تاریخ سند: 17 آبان 1356
موضوع: مجلس ختم
متن سند:
از: 26/ ﻫ تاریخ: 17 /8 /2536[1356] 13560817
به:6/ ﻫ 312 شماره: 10612/ﻫ 1
موضوع: مجلس ختم
ساعت 16:00 روز 13 /8 /36 مجلس ختمی از طرف روحانیون اهواز به مناسبت درگذشت مصطفی خمینی 1 فرزند روحاله خمینی با حضور عدهای در حدود بیش از 4500 نفر در حسینیه اعظم اهواز برگزار شد ابتدا آیاتی از قرآن تلاوت سپس علی دوانی به منبر رفت درباره خصوصیات اخلاقی فرزند روحاله خمینی مفصلاً صحبت و گفت او دور از شهر خود فوت کرد و این مسئله مصیبت بزرگی برای آیتالله خمینی بود بعد گفت ما ایرانیان کورکورانه از غرب تقلید میکنیم بعد افزود ما یک نفر نویسنده نداریم که درباره اسلام مطلبی بنویسد ولی کشورهای دیگر دنیا درباره اسلام مطالب زیادی مینویسند بعد گفت ما باید از دستورات قرآن اطاعت کنیم و نباید پروندهسازی نمایید چرا باید زندانهای ما مملو از زندانی باشد سپس انتقاد از دوره قاجار نمود و از شجاعت سید جمال الدین اسدآبادی2 تعریف و گفت او یک مجاهد واقعی بود که قیام کرد برنامه نامبرده پس از ذکر مصیبت ساعت 18:00 پایان پذیرفت. افراد شناخته شده عبارتند از عبدالحسین محمد زاده سرپرست مکتب قرآن و طرفدار خمینی ـ رضا محمد زاده غدیر پسندیده ـ ابراهیم پور سعید ـ رضا کلانتر ـ محمد علی شالباف ـ سیدیزاده دبیر فرهنگ ـ محمود شالباف ـ سید محمد کیاوش 3 ـ مرعشی محصل.
نظریه شنبه: نظری ندارد.
نظریه سهشنبه: به گزارش شنبه میتوان اطمینان داشت. ضمناً افراد فوقالذکر طرفدار خمینی و علی شریعتی میباشند و به نحو مقتضی از اعمال و رفتار آنان مراقبت میگردد. بدایع
نظریه 26 ـ نظریه سه شنبه مورد تأیید است. بهرهبرداری گردید. 20 /9 /36
در ساعت 12:00 روز 19 /8 سال 36 به بخش 312 واصل گردید.
توضیحات سند:
1. آیتالله شهید سید مصطفى خمینى، فرزند گرانقدر امام خمینى (ره) در آذرماه 1309 شمسى (12 رجب 1349 هجرى قمرى) در شهر قم دیده به جهان گشود. در محیطى آکنده از معنویت رشد کرد و در سن 15 سالگى در حوزه علمیه قم به تحصیل علوم دینى پرداخت. دوره سطح را در محضر اساتیدى چون حضرات آیات مرتضی حائرى یزدی، محمد صدوقى، سیدمحمدباقر سلطانى و محمدجواد اصفهانى گذراند. در سن 21 سالگى مشغول فراگیرى دروس خارج شد و از محضر حضرات آیات عظام بروجردى، امام خمینى و محقق داماد استفادههاى علمى بسیارى کرد. فلسفه و کلام را نزد فیلسوفان نامدارى چون علامه سیدمحمدحسین طباطبایى و آیتالله سید ابوالحسن رفیعی قزوینى آموخت و در علم رجال و تاریخ نیز اطلاعات فراوانى کسب کرد و در حدود 27 سالگى به درجه اجتهاد رسید.
