخواهند تعریف کنند میگویند فلانی دست به سیاه و سفید نمیزند و به قدری خوب است که مثل سلمان فارسی2 است و حال آنکه سلمان فارسی در زمان خلافت عمر استاندار مدائن بود و یک نفر سیاستمدار بود نه گوشهنشین. اسلام مخالف با دنیاداری نیست بلکه مخالف با دنیاپرستی میباشد. طلحه و زبیر در زمان خلافت حضرت علی نزد او آمدند که شاید بتوانند سوءاستفادههایی بکنند. حضرت در جلوی آنها شمع را خاموش کرد، آنها موضوع را فهمیدند که نمیتوانند به هدفشان برسند لذا رفتند جنگ جمل3 را به وجود آوردند. ناطق آنگاه داستانی را نقل کرد و گفت حضرت علی گفته است خلافت به اندازه یک لنگه کفش برایم ارزش ندارد و به این جهت این منصب را قبول کردهام که حق مظلومان را از ظالمان بگیرم4. مکارم در پایان حضار را به شرکت در کلاسهای درس قرآن تشویق کرد و گفت دولتهای بزرگ برای اینکه ملتهای دیگر را به بازی بگیرند برای آنها بازیهای سیاسی از قبیل شطرنج و فوتبال و غیره طرح میکنند مثلاً یک دفعه میبینید در تلویزیون و رادیو و دبستان و کوچه همه دارند شطرنج بازی و یا فوتبال بازی میکنند و با این کارها ملتهای ضعیف را سرگرم نگه میدارند تا به آرزویشان برسند.
نظریه شنبه. نظری ندارد
نظریه یکشنبه. نظری ندارد
نظریه سهشنبه. نظری ندارد
نظریه چهارشنبه. نظری ندارد
توضیحات سند:
1. محمد پیغمبری که باید از نو شناخت؛ کتابی است به قلم نویسندهای رومانیایی به نام کنستانتین ویرژیل گئورگیو که توسط آقای ذبیحالله منصوری ترجمه شده است.
2. سلمان فارسی از مشاهیر صحابه و یاران پیغمبر اسلام، اصل وی به قولی از جی اصفهان و به قولی دیگر از رامهرمز بود. گویند چند صباحی در شام و موصل و نصیبین سیاحت کرده بود و در بلاد عرب به اسارت بنیکلب افتاده بود. بعدها یکی از اهل قریظه او را خرید و به مدینه برد. در مدینه اسلام آورد و مسلمین او را از خواجهاش خریدند و آزاد کردند. سلمان از ادیان و مذاهب آگاهی و اطلاع تمام داشت و مردی پرهیزگار و زیرک و کاردان بود و در غزوه خندق، بنابر مشهور، وی بود که مسلمین را به حفر خندق راهنمایی کرد. روایات و اخبار راجع به سلمان در کتب شیعه و سنی فراوان است و صوفیه او را از پیشقدمان طریقه متصوفه و از اهل صفه شمردهاند و از زهد و تقوی و فضیلت او روایتهای بسیار آوردهاند. گویند در آخر عمر حکومت مداین داشت و وقتی مستمری و حقوق او از بیتالمال میرسید آن را به صدقه میداد و خود زنبیل میبافت و از کسب دست خویش معیشت مینمود. وفاتش در مدائن روی داد و همانجا در بقعهای که بنام او مشهور به سلمان پاک است مدفون شد.
3. جنگ جمل نخستین جنگ دوران خلافت حضرت علی علیهالسلام است که در سال 36 ق و در اطراف بصره، توسط گروهی به رهبری عایشه و طلحه و زبیر، به بهانه خونخواهی عثمان، علیه آن حضرت به راه افتاد. در این جنگ، سپاه امیرالمؤمنین علیهالسلام پیروز شد و طلحه و زبیر کشته شدند و عایشه دستگیر و با احترام به مدینه بازگردانده شد.
4. عبدالله بن عباس میگوید: در ذیقار (محلی در نزدیکی بصره)، خدمت امیرالمؤمنین علیهالسلام وارد شدم، درحالی که مشغول وصله زدن کفش خود بود. به من فرمود: ارزش این کفش چقدر است؟ گفتم: ارزشی ندارد. فرمود: سوگند به خدا، این کفش در نزد من محبوبتر از زمامداری بر شماست، مگر اینکه حقی را برپا دارم، یا باطلی را از میان بردارم. پایگاه تبیان به نقل از شرح نهج البلاغه علامه محمدتقی جعفری، ج 8، ص 295
منبع:
کتاب
آیتالله العظمی ناصر مکارم شیرازی به روایت اسناد ساواک - کتاب اول صفحه 541