درباره : کنگره حزب مردم
تاریخ سند: 11 آبان 1338
درباره : کنگره حزب مردم
متن سند:
در حزب ما عده ای از آن قبیل اشخاص وارد شده اند که همه هنرها و صفات را دارند ولی «متفکر حزبی» نیستند نخست وزیر بودند وزیر بودند قاضی هستند استاد دانشگاه هستند مدیر عامل و مدیر کل هستند اصناف را زیر بلیط دارند و کامیون کامیون آدم را می توانند از جنوب شهر به شمال ببرند ولی نه در یک مکتب فکری تعلیم گرفته اند و نه خودشان می توانند صاحب مکتب فکری باشند و اگر کسانی هستند که مکتب دیده اند همان هایند که در مکتب حزب کمونیست و یا احزاب سوسیالیست و شعبه سوسیالیست تعلیم گرفته اند.خطر همین جاست که اگر پنج نفر مکتب فکری دیده هم بین پنجاه هزار نفر مدیر کل و مدیر عامل و آدم مهم و آزادیخواه دیمی وجود داشته باشد آن پنج نفر در آینده خط سیر حزب را تعین می کنند و همانهایند که پنجاه هزار نفر را به دنبال خواهند کشید آنها مأیوس نمی شوند عصبانی نمی شوند نرمش دارند حتی خود را طرفدار ناسیونالیسم معرفی می کنند پا را بالاتر می گذارند علمدار ناسیونالیسم مثبت و پدر تعالیم شاهنشاه هم می شوند در قلب خود پرتو نور وطن خواهی احساس می نمایند برای اینکه بتوانند اعتماد آن پنجاه هزار نفر را جلب کنند و حتی از تملق هم باک ندارند تا پله های ترقی را به پیمایند ولی نباید اشتباه کرد که آنها در راه مکتب خود قدم بر می دارند و همان می کنند که می خواهند و آن چه انجام داده اند صوری و برای رسیدن به هدف است.
اکنون باید دید چند ناسیونالیست متفکر که اصول طرز تفکر ناسیونالیستی را می دانند و می توانند در برابر طرز تفکر کمونیستی و سوسیالیستی از اصول ناسیونالیسم دفاع کنند در این دو حزب وجود دارد وقتی از چنین کسانی حتی برای نمونه در هر حزب سه نفر وجود نداشت با توجه به اینکه از بعد از شهریور 1320 فکر کمونیستی و سوسیالیستی غالب جوانان و حتی مردان چهل ساله پنجاه ساله را آلوده کرده است و جناحهای محافظه کار و جنت مکان هم از رخنه کردن در این احزاب روگردان نیستند چه مجالی برای پیشرفت تز ناسیونالیستی پیدا خواهد شد.
من نطق دکتر باهری که در مکتب سوسیالیستی تعلیم دیده و با دعای گروهی یک کمونیست واقع بین است در کنگره حزب مردم شنیدم حد اعلای فصاحت در آن نطق به کار رفت منطق قوی و سفسطه ماهرانه هر دو در نطق وجود داشت وقتی صحبت کرد همه گوش می دادند و او مسلط بر محیط بود از همه مهمتر او می دانست چه می کند و چه می گوید و برای چه چنین می گوید و چرا این کار را می کند.
در مقابل او حتی یک نفر نبود که بتواند حرف بزند و محیط را تحت تأثیر قرار دهد آقای پروفسور جمشید اعلم.
دکتر بینا بهترین و شاخص ترین اعضا حزب مردم از لحاظ سواد و معلومات و عنوان سیاسی شناخته شدند هر دو استاد دانشگاه اند هر دو وکیل اند و هر دو عنوان پروفسوری و دکترا دارند ولی به عنوان یک «متفکر ناسیونالیست» نمی توانستند در برابر دکتر باهری سوسیالیست یا به زعم گروهی کمونیست حرف بزنند چون ناسیونالیست آگاه و ناسیونالیست متفکر نیستند.
هیچ ضربتی بالاتر از این نیست که عده ای مردمان خوب مهم و صاحب مشاغل مهمه را به عنوان ناسیونالیست در یک صف بگذارید در صورتی که هیچ قدرت دفاع از اصول ناسیونالیسم ندارند و عده ای کمونیست و سوسیالیست را که خوب بلد هستند حرف و منطق خود را به کرسی بنشانند در صف مقابل قرار دهید.
با این ترتیب آن ناسیونالیست های بی گناه ولی غیر آشنا به اصول ناسیونالیسم شکست می خورند و سوسیالیست و کمونیست ها مالاً پیروز خواهند شد ولی در آن صورت آیا راستی ناسیونالیسم ایران شکست خورده است و آیا تقصیر شکست آنها با کیست.
در حزب ملیون و مردم هر دو محافظه کاران و سوسیالست ها راه دارند گروه کثیری هم که در واقع اکثریت را تشکیل می دهند «اشخاص خوب» و «مردم عادی» هستند که جزو وطنخواهی هیچ ایدئولوژی دیگری را نمی دانند و در واقع ناسیونالیست هستند تکلیف محافظه کاران معلوم است و مثل زنجیر به هم پیوسته اند حتی محافظه کاران این حزب حساب محافظه کاران آن حزب را هم دارند سوسیالیست ها هم معلوم است که روی تاکتیک و طبق برنامه مدرن خودشان کار می کنند و احزاب موجود را پناهگاهی برای خود می دانند.
می ماند آن مردمی که جزو هیچ یکی از این دو دسته نیستند اینها ستون اصلی تظاهرات هستند زنده بادها را همین ها می کشند ولی نه اصول مدونی به آنها یاد داده می شود نه کتابی دارند و نه کسی هست که این اصول را به آنها بیاموزد که وقتی با یک کمونیست یا سوسیالیست طرف مباحثه شدند بتوانند جواب بدهند و از ناسیونالیسم ایرانی دفاع کنند.
من می خواهم این یادآوری که نوشتم و در نهایت صداقت و بدون غرض و صرفا برای اینکه مملکت از مسیر ناسیونالیسم منحرف نشود.