از آغاز مبارزه حضرت امام (ره) تا زمان تبعید ایشان به ترکیه، پشت سر امام (ره) گام بر مىداشت. همزمان با دستگیرى و تبعید امام خمینى (ره) به ترکیه در 13 آبان 1343، منزل حاج آقا مصطفى نیز مورد تعرض مأموران رژیم قرار گرفت که در اثر حمله مأموران فرزند خردسالش به شهادت رسید و خود توسط مأموران شهربانى قم دستگیر و روانه زندان قزلقلعه شد. عوامل رژیم قصد داشتند او را با میل خود از ایران برانند تا یاد و خاطره امام به دست فراموشى سپرده شود. بنابراین وى را پس از 57 روز از زندان آزاد کردند و موافقتش را جهت خروج از ایران جلب کردند. اما او پس از مشورت با استادان و فضلاى حوزه علمیه از مسافرت به ترکیه منصرف شد. به همین دلیل سرهنگ بدیعى، رئیس ساواک قم مجدداً او را دستگیر و به تهران اعزام کرد و از آنجا به ترکیه تبعید شد. در سال 1344 به همراه امام (ره) عازم نجفاشرف شدند. او مدت 13 سال در حوزه علمیه نجف به تدریس و تألیف و تربیت طلاب اشتغال یافت و دست به تألیفات زیادى از جمله القواعدالحکمۀ، القواعدالاصولیۀ، اصول مختصر و مفصل، شرح زندگانى معصومین (علیهم السلام) و تفسیر قرآن به سبک جدید زد که برخى از آنها ناتمام مانده است. وى فرد امین امام محسوب مىشد و یک چهره انقلابى بود که با روحانیون، روشنفکران و دانشجویان مسلمان داخل و خارج کشور ارتباط داشت. از این رو ساواک بر آن شد تا با به شهادت رساندن او، یکی از مهمترین چهرهها و شخصیتهای جدى را از سر راه رژیم بردارد و بدین ترتیب در اول آبان 1356 به طرز مرموزى وى را در نجف اشرف به شهادت رساند. پیکر پاک او را به کربلا بردند و پس از غسل در آب فرات و طواف در حرمهاى مطهر حضرت امام حسین و حضرت ابوالفضل (علیهماالسلام)، به نجف بازگردانده و در ایوان طلاى حضرت امیر (علیهالسلام) به خاک سپردند. پس از شهادت ایشان، جمعى از طلاب با چشمانى اشکبار جهت عرض تسلیت خدمت حضرت امام (ره) رسیدند و ایشان به رغم مصیبت زدگى، در کمال صبر و آرامش فرمودند : «امانتى بود که خدا به ما داد و از ما گرفت، گریه ندارد! ذلک فضلاللّه یؤتیه من یشاء». شهادت این عالم مجاهد و مفسر قرآن حرکت اسلامی را شتاب بخشید و در سراسر مملکت مجالس بزرگداشت برگزار گردید و روند «چهلم»های شهدا تا 22 بهمن 1357 پیروزی انقلاب اسلامی استمرار یافت.
