تاریخ سند: 11 فروردین 1356
موضوع: بهروز هرمزی
متن سند:
از: 17 / هـ تاریخ: 11 /1 /2536[1356]
به: 352 شماره: 3030/هـ 1
موضوع: بهروز هرمزی
13560111
خبر رسیده حاکی است امکان دارد در فروردین ماه سال جاری کارمندان و نامه رسانهای پست بندرعباس دست به اعتصاب بزنند. عامل اصلی و محرکین این اعتصاب بهروز هرمزی معروف به دادشاه ساکن محله برکه گرد بندرعباس است. احتمال دارد خود وی نیز از نامه رسانهای بندرعباس باشد. شخص موصوف با شیخ علی بهاریان ساکن قم از اهالی جزیره هرمز همکاری مینماید و نوارهای سخنرانی تحریکآمیز دکتر شریعتی و کتابهای مضره بین مردم تکثیر و پخش میکند. ازجمله کتاب نقش شخصیت در تاریخ نوشته گ– و پلخانف 1ترجمه خلیل ملکی2 2- کتاب برمی گردیم گل نرگس بچینیم نوشته ژان لافیت3 ترجمه حسین نوروزی 3- نوار سخنرانی دکتر شریعتی را به خبر دهنده این وابسته تحویل که پس از استفاده و بهره برداری به نامبرده عودت دهد.
نظریه سه شنبه: در مورد اعتصاب کارمندان و نامه رسانهای پست بندرعباس تا کنون هیچ گونه اقدامی از طرف آنان به عمل نیامده است. از شیخ علی بهاریان نیز یک فقره گزارش دیگر طی شماره 3023/ هـ 1 – 10 /1 /36 ایفاد گردیده و در تحقیقات غیر محسوسی که به عمل آمده دو نفر به نامهای بهروز دریاپیمای هرمزی پستچی پیمانی و حیدر هرمزی در اداره پست بندرعباس شناخته گردیدهاند که به احتمال قریب به یقین فرد مورد نظر در متن خبر همان بهروز دریا پیمای هرمزی است که در مورد مراقبت از وی اقدامات لازم معمول گردیده است. ضمناً دو جلد کتابهای اشاره شده (هردوجلد مضره میباشد) و نوار سخنرانی دکتر شریعتی تحت عنوان علی حقیقتی برگونه اساطیر واصل گردیده. مقرر فرمایید با توجه به این که منبع ضد اطلاعات میبایستی کتابها و نوارهای مزبور را به بهروز هرمزی عودت دهند نظریه اعلام دارند و در صورت تصویب از منزل وی بازرسی به عمل آید. پیکان
نظریه چهارشنبه: در مرخصی است.
نظریه جمعه: نظریه سه شنبه مورد تایید است.
بایگانی لطفاً به نام بهروز دریاپیمای هرمزی پرونده انفرادی تشکیل و یک فیش نیز به نام بهروز هرمزی به همین کلاسه پرونده تهیه و ارائه میگردد.
24 /1 /36
توضیحات سند:
_
1. گئورکی پلخانف از نظریه پردازان ماکسیستی روسی است که در سال 1856 در روسیه متولد و در سال 1918 درگذشت.
2. خلیل ملکی، فرزند فتحعلی در سال 1280 ﻫ ش در تبریز چشم به جهان گشود. در سال 1307 ملکی برای تحصیل در رشتهی شیمی به آلمان رفت. پس از بازگشت به ایران در دانشسرای عالی ادامه تحصیل داد و پس از اتمام دورهی آن معلم مدرسه شد. ملکی در آلمان با دکتر تقی ارانی آشنا شد و همین آشنایی موجب شد که با محفلی که مجلهی دنیا را در زمان رضا شاه منتشر میکرد نزدیک شود. پس از سقوط رضا شاه و تشکیل حزب توده، خلیل ملکی نیز به عضویت حزب درآمد. حزب توده از همان آغاز درگیر اختلافات داخلی بود. حمایت حزب از واگذاری نفت شمال به اتحاد جماهیر شوروی و حکومت فرقهی دموکرات در آذربایجان، اختلافات را به اوج رساند. در نتیجه خلیل ملکی که مخالف این رویهی حزب توده بود به همراه گروه کثیری در تاریخ 13 دی ماه 1326 از حزب انشعاب کرد. آنان تحت فشار حزب توده مدتی در انزوا زیستند، امّا با اوج گرفتن مسأله ملی کردن صنعت نفت بار دیگر وارد عرصهی سیاست شد. اینبار به اتفاق جلال آلاحمد سراغ مظفر بقایی رفت. مدتی بعد خلیل ملکی و مظفر بقایی در اردیبهشت 1330 حزب زحمتکشان ملت ایران را بنیان نهادند. متعاقب شکاف در رهبری نهضت، حزب زحمتکشان نیز دچار انشعاب و خلیل ملکی از حزب اخراج شد. با وقوع کودتای 28 مرداد سال 32، خلیل ملکی دستگیر و به زندان افتاد. با بازشدن نسبی فضای سیاسی در سال 39 و تجدید حیات جبههی ملی دوم خلیل ملکی جامعهی سوسیالیستهای نهضت ملی ایران را تأسیس کرد. خلیل ملکی در سال 1340 هنگام بازگشت از هفتمین کنگرهی بینالمللی احزاب سوسیالیست که در ایتالیا برگزار شده بود به اسراییل سفر و از کیبوتصهای آنجا بازدید کرد و آنها را به عنوان «هستههای سوسیالیسم» ارزیابی کرد. خلیل ملکی در سال 1344 به زندان محکوم و پس از 14 ماه آزاد شد. وی در تیرماه سال 1348 درگذشت. نک: خلیل ملکی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1379
3. ژان لافیت از نویسندگان فرانسوی شورای صلح جهان بود. وی در 1910 در فرانسه متولد و در سال 2004 درگذشت.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک / استان هرمزگان - کتاب 2 صفحه 57