ر.ک : شهید آیتالله سید مصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک، تهران ، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1388
2. سید جمالالدین اسدآبادى، فرزند سید صفدر، روحانى و فیلسوف مبارز، سیاستمدار انقلابى و منادى وحدت مسلمین جهان، در آبان ماه 1217 ﻫ ش در اسدآباد همدان دیده به جهان گشود. وى تحصیلات ابتدایى را نزد پدرش ـ سید صفدر ـ آموخت و سپس از محضر بزرگانى همچون علامه سید صادق سنگلجى شیخ اعظم انصارى بهره برد و مدتی در درس اخلاق و عرفان ملاحسینعلی همدانی حاضر شد. پس از پایان تحصیلاتش در همدان، به کشورهاى مختلف اسلامى سفر کرد و بر علوم اسلامى، تاریخ و ادبیات عرب تسلط کامل یافت. او همچنین زبانهاى فارسى، عربى، انگلیسى، ترکى و فرانسه را خوب مىدانست. با دیدن وضع مسلمانان، آرزوى تشکیل یک حکومت اسلامى مقتدر اندک اندک در اندیشهاش پدیدار شد و هر جا که قدم مىگذاشت، انقلابى فکرى پدید مىآورد. در سال 1287 هجرى قمرى فعالیتهاى سیاسى او به مصوبه قیام ارتش علیه «اسماعیل پاشا» منجر شد. سپس از مصر تبعید گردید و به هند رفت و اولین رساله خود را در ردّ طبیعیون منتشر کرد، این رساله نقدی است بر تفکر انحرافی سیداحمدخان هندی. پس از آن به پاریس رفت و مبارزه را در آنجا ادامه داد و با همکارى شیخ محمد عبده، روزنامه «عروهالوثقى» را منتشر کرد. او مدتى بعد به لندن رفت و در سال 1303 پس از بازگشت به ایران، چند ماهى زندانى شد. بعد از آزادى عازم بصره شد و در رهبرى حوادث سیاسى آن منطقه دخالت داشت. در سال 1309 ه.ق به استانبول رفت و میهمان پادشاه عثمانى شد و در 19 اسفند 1275 (5 شوال 1314 قمرى) در همان جا درگذشت. عدهاى معتقدند که سلطان او را مسموم کرد. سید جمالالدین اسدآبادى که سراسر عمر خود را صرف مبارزه با استعمار بریتانیا، روس تزار و ستم و تبهکاریهاى دربار قاجار کرد، در بیدارى مردم منطقه و ایران و وقوع انقلاب مشروطیت نیز سهمى مؤثر داشت.
برخى از آثار به جاى مانده از وى عبارتند از: تتمهالبیان فى تاریخالافغان، القضاء و القدر، اسلام و علم، نیچریه یا ناتورالیسم، الوحدۀ الاسلامیه، الواردات فى سرّالتجلیات و مقدار زیادى مقاله و نامه و متن سخنرانى و مذاکرات. پیرامون سیدجمالالدین اسدآبادی تاکنون افزون از 120 عنوان کتاب به زبان فارسی منتشر شده است.
برخی از جریانات ضد اسلام، ضد روحانیت و بعضاً افراد ناآگاه. در نوشتههای خود سعی میکنند شخصیت این مصلح بیدارگر جهان اسلام را خدشهدار کنند. اگرچه اجماع نظر علمای اسلام از متأخر و معاصر بر تائید سید میباشد.
3. سیدمحمد کیاوش، فرزند سیدحسن در سال 1309 ﻫ ش در زنجان متولد شد. پس از تحصیلات ابتدایی و متوسطه وارد دانشگاه شد و موفق به اخذ مدرک لیسانس ادبیات فارسی گردید. از نظر تحصیلات حوزوی نیز دوره مقدمات را گذراند و با استخدام در آموزش و پرورش به تدریس در دبیرستانهای آبادان پرداخت. مدتی نیز متصدی برنامههای دینی رادیو نفت ملی آبادان بود. ساواک در گزارشی درباره وی مینویسد: «یادشده با ایراد سخنرانیهای خلاف مصالح مملکتی چه در سر کلاسهای درسی و چه در محافل فوق سعی مینماید افکار جدید حضار را که اکثراً از طبقه جوان و دانشآموز بوده منحرف و آنها را نسبت به دستگاه دولت بدبین نماید.»
ساواک دوبار وی را احضار و مورد تذکر قرار داده و مدتی نیز از سخنرانی منع کرد، ولی وی همچنان به فعالیت خود ادامه داد. ساواک در مورخه 13 /3 /57 اقدام به دستگیری و بازداشت او کرد. سیدمحمد کیاوش پس از انقلاب اسلامی در سمتهایی چون فرماندار آبادان، نمایندهی خوزستان در مجلس خبرگان قانون اساسی، نماینده مردم اهواز در مجلس شورای اسلامی و مشاور رئیس جمهور فعالیت کرد.
(اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی)
منبع:
کتاب
حجتالاسلام و المسلمین علی دوانی به روایت اسناد ساواک صفحه